غزل 434 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 434




  • اي دل مباش يک دم خالي ز عشق و مستي
    گر جان به تن ببيني1) مشغول کار او شو
    با ضعف و ناتواني همچون نسيم خوش باش
    در مذهب طريقت خامي نشان کفر است
    تا فضل و عقل بيني بي‌معرفت نشيني
    در آستان جانان از آسمان مينديش
    خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد170
    صوفي پياله پيما حافظ قرابه پرهيز
    اي کوته آستينان تا کي درازدستي



  • وان گه برو که رستي از نيستي و هستي168
    هر قبله‌اي که بيني بهتر ز خودپرستي
    بيماري اندر اين ره بهتر ز تندرستي
    آري طريق دولت چالاکي است و چستي
    يک نکته‌ات بگويم خود را مبين که رستي169
    کز اوج سربلندي افتي به خاک پستي
    سهل است تلخي مي در جنب ذوق مستي
    اي کوته آستينان تا کي درازدستي
    اي کوته آستينان تا کي درازدستي



غزل 435




  • با مدعي مگوييد اسرار عشق و مستي
    عاشق شو ار نه روزي کار جهان سر آيد
    دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
    سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
    تا کي کند سياهي چندين درازدستي



  • تا بي‌خبر بميرد در درد خودپرستي
    ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستي171
    با کافران چه کارت گر بت نمي‌پرستي172
    تا کي کند سياهي چندين درازدستي
    تا کي کند سياهي چندين درازدستي



1) چنين است در خ فقط ؟)، سودي: گر خرقه پوش بيني مشغول کار خود باش، ساير نسخ اين بيت را ندارند،

/ 519