غزل 175 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 175




  • صبا به تهنيت پير مي فروش آمد123
    هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشاي
    تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
    به گوش هوش نيوش از من و به عشرت کوش
    ز فکر تفرقه بازآي تا شوي مجموع
    ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
    چه جاي صحبت نامحرم است مجلس انس
    ز خانقاه به ميخانه مي‌رود حافظ
    مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد



  • که موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد124
    درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
    که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
    که اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
    به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد125
    چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
    سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد
    مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد
    مگر ز مستي زهد ريا به هوش آمد



غزل 176




  • سحرم دولت بيدار به بالين آمد
    قدحي درکش و سرخوش به تماشا بخرام
    مژدگاني بده اي خلوتي نافه گشاي
    گريه آبي به رخ سوختگان بازآورد
    مرغ دل باز هوادار کمان ابرويست
    ساقيا مي بده و غم مخور از دشمن و دوست
    رسم بدعهدي ايام چو ديد ابر بهار
    چون صبا گفته حافظ بشنيد از بلبل
    عنبرافشان به تماشاي رياحين آمد



  • گفت برخيز که آن خسرو شيرين آمد126
    تا ببيني که نگارت به چه آيين آمد
    که ز صحراي ختن آهوي مشکين آمد
    ناله فريادرس عاشق مسکين آمد
    اي کبوتر نگران باش که شاهين آمد
    که به کام دل ما آن بشد و اين آمد
    گريه‌اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد
    عنبرافشان به تماشاي رياحين آمد
    عنبرافشان به تماشاي رياحين آمد



/ 519