كتاب آداب نكاح نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

كتاب آداب نكاح - نسخه متنی

ملامحسن فیض کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درباره خدا از تو مى ترسند ولى در كار تو از خدا نمى ترسند، با آخرت
در ستيزند و با دنيا سازگار، پس تو نبايد آنها را بر چيزى كه خدا تو را بر آن امين دانسته است امين
شمارى ، زيرا آنان هرگز در تضييع امانت و سركوب و ظلم و ستم امت كوتاهى نمى كنند و تو در برابر گناهى
كه آنان مرتكب مى شوند مسؤ ولى ، ولى آنان نسبت به عمل تو مسؤ ول نيستند.

بنابراين دنياى ايشان را با
ضايع كردن آخرت خويش آباد نكن ، زيرا مغبونترين مردم كسى است كه آخرت خويش را به دنياى ديگران
بفروشد.

سليمان پس از شنيدن اين سخنان گفت :

اى اعرابى تو زبانت را گشودى كه از شمشيرت برنده تر بود!

گفت : آرى يا اميرالمؤ منين ، اما اين سخن به نفع شما بود، نه به زيان شما.

نقل كرده اند كه ابوبكره بر معاويه وارد شد و گفت :

اى معاويه بدان كه در هر روزى كه از عمر تو مى گذرد
و در هر شبى كه بر تو فردا مى رسد، از دنيا جز دورى و از آخرت جز نزديكى بر تو افزوده نمى شود و به
دنبال تو جوينده اى است كه از دست او خلاصى ندارى و نشانه اى براى تو قرار داده است كه از آن نمى گذرى
و چقدر زود آن حد و نشان فرا مى رسد!

و چه نزديك است كه آن جوينده به تو برسد!

و همانا دنيايى كه ما در
آن هستيم فانى و آخرتى كه سرانجام كار ما به سوى اوست باقى است ؛ اگر كار خير كرده باشيم پاداش خير و
اگر شر باشد جزاى شر مى دهند.

اين چنين بوده است ورود دانشمندان بر پادشاهان مقصودم از دانشمندان علماى آخرت است ، اما علماى دنيا
وارد مى شوند تا به دلهاى سلاطين تقرب يابند و آنها را به بى بند و بارى رهنمون باشند و با لطايف
الحيل راه هاى گسترده اى را استنباط كنند كه با هدفهاى ايشان موافق باشد و اگر در مقام موعظه نظير ما
سخنانى را بگويند هدفشان اصلاح نيست ، بلكه جاه طلبى و كسب توجه سلاطين است و در اين كار دو فريبكارى
وجود دارد كه نادانان را فريب مى دهد:

يكى آن كه وانمود مى كنند كه قصدشان از ورود بر سلاطين اصلاح
ايشان با موعظه و نصيحت است ، بلكه امر را بر خودشان مشتبه مى كنند و انگيزه ايشان ميل باطنى آنها به
شهرت و تحصيل معرفت در نزد ايشان است و نشانه راستى در اصلاح طلبى آن است كه اگر همان موعظه را كس
ديگرى از دانشمندان نظير ايشان عهده دار شد و مورد قبول افتاد و اثر صلاح و نيكى به وسيله او پديد آمد
شايسته است كه بدان جهت او خوشحال شده باشند و شكر خدا را به جا آورند كه آن عالم اين مهم را كفايت
كرده است ، مثل كسى كه بايد بيمار سختى را معالجه مى كرد و ديگرى به معالجه او اقدام كرده است .

آن سخن
بسيار خوشحال مى شود، و اگر تصادفا سخن خود را بر سخن ديگران برترى مى دهند، پس ايشان مغرورند، دوم
آن كه گمان مى برند كه هدفشان شفاعت براى دفع ظلم از مسلمانى است و اين نيز زمينه اى براى غرور است در
صورتى كه معيار آن است كه گفته شد.

/ 436