غزل 405 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 405




  • به جان پير خرابات و حق صحبت او
    بهشت اگر چه نه جاي گناهکاران است117
    چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
    بر آستانه ميخانه گر سري بيني
    بيا که دوش به مستي سروش عالم غيب
    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
    نمي‌کند دل من ميل زهد و توبه ولي
    مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
    مگر ز خاک خرابات بود فطرت2) او



  • که نيست در سر من جز هواي خدمت او
    بيار باده که مستظهرم به همت1) او
    که زد به خرمن ما آتش محبت او
    مزن به پاي که معلوم نيست نيت او
    نويد داد که عام است فيض رحمت او118
    که نيست معصيت و زهد بي مشيت او119
    به نام خواجه بکوشيم و فر دولت او
    مگر ز خاک خرابات بود فطرت2) او
    مگر ز خاک خرابات بود فطرت2) او



غزل 406




  • گفتا برون شدي به تماشاي ماه نو
    عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست
    مفروش عطر عقل به هندوي زلف ما
    تخم وفا و مهر در اين کهنه کشته زار3)
    آن گه عيان شود که بود موسم درو120



  • از ماه ابروان منت شرم باد رو
    غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو
    کان جا هزار نافه مشکين به نيم جو
    آن گه عيان شود که بود موسم درو120
    آن گه عيان شود که بود موسم درو120



1) چنين است در اغلب نسخ، رو سودي: برحمت او،

2) س ي : طينت،

3) چنين است در اغلب نسخ، نخ م ي : کشت زار،

/ 519