غزل 116 - آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌ - نسخه متنی

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزل 116




  • کسي که حسن و خط دوست در نظر دارد
    چو خامه در ره فرمان او سر طاعت
    کسي به وصل تو چون شمع يافت پروانه
    به پاي بوس تو دست کسي رسيد که او
    ز زهد خشک ملولم کجاست باده ناب140
    ز باده هيچت اگر نيست اين نه بس که تو را
    کسي که از ره تقوا قدم برون ننهاد
    دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
    چو لاله داغ هوايي که بر جگر دارد



  • محقق است که او حاصل بصر دارد
    نهاده‌ايم مگر او به تيغ بردارد
    که زير تيغ تو هر دم سري دگر دارد
    چو آستانه بدين در هميشه سر دارد
    که بوي باده مدامم دماغ تر دارد
    دمي ز وسوسه عقل بي‌خبر دارد141
    به عزم ميکده اکنون ره سفر دارد
    چو لاله داغ هوايي که بر جگر دارد
    چو لاله داغ هوايي که بر جگر دارد



غزل 117




  • دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد
    سر ما فرونيايد به کمان ابروي کس
    ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
    به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
    شب ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن
    مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد



  • که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد142
    که درون گوشه گيران ز جهان فراغ دارد143
    تو سياه کم بها بين که چه در دماغ دارد
    به نديم شاه ماند که به کف اياغ دارد
    مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد
    مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد




1 مي و ساغر و راز دو عالم

2 طاعت ديوانگان

3محتسب غير از پادشه است بر خلاف نظر انجوي).

4 مدح

5 مي و راز نهاني دانستن

6 عارف نه فيلسوف

7عبادت عارفانه

8 نفس باد يماني اِنّي لَاَنشِقُ رَوحَ الرَّحمنِ مِن طَرَفِ اليمَنِ)، ر ک ف).

/ 519