غزل 413 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 413




  • خط عذار يار که بگرفت ماه از او129
    ابروي دوست گوشه محراب دولت است
    اي جرعه نوش مجلس جم سينه پاک دار
    کردار اهل صومعه‌ام کرد مي پرست
    سلطان1) غم هر آن چه تواند بگو بکن
    گو برفروز مشعله صبحگاه از او
    باشد توان سترد حروف گناه از او
    خالي مباد عرصه اين بزمگاه از او
    روزي بود که ياد کند پادشاه از او
    روزي بود که ياد کند پادشاه از او



  • خوش حلقه‌ايست ليک به در نيست راه از او
    آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او
    کيينه‌ايست جام جهان بين که آه از او
    اين دود بين که نامه من شد سياه از او
    من برده‌ام به باده فروشان پناه از او
    ساقي چراغ مي به ره آفتاب دار
    آبي به روزنامه اعمال ما فشان
    حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد
    آيا در اين خيال که دارد گداي شهر
    روزي بود که ياد کند پادشاه از او



غزل 414




  • گلبن عيش مي‌دمد ساقي گلعذار کو
    هر گل نو ز گلرخي ياد همي‌کند ولي
    مجلس بزم عيش را غاليه مراد نيست
    حسن فروشي گلم نيست تحمل اي صبا
    شمع سحرگهي اگر1) لاف ز عارض تو زد
    گفت مگر ز لعل من بوسه نداري آرزو
    حافظ اگر چه در سخن خازن گنج حکمت است
    از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو



  • باد بهار مي‌وزد باده خوشگوار کو
    گوش سخن شنو کجا ديده اعتبار کو
    اي دم صبح خوش نفس نافه زلف يار کو
    دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو
    خصم زبان دراز شد خنجر آبدار کو
    مردم از اين هوس ولي قدرت و اختيار کو
    از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو
    از غم روزگار دون طبع سخن گزار کو



/ 519