غزل 214 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • رنگ خون دل ما را که نهان مي‌داري
    زلف هندوي تو گفتم که دگر ره نزند
    حافظا بازنما قصه خونابه چشم
    که بر اين چشمه همان آب روان است که بود



  • همچنان در لب لعل تو عيان است که بود
    سال‌ها رفت و بدان سيرت و سان است که بود
    که بر اين چشمه همان آب روان است که بود
    که بر اين چشمه همان آب روان است که بود



غزل 214




  • ديدم به خواب خوش که به دستم پياله بود
    چهل سال رنج و غصه کشيديم و عاقبت 5
    آن نافه مراد که مي‌خواستم ز بخت
    از دست برده بود خمار غمم سحر
    بر آستان ميکده خون مي‌خورم مدام
    هر کو نکاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد
    بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح
    ديديم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
    آن شاه تندحمله که خورشيد شيرگير
    پيشش به روز معرکه کمتر غزاله بود



  • تعبير رفت و کار به دولت حواله بود
    تدبير ما به دست شراب دوساله بود6 و 7
    در چين زلف آن بت مشکين کلاله بود
    دولت مساعد آمد و مي در پياله بود
    روزي ما ز خوان قدر اين نواله بود
    در رهگذار باد نگهبان لاله بود
    آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود
    يک بيت از اين قصيده به از صد رساله بود
    پيشش به روز معرکه کمتر غزاله بود
    پيشش به روز معرکه کمتر غزاله بود



/ 519