غزل 477 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • من اين حروف نوشتم چنان که غير ندانست
    خيال تيغ تو با ما حديث تشنه و آب است
    اميد در کمر زرکشت چگونه ببندم
    يکيست ترکي و تازي در اين معامله حافظ
    حديث عشق بيان کن بدان زبان که تو داني



  • تو هم ز روي کرامت چنان بخوان که تو داني297
    اسير خويش گرفتي بکش چنان که تو داني
    دقيقه‌ايست نگارا در آن ميان که تو داني
    حديث عشق بيان کن بدان زبان که تو داني
    حديث عشق بيان کن بدان زبان که تو داني



غزل 477




  • دو يار زيرک و از باده کهن دومني
    من اين مقام به دنيا و آخرت ندهم299
    هر آن که کنج قناعت به گنج دنيا داد
    بيا که رونق اين کارخانه کم نشود
    ز تندباد حوادث نمي‌توان ديدن
    ببين در آينه جام نقش بندي غيب
    از اين سموم که بر طرف بوستان بگذشت
    به صبر کوش تو اي دل که حق رها نکند
    مزاج دهر تبه شد در اين بلا حافظ
    کجاست فکر حکيمي و راي برهمني305 و 306



  • فراغتي و کتابي و گوشه چمني298
    اگر چه در پي ام افتند هر دم انجمني
    فروخت يوسف مصري به کمترين ثمني
    به زهد همچو تويي يا به فسق همچو مني
    در اين چمن که گلي بوده است يا سمني300
    که کس به ياد ندارد چنين عجب زمني301
    عجب که بوي گلي هست و رنگ نسترني302
    چنين عزيز نگيني به دست اهرمني303 و 304
    کجاست فکر حکيمي و راي برهمني305 و 306
    کجاست فکر حکيمي و راي برهمني305 و 306



غزل 478




  • نوش کن جام شراب يک مني307
    دل گشاده دار چون جام شراب
    سر گرفته چند چون خم1) دني308



  • تا بدان بيخ غم از دل برکني
    سر گرفته چند چون خم1) دني308
    سر گرفته چند چون خم1) دني308



/ 519