و اما آثار
ابن مسعود همواره مى گفت :اگر از عمرى بجز ده روز نمانده باشد مايلم كه ازدواج كنم ، تا خدا را بدون همسر ملاقات نكنم . و اين سخن وى دليل آن است كه به عقيده او فضيلتى در ازدواج وجود دارد،
نه اين كه به خاطر پرهيز از فتنه هاى شهوت اين سخن را گفته است .آورده اند كه در امتهاى سلف عابدى بود كه در عبادت سرآمد همه مردم زمان خود بود به پيامبر آن روزگار
گفتند كه اين عابد چقدر خوب عبادت مى كند!پيامبر گفت : خوب مردى است اگر يك سنت را ترك نمى كرد!وقتى
كه عابد اين سخن را شنيد، بسيار غمگين شد و حضور آن پيامبر رسيد و سؤ ال كرد: آن سنت چيست ؟پيامبر
فرمود: تو ازدواج را ترك كرده اى .گفت : من آن را حرام نمى دانم بلكه تهى دستم و خودم نان خور مردمم .پيامبر گفت : من دخترم را به همسرى تو در مى آورم و سرانجام پيامبر دخترش را به وى تزويج كرد. بنابراين
ازدواج سنتى است استوار و يكى از خصايل انبياست .مردى به ابراهيم بن ادهم گفت : خوشا به حال تو كه به
دليل نداشتن همسر به عبادت مشغولى !گفت : يك تپش قلب تو به دليل عيالمندى بالاتر از تمام عبادات من
است ! آنگاه پرسيد: چه چيز مانع از ازدواج تو است ؟ابراهيم پاسخ داد: من نيازى به زن ندارم و نمى خواهم باعث
فريب زنى شوم .بعضى گفته اند:فضيلت شخص متاءهل بر آدم مجرد همانند فضيلت شخص مجاهد و غير مجاهد است ، و يك ركعت
نماز شخص متاءهل بالاتر از هفتاد ركعت آدم مجرد است .