جریان های معاصر اهل سنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جریان های معاصر اهل سنت - نسخه متنی

مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي به جريان‌هاي حديثي معاصر اهل سنت

سردبير(مهدي مهريزي) 3 ـ15

چکيده: پايه‌هاي اختلاف جريان‌هاي حديثي اهل سنت را مي‌توان در اعتبار، صدور و تفسير حديث خلاصه کرد. اين اختلاف، در گذشته، سبب شکل‌گيري گروه‌هاي نص‌گرا و صوفيه شده است. در عصر خاصر نيز، همان پايه‌هاي اختلاف، پنج‌گروه قرآنيون، نوگرايان، صوفيه، سلفي‌ها و جريان غالب را شکل‌ داده است. اين مقاله، گزارشي اجمالي درباره اين پنج جريان بوده، درآن، به خاستگاه، داعيه داران، تأثير گذاران و آثار منتشر شده از هر يک از اين جريان‌ها اشاره شده است.

کليد واژه: اهل سنت، جريان‌هاي حديثي، پايه‌هاي اختلاف، قرآنيون، نوگرايان، صوفيه، سلفي‌ها، جريان غالب.

در تاريخ پر فراز و نشيبي که بر حديث و دانش‌هاي مرتبط با آن گذشته، انديشه‌هاي تأثير گذاري را مي‌توان يافت که بر دور طولاني و نحله‌هاي گوناگون حاکميت داشته است. شناسايي اين انديشه‌هاي تأثير گذار‌ـ‌که مي‌توان آنها را«جريان» و يا«اتجاه» ناميد‌ـ‌در ارزيابي آثار گذشته و يافتن طريق به صواب نزديک‌تر در تعامل با حديث و علوم حديث، بسيار سودمند است.

از يک نگاه کلي و تحليلي به گذشته بر مي‌آيد که پاي اختلاف اين جريان‌ها در سه محور است: 1. اعتبار، 2.صدور، 3. تفسير حديث.

ميزان گستر اعتبار و حجيت حديث از يک سو، راه‌هاي اثبات و پي‌بردن به صدور و چگونگي انتقال حديث از سوي دوم و شاخصه‌هاي تفسير و فهم حديث از سوي سوم منشأ اين اختلاف‌ها بوده است.

مبناي اختلاف آرايي که در دور معاصر به چشم مي‌خورد‌ـ‌که به يک تعبير، از گذشته بيشتر شده و به تعبير ديگر، شفاف‌تر و آشکارتر شده‌ـ‌نيز همين سه محور است.

اين سه محور، سه جريان مهم را در تعامل با حديث شکل داده است: 1. جريان نص گريان، 2. جريان عقل گريان، 3. جريان صوفيه.

نص گريان از يک سو داير اعتبار حديث را گسترده دانسته(عقايد، اخلاق و فقه)، و از سوي ديگر در اثبات صدور، با تسهيل و مساهله بدان مي‌نگرند(کم اعتنايي به دانش رجال و معتبر دانستن اکثر احاديث) و در تفسير، جمود و التزام به نص را(براي پرهيز از تأويل) لازم مي‌شمرند.

در برابر، عقل گريان، گستر اعتبار را محدود مي‌کنند(عدم حجيت خبر واحد در عقايد) و در اثبات صدور به سخت گيري‌هاي سندي(علم رجال)و متني(نقد متن يا نقد محتوايي) باور دارند و در تفسير نص، اجتهاد عقلي را‌ـ‌که به تأويل نيز مي‌انجامد‌ـ‌لازم مي‌شمرند.

در مقابل اين دو جريان مي‌توان از باطن گريان ياد کرد که گرچه مانند دو جريان پيشين ظهور و بروز نداشته‌اند، اما نمي‌توان آنان را، به عنوان يک جريان، ناديده انگاشت. و از تأثيرگذاري پنهان آنان غفلت نمود. اينان رأيي خاص در ميزان اعتبار داشته، داير اعتبار را گسترده مي‌دانند.

شايد بتوان ادعا که اينان، در اين جهت، به نص گرايان نزديک‌ترند، لکن مبناي تساهل آنان در برخورد با مسآله صدور، ادله و قواعد نص گرايان نبوده، بلکه به همان دريافت‌هاي دروني و باطني اعتنا دارند. در تفسير نص نيز از قالب و ظاهر لفظ فراتر مي‌روند و ظاهر گرايي و نص گرايي را نمي‌پسندند، گرچه مبناي تفسير آنان، مانند جريان عقل گريان، اجتهاد عقلي نيست.

قبض و بسط و يا ترکيب اين سه جريان منشأ پيدايش تمامي جريان‌هايي بوده که از آغاز تاکنون، شکل گرفته‌اند؛ مثلاً مي‌توان در جريان نص گرايان، اهل حديث، حشويه،‌ظاهريه، حنابله، خوارج، سلفي‌ها، وهابي‌ها و اخباري‌ها را جاي داد، گرچه اينها خود با يکديگر اختلافات جدي دارند.

نيز مي‌توان متکلمان و اصوليان را در جريان دوم جاي داد، گرچه در دو حوز متفاوت فعاليت علمي دارند.

در جريان سوم نيز مي‌توان از عرفان و تصوف، با هم اختلافاتي که با خود دارند، نام برد.

يادآوري اين نکته لازم است که قرار دادن اين فرقه و نحله‌ها در ذيل اين سه جريان، تنها از زاوي تعامل با حديث و دانش‌هاي مرتبط با آن است، گرچه اينها، از زواياي ديگر، به گونه‌اي ديگر تنظيم مي‌شوند.

با توجه به مطالب پيش گفته، استخراج مباني و ديدگاه‌هاي اختصاصي اين جريان‌ها ضروري است؛ به ويژه آن که صاحبان اين جريان‌ها، به درستي، به اين کار نپرداخته‌اند و نيز تحليل‌هاي بيروني دربار اين جريان‌ها معتنابه نيست. از کتاب الفوائد المدينة ملا امين استرآبادي، از پايه گذاران اخباري‌گري، مي‌توان به عنوان کتابي که مباني يکي از اين جريان‌ها را در خود جاي داده است ياد کرد.

در تاريخ معاصر اهل سنت بر پاي همان محور‌هاي پيش گفته(اعتبار، اثبات صدور و تفسير)، پنج جريان مهم و جدي پيرامون حديث به چشم مي‌خورد که با اذغان به داشتن ريشه‌هاي تاريخي، بيشتر در فضاي تحولات فکري و فرهنگي دنياي جديد شکل گرفته است. اين پنج جريان عبارت‌اند از:

1. قرآنيون، 2. نوگرايان، 3. صوفيه، 4. سلفي‌ها، 5.جريان غالب.

شکل گيري هر يک از اين جريان‌ها، بستري فرهنگي و جغرافيايي ويژ خود داشته است؛ در مثل، خاستگاه قرآنيون شبه قار هند و مصر است؛چنان که خاستگاه جريان دوم را بيشتر مي‌توان در مصر جست و جو کرد. سلفي‌ها بيشتر در سوريه و عربستان فعاليت داشته‌اند و جريان صوفيه در غرب جهان اسلام حضور چشم گيري دارد.

اينک به گزارش اجمالي از اين پنج جريان اهتمام مي‌شود، بدان اميد که روزنه‌اي به روي پژوهش‌هاي گسترده و عميق بگشايد.

1. قرآنيون

در سر مقال شمار29 از همين مجله، با عنوان«رابط قرآن و حديث»(ص4ـ10) معرفي نسبتاً مفصلي از اين جريان به عمل آمد که خلاصه‌اش چنين است:

اينان تنها قرآن، سنت عملي پيامبر‌ـ‌از آن رو که متواتر است‌ـ‌و سنت قولي متواتر را معتبر شمرده، در استخراج معارف دين به خبر واحد اعتنايي ندارند و در انکار حجيت خبر واحد، به هشت دليل تمسک کرده‌اند که يا به انکار و حياني بودن حديث بر مي‌گردد و يا انکار احراز و اثبات آن.

خاستگاه اين ديدگاه، در دور معاصر، هند و مصر است و مي‌توان از سيد احمدخان هندي(1817ـ1897م) و شاگردانش چون چراغي علي(1844ـ1897م)، محمد توفيق صدقي(1298ـ1356ق/ 1881ـ1920م) در مقال«الاسلام هو القرآن وحده»، ابوشادي احمد زکي(1892ـ1957م) در کتاب ثورة الاسلام، دکتر اسماعيل دهم(1329ـ1351ق/1911ـ1940م) در کتاب مصادرالتاريخ الاسلامي، محمد ابو زيد الدمنهوري(م1288ق/1871م) در کتاب تفسير القرآن بالقرآن به عنوان کساني که به صراحت به اين مسأله پرداخته و درباره‌اش قلم زده‌اند نام برد.

2.نوگرايان

اين جريان با تأثير پذيري خاور شناسان و مطالعات آنان در ضمن اظهار اعتقاد به حجيت حديث و خبر واحد، برميراث حديثي بر جاي مانده ايرادهاي جدي گرفته‌اند.

برخي از کساني‌ که چنين نگرشي دارند، عبارت‌اند از:

2ـ1. رشيد رضا(م1354ق). رشيد رضا از يک سو بر نقد متن در تفسير المنار و برخي از نوشته‌هايش تأکيد مي‌ورزد و از ديگر سو به وجود روايات جعلي و اسرائيليات تأکيد داشته،‌ راوياني چون وهب بن منبه و کعب الاحبار را به شدت مورد انتقاد قرار مي‌دهد و روايات آنان را ساختگي مي‌شمارد.

همين ديدگاه، سبب انتقاد بر او و نقد ديدگاه‌هايش شد و در مجل المنار از سوي عبدالرحمن الجمجوبي مورد محاجه و نقد قرار گرفت. البته وي نيز، به تفصيل، از عقيد خود دفاع کرده، به انتقادها پاسخ گفت.

2ـ2. احمد امين(م1954م). احمد امين در دو کتاب ضحي‌الاسلام و فجر الاسلام اهتمام جدي به نقد متن دارد و معتقد است که بايد در پرتو مطالعات تاريخي درست به نقد روايات پرداخت.

2ـ3. محمود ابوريّه(م1979م). ابوريه دو کتاب مستقل د رتبيين ديدگاه‌هاي خود منتشر کرده است؛ يکي کتاب اضواء علي السنة النبوية أو دفاع عن الحديث‌ـ‌که اولين بار در سال1957م/1377ق، به چاپ رسيده‌ـ‌و ديگري کتاب ابو هريرة شيخ المضيرة که به سال 1963م، منتشر شده است.

وي آرايي نو در اين دو اثر ارائه کرد که بازتاب‌هاي بسياري داشت و مورد انتقاد‌هاي علمي و هجمه‌هاي اعتقادي قرار گرفت. برخي از آراي وي چنين است:

او جايگاهي براي حديث در امور دنيايي قايل نيست و جايگاه حديث را در امور ديني نيز پس از قرآن و سنت عملي مي‌داند؛

وي به تأخير در کتاب حديث اعتقاد داشته، آن را زمينه ساز بسياري از مشکلات در احاديث مي‌داند؛

بر اين باور است که بسياري از احاديث به صورت نقل به معنا به ما رسيده است؛

بر اين رأي است که جعل و وضع از سوي امويان و عباسيان و نيز ورود اسرائيليات و مسيحيات، روايت‌ها را آسيب‌پذير ساخته است؛

کتاب‌هاي صحيح البخاري و صحيح مسلم را خالي از روايت‌هاي ضعيف نمي‌داند و اين دو کتاب را قابل انتقاد مي‌داند؛

وي معتقد است که روايات صحابه نيز بايد مورد نقادي و سنجش قرار گيرد و نمي‌توان از عدالت و وثاقت هم آنان دفاع کرد؛

ابوهريره را يکي از جاعلان حديث مي‌شمرد؛

به نقد محتوايي متن احاديث تأکيد مي‌ورزد؛

دربار خبر واحد، بحث انتقادي مطرح مي‌سازد.

اين دو کتاب سبب شد که وي را به فسق و خدمتگذاري خاورشناسان و برخي نسبت‌هاي عقيدتي متهم سازند.

بر کتاب‌هاي و ي نقد‌هاي متعددي نوشته شده که مي‌توان از اينها ياد کرد:

ـ‌دفاع عن السنة المحمدية، محمد ابو شهبه، 1960م،

ـ ‌السنة في مکانتها و في تاريخها، عبدالحليم محمود، 1967م،

‌- السنة و مکانتها في التشريع الاسلامي، مصطفي السباعي، 1379ق/1960م،

ـ‌ الانوار الکاشفة، لما في کتاب اضواء علي السنة من الزلل و التضليل و المجازفة، عبدالرحمن المعلمي، 1378ق.

2ـ4. محمد غزالي(1337ـ1416ق/1917ـ1996م). محمد غزالي در دو اثر به مباحث حديثي پرداخته است؛ يکي کتاب السنة النبوية بين اهل الفقه و اهل الحديث‌ـ‌که در سال 1409ق/1989م، به چاپ رسيده است‌ـ‌و ديگري کتاب السيرة النبوية.

وي در کتاب اول از اين نظريه دفاع مي‌کند که احاديث را بايد مجتهدان و فقيهان تفسير کنند و تفسيرهاي جمود گرايان اهل حديث مورد قبول نيست. نويسنده در اين اثر تلاش مي‌کند تا به نقد تفکر سلفي‌گري معاصر‌ـ‌که همگان را، به صورت مستقيم، به کتاب و سنت ارجاع مي‌دهد‌ـ‌بپردازد.

وي در اين اثر بر سه نکته تأکيد مي‌ورزد:

سنجش احاديث با قرآن،

نقد روايت‌هاي صحابه،

نقد محتوايي اخبار آحاد.

آنچه بيشتر او را به ميدان نقد کشيد،‌ تطبيق وي در مورد برخي احاديث است. او اين روايت‌ها را نقد کرده و تضعيف مي‌کند: حديث«الميت يعذب ببکاء اهله»، احاديث نابرابري دي زن و مرد، احاديث نابرابري در قصاص اهل کتاب، روايت عدم قصاص پدر در قتل فرزند، روايات فضيلت شام، روايات لزوم پوشاندن صورت براي زنان، روايت منع خروج زن از منزل بدون اذن شوهر، روايات منع زنان از منصب‌هاي سياسي، روايات منع زنان از حضور در اجتماعات مذهبي، روايات عدم پذيرش شهادت زنان در زنا و سرقت و قصاص و حدود، روايات انحصار موارد زکات، و نمونه‌هاي ديگر.

اين ديدگاه ها سبب شد تا نقدهايي بر غزالي تحرير شود که از اين موارد مي‌توان ياد کرد:

ـ برائة اهل الفقه و اهل الحديث من اوهام محمد الغزالي، ابو اسلام مصطفي سلامه، مکة المکرمة: مکتبة ابن حجر، 1409ق، 59ص.

ـ جناية الشيخ محمد الغزالي علي الحديث واهله، اشرف بن عبدالمقصود بن عبدالحليم،

مصر:مکتبة الامام البخاري ،1410ق/1989م،535ص.

الغزالي والسنة النبوية،منذر‌ ابوشعر،دمشق:دارالبشائر،1424ق/2003م.

نقدهاي دکتر محمودطحارة ،سليمان العوده،عبدالرحمن عبدالخالق(به صورت مقاله و نوار).

يادآوري مي‌شود که به مناسبت تحليل تجليل از انديشه‌هاي غزالي بزرگداشتي در اردن به سال1417ق/1996م،برپا شد و اين آثارتاکنون دربار وي به چاپ رسيده است:

-الشيخ الغزالي کما عرفته ،يوسف القرضاوي ،بيروت:مؤسسة الرسالة ،1421ق/2001م،

- العطاءالفکري للشيخ محمدالغزالي،فتحي حسن ملکاوي ،عمان:المعهدالعالمي للفکر الاسلامي،1417ق/1996م،

ـموقف الشيخ الغزالي من السنة النبوية، يوسف القرضاوي، قطر: مجلة مرکز بحوث الشريعة و السنة، ش8، 1415ق/1992م.

2ـ5. ابراهيم فوزي. فوزي در کتاب تدوين السنة‌ـ‌که به سال1994م، در لبنان منتشر شد‌ـ‌بر اين عقيده است که عقايد، مسائل اخلاقي و روحي و عبادت،‌ جزء ثابت دين بوده، براي هميشه پايداراند، اما آنچه را فقها بخش معاملات نام مي‌نهند‌ـ‌که عبارت است از احکام داد و ستد و بخشي از حقوق مدني، احکام خانواده و احکام کيفري‌ـ‌از بخش‌هاي ثابت دين نيست.

باور به ثبات اينها و تلاش براي تطبيق آنها در هر زمان و مکان، سبب گرفتاري‌ها و عقب ماندگي‌هاي مسلمانان شده است. وي براي تثبيت نظري خويش از طريق بررسي تاريخي احاديث و روايات وارد شده است. او معتقد است که حديث در قرن اول کتابت نشد و همين عامل، زمينه‌هاي جعل و وضع را پديد آورد؛ ضمن آن که بر برخي از صحابه مانند ابو هريره خرده مي‌گيرد و در عدالت تمامي صحابه تشکيک روا مي‌دارد. همچنين از عدم به کار گرفتن نقد سخن مي‌گويد.

وي در صدد است که از مجموع‌ مباحث چنين نتيجه گيري کند که اختلافات در تدوين و کتابت حديث و نيز جعل و وضع سبب شده تا بخش معاملات ، جزو ثابتات شريعت تلقي گردد.

3. جريان صوفيه

يکي از جريان‌هاي معاصر حديثي در ميان اهل سنت، جريان متمايل به تصوف است. صوفي‌گري‌ـ‌که در ميان مسلمانان قدمتي دراز دارد‌ـ‌امروزه نيز در کشورهاي مغرب اسلامي و شمال آفريقا از جايگاهي گسترده و وسيع برخوردار است.

تبلور اين جريان را در تاريخ معاصر حديث مي‌توان در احمد بن محمد بن صديق الغماري(1320ـ1380ق)يافت. وي زاد شهر طنجه از کشور مغرب و درس آموخت الازهر است. وي براي کسب حديث، به کشورهاي ديگري چون سوريه، عربستان(مکه)، لبنان و يمن نيز مسافرت کرده است. وي تلاش بسياري براي تخريج و استخراج کتب حديث کرده، آثاري در اين زمينه تحرير نموده که به برخي از آنها از اين قرار است:

الاسهاب في الاستخراج علي مسند الشهاب، 2ج.

المداوي لعلل المناوي، 6ج.

عواطف اللطائف من احاديث عوارف المعارف، 2ج.

فتح الوهاب بتخريج احاديث مسند الشهاب،2ج.

المستخرج علي الشمائل المحمدية، 1ج.

مسالک الدلالة علي مسائل الرسالة لابن ابي زيد، 1ج.

هداية الرشد لتخريج احاديث بداية ابن رشد، 8ج.

فتح الملک العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي، 1ج.

درء الضعف عن حديث من عشق فعف، 1ج.

يادآوري مي‌شود، آثار وي را تا 250عنوان برشمرده‌اند.

ويژگي‌هاي فکري ابن غماري

يک . دفاع از احاديث مورد قبول عرفا و صوفيه.

نمون بارز و برجست اين ويژگي را در اين کتاب‌هاي ابن غماري مي‌توان جست:

درء الضعف عن حديث من عشق فعف، که به اثبات صدور و صحت محتواي اين حديث پرداخته است.

عواطف اللطائف من احاديث عوارف المعارف، در استخراج احاديث عوارف المعارف سهروردي. اين کتاب سهروردي از متون اصلي عرفا به شمار مي‌رود.

غنية العارف بتخريج احاديث عوارف المعارف، اين کتاب اختصار عواطف اللطائف است.

الاسرار العجيبة بشرح اذکار ابن عجيبة، اين کتاب شرح اذکار جدش سيد احمد بن عجيبه است.

وي،‌ بجز اين آثار، کتاب‌هاي ديگري نيز در تبيين معارف صوفيه، سلسل مشايخ و تراجم آنان نوشته است که عبارت‌اند از:

البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفية الي عليّ و الاتصال بأبي الحسن الشاذلي،

مجمع فضلاء البشر من اهل القرن الثالث العشر،

مناهج التحقيق في الکلام علي سلسلة الطريق،

لثم النعم بنظم الحکم.

دو. محبت به اهل بيت(ع)

وي، بر پاي آي مباهله، حديث کساء، حديث طير، حديث منزلت و... و افضل امت را پس از پيامبر، پنج تن آل عبا بر‌مي‌شمرد و کتابي در اثبات حديث«انا مدينة العلم و علي بابها» نگاشت.

سه. نزاع با سلفي‌ها

درميان آثار ابن غماري و پيروان وي نوشته‌هايي در رد ناصرالدين آلباني‌ـ‌که از چهره‌هاي شاخص جريان سلفي به شمار مي‌رود‌ـ‌به چشم مي‌خورد. ابن غماري کتابي را با عنوان الرد المقنع علي الألباني المبتدع تحرير کرد که ظاهراً به چاپ نرسيد.

طرفدارن ابن غماري نيز کتاب‌هايي بر رد آلباني تحرير کرده‌اند؛مانند:

ـ‌وصول التهاني في الرد علي الألباني، محمود سعيد ممدوح.

ـ‌تناقضات الألباني، حسن السقاف.

چهار. دعوت به اجتهاد

ابن غماري علماي دين را به اجتهاد در فهم دين فرا مي‌خواند و از تقليد برحذر مي‌داشت. وي مراجعه مستقيم علما و انديشمندان را به کتاب و سنت لازم شمرده، تقليد را مختص عوام مي‌داند.

دکتر شوقي بشير در مقاله‌اي با عنوان التأويل الباطني عند الجمهوريين از شکل گيري فرقه‌اي در سودان با نام جمهوريين به رهبري محمود طه ياد مي‌کند که در سال1952م، بنياد نهاده شد. اينان براي تمام نصوص دو معنا منظور مي‌کنند؛ معناي قريب و معناي بعيد؛که معناي بعيد، مقصود اصلي گوينده است، و با تأويل باطني مي‌توان بدان رسيد. شوقي بشير در اين مقاله از کتابي، در تبيين انديشه‌هاي حديثي فرقه جمهوريين، با عنوان موقف الجمهوريين من السنة النبوية به قلم خودش، ياد مي‌کند، که نگارنده اين سطور بدان دست نيافته است.

4. سلفي‌ها

سلفي‌گري يا دعوت به گذشته،‌ از زمان‌هاي دورشکل گرفته است. در قرن چهارم، برخي از حنبلي‌ها بدان دعوت کردند و سپس ابن تيميه، در قرن هفتم، بدان فراخواند و در قرن دوازدهم نيز محمد بن عبدالوهاب پرچمداران آن بود و تا امروز پيروان وي،‌ به عنوان وهابيان، همان طريقه را دنبال مي‌کنند. از خاستگاه و انگيزه‌هاي شکل گيري چنين طرز تفکري که بگذاريم، مي‌توان آنان را با اين ويژگي شناخت:

1. دعوت به مراجع مستقيم به کتاب و سنت و رها ساختن تقليد از ائم‌ مذاهب، زيرا گاهي مذهبي‌گري، سبب تقدم آرا و ديدگاه‌ها بر نصوص مي‌شود؛ به عنوان نمونه مي‌توان از اين اثر نام برد که يکي از پيروان اين مرام نوشته است:

ـ‌بدعة التعصب المذهبي و آثارها الخطيره في جمود الفکر و انحطاط المسلمين، محمد عيد عباسي، اين اثر که به قصد نقد پاره‌اي از افکار رمضان بوطي(از نوسندگان معاصر سوريه)و دفاع از ناصرالدين آلباني تحرير شده، پايبندي و تقيد به مذاهب فقهي را بدعت شمرده که باعث انحطاط انديشه و جامع اسلامي مي‌شود.

2. التزام به ظواهر نصوص و پرهيز از تأويل، اين ويژگي در انديش سلفي‌ها نه نياز به اثبات دارد و نه جاي انکار. رفتار وهابيان درمدينه باحاجيان در زمينزيارت حرم پيامبر و قبرستان بقيع و چگونگي زيارت نمونه‌اي از اين التزام به ظواهر است.

فتواي ناصرالدين آلباني به لزوم يا استحباب آوردن«خطبة الحاجة» در ابتداي کتب و مؤلفات، نمونه‌اي ديگر از اين ظاهري گري است؛ که سبب نقدي مفصل از سوي يکي از پژوهشگران بر وي شد.

3.جعلي دانستن احاديث عرض روايات بر کتاب، محمد محمد ابوشهبه از حاميان اين جريان، در کتاب خود دفاع عن السنة ضمن طرح مسأله«استقلال السنة بالتشريع»،‌ روايات عرض را جعلي مي‌داند.

4. حجت دانستن خبر واحد در عقايد، کتاب‌هاي عديده‌اي از سوي اين فرقه در تثبيت اين رأي تحرير شده است؛ مانند:

ـ‌الادلة و الشواهد علي و جوب الاخذ بخبر الواحد في الاحکام و العقايد، سليم الهلالي.

ـ‌اصل الاعتقاد، عمر سليمان الاشقر.

ـ‌اخبار الآ‌حاد في الحديث النبوي، حجيتها،‌مفادها،‌ العمل بموجبها، عبدالله بن عبدالرحمن الجبرين.

اين نمونه از آثار ، غير از تصريحاتي است که در لابه‌لاي کتاب‌هاي ديگر يافت مي‌شود و يا آن را در عمل دنبال مي‌کنند.

يکي از چهره‌هاي بارز سلفي و نويسندگان پر اثر در زمين حديث، ناصرالدين آلباني(1332ـ1420ق) است.

بن بارز، عالم سلفي عربستان، وي را با اين تعبير ستوده است:

لا اعلم تحت قبة الفلک اعلم بحديث رسول الله من الشيخ ناصرالدين.

وبرخي از ملازمانش درباره‌اش گفته‌اند:

ان الشيخ ناصرالدين کان ابرز علماء الدعوة الي السلفية في کل معانيها ببلاد الشام.

از وي بيش از پنجاه عنوان کتاب منتشر شده است که برخي از آنها از بيش از ده مجلد است.

کارهاي الباني را مي‌توان در چهار حوزه جاي داد:

تخريج احاديث و تعيين رتب روايت بر کتب فقهي، مانند: غاية المرام في تخريج احاديث الحلال و الحرام و ارواء الغليل في تخريج احاديث منار السبيل.

تفکيک احاديث ضعيف در کتب سته،‌مانند: ضعيف سنن ابن ماجه، ضعيف الجامع الصغير، ضعيف سنن ابي داوود، ضعيف سنن الترمذي و ضعيف سنن النسائي.

تدوين موسوع احاديث صحيح و ضعيف در دو کتاب سلسلة الاحاديث الصحيحة و سلسلة الاحاديث الضعيفة و الموضوعة.

تحليل برخي از موضوعات فقهي و روايي، مانند: آداب الزفاف، احکام الجنائز، التوسل انواعه و احکامه و...

نقدهايي زيادي نيز بر آثار و افکار وي تدوين شده است؛ از قبيل:

ـ‌التعريف باوهام من قسم السنن الي صحيح و ضعيف، محمود سعيد ممدوح، دبي 1421ق/2000م، 6ج.

ـ‌تناقضات الألباني الواضحات، حسن بن علي السقّاف، عمان: 1413ق/1992م، 2ج.

ـ‌خطبة الحاجة ليست بسنة، عبدالفتاح ابو غدة، مجلة مرکز بحوث السنة و السيرة، ش9، ص147، سال1996م.

5-جريان غالب

جريان غالب برمسلمانان و متفکران آنها، به دور از جريان‌هاي چهارگانه است و مي‌توان ادعا کرد که بخش قابل توجهي از پژوهش‌هاي حديث اهل سنت در دوران معاصر نيز به دور از تمايلات جريان‌هاي چهارگانه به انجام رسيده است.

اين جريان، ضمن پايبندي به سنت، به دفاع معقول از حديث پرداخته، با افراط و تفريط نوگرايان و سلفي‌ها به ستيز برخاسته است. تحقيق و تصحيح عالمان‌ ميراث گذشته،‌ تلاش براي فهم درست و معقول روايات، حفظ ارتباط قرآن و حديث، پاسخگويي علمي به پرسش‌ها و شبهات خاورشناسان و نوگرايان، تبيين علمي و مستند تاريخ حديث، به ويژه در سه قرن نخست اسلام،‌نقادي مضمون پاره‌اي از احاديث و روايات، نمونه‌هايي از فعاليت‌هاي پژوهشي جريان غالب به شمار مي‌رود.

به سخن ديگر، مي‌توان گفت که غالب مسلمانان و متفکران آنها، سنت را منبعي اصيل در کنار قرآن مي‌دانند، که مسلمانان در طول تاريخ در حفظ و نگهداري‌اش کوشيده‌اند. ايشان معتقدند که امروز نيز مسلمانان بايدنخست بامعيارهاي علمي وعقلاني در احراز و اثبات صدور آن بکوشند؛چنان که با تدبر و تأمل در محتواي روايات و پرهيز از نص گرايي و التزام جمود گرايانه بدان،‌در صدد فهم مراد و مقصود گويندگان برآيند. همچنين از تأويل‌هاي ذوقي و غير مستند بپرهيزند.

اين جريان را مي‌توان با اشاره به حوزه‌هاي فعاليتش‌ـ‌که در ذيل مي‌آوريم‌ـ‌بهتر شناخت.

الف. تصحيح و تحقيق متون حديثي و علوم حديثي، تصحيح و تحقيق درحوزه هاي هفتگانه متون حديثي،‌ شروح احاديث، کتب رجال، مصطلح الحديث، تفسير مأثور، کتب علل و احاديث خاص، بخشي از اين فعاليت‌هاست.

بر پاي آمار يکي از نو يسندگان، نزديک به بيش از دويست عنوان کتاب در دوران معاصر در حوز دانش‌هاي حديث،‌ تصحيح شده است.

يکي از شخصيت‌هاي بارز و برجسته در حوز تصحيح، احمد محمّد شاکر(1892ـ1958م) است. وي بيش از چهل اثر تأليف و تصحيح کرد که تصحيح مسند احمد، سنن ترمذي، صحيح ابن حبان، الاربعون نووي، الفية الحديث سيوطي، الفية الحديث عراقي، تفسير الطبري، تفسير ابن کثير، شرح نخبة الفکر ابن حجر و ... برخي از کارهاي او در زمينه حديث است.

ب. پژوهش و تأليف

در اين زمينه مي‌توان از پژوهش‌هاي مربوط به تاريخ حديث،‌ شروح کتب حديثي، فهرست نگاري و معجم نويسي، معرفي منهج(مکتب) حديثي محدثان و نقد محتوايي احاديث نام برد.

آثار نويسندگاني چون: دکتر مصطفي الاعظمي‌، دکتر نورالدين عتر،‌دکتر يوسف قرضاوي از اين دسته به شمار مي‌رود.

اميد است اين نگاه اجمالي و گذرا، روزنه‌اي را به سوي شناخت و کشف جريان‌هاي حديثي ومميزهاي فکري و عملي آنها به دست دهد و زمينه را براي پژوهش گسترده و عميق فراهم سازد.


. به برخي از اين آثار در سرمقال علوم حديث، ش33، ص5(مراکز حديثي شيعه) اشاره شد.

.براي آگاهي بيشتر از اين ديدگاه نقدهاي وارد بر آن، ر.ک: فصلنام علوم حديث، ش29، ص2ـ22، مقال«رابط قرآن و حديث»؛ القرآنيون وشبهاتهم حول السنة، خادم حسين الهي بخش؛‌ قصة الهجوم علي السنة، علي احمد السالوسي،‌ دارالسلام، 1408ق/1987م؛ زوابغ في وجه الحديث قديماً و حديثاً، صلاح‌الدين مقبول احمد، کويت: دارابن الاثير، 1411ق/1991م، ص69ـ254.

.تفسير المنار، ج3، ص141؛ مجل المنار، مجلد27، ص614ـ615.

.مجل المنار، مجلد27، ش5، ص377ـ386 وش6، ص479ـ462.

. ضحي الاسلام، ج2، ص106ـ137؛ فجر الاسلام، ص217ـ218.

. اين کتاب با نام: بازرگان حديث، توسط آقاي محمد وحيد گلپايگاني به فارسي ترجمه شده و در سال 1343ش، از سوي کتابفروشي محمدي منتشر شده است.

.اضواء علي السنةالنبوية، ص12،

. همان، ص15.

. همان،‌ ص9و 231.

. همان، ص8و 50 ـ70.

.همان، ص91.

. همان، ص272‌ـ‌289.

. همان، ص312‌ـ332.

.همان، ص167‌ـ197.

. همان، 359‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـ382.

.همان، ص336ـ358.

. اين رساله در سال 1990م، در کتاب القرآن و النبي از سوي دارالمعارف قاهره نيز به چاپ رسيده است.

. السنة النبوية، ص15 و 16 و 24ـ25.

. همان، ص18 و 24.

. همان،ص17.

. همان، ص14ـ18.

.همان، ص16.

. همان، ص19.

.همان، ص18.

.همان، ص19.

. همان، ص30ـ31.

. همان، ص36ـ43.

. همان،ص43.

.همان، ص47ـ50.

. همان، ص53ـ54.

. همان، ص58ـ61.

. همان، ص25 و 26.

. برائة اهل الفقه و اهل الحديث من اوهام محمد الغزالي، ص6.

. تدوين السنة،‌ ص12ـ13 و 14.

. براي آگاهي بيشتر از جريان نوگرايان، ر.ک: موقف المدرسة العقلية من السنة النبوية، الامين الصادق الامين ،‌ ج2، ص183ـ443؛ الاسلام و الحداث، عبدالمجيد الشرفي، ص93ـ111.

. اين آگاهي‌ها از مقدم‌ محمود سعيد ممدوح بر کتاب عواطف اللطايف من احاديث عوارف المعارف، ابن غماري، ج1، ص9ـ37 استفاده شده است.

. ر.ک: درء الضعف عن حديث من عشق فعف، ص12ـ13؛ عواطف اللطائف من احاديث عوارف المعارف، ج1، ص42ـ47.

.مشخصه‌هاي کتاب شناختي اين اثر چنين است:درء الضعف عن حديث من عشق فعف، قاهره: دارلامام الترمذي،1416ق/1996م.

.مشخصه‌هاي کتاب شناختي اين اثر چنين است: عواطف اللطائف من احاديث عوارف المعارف، مکه مکرمة: المکتبة المکية، 1422ق2001/ک.

. عواطف اللطائف، ج1، ص87ـ88.

. همان.

. همان، ص85ـ88.

. همان،‌ص50ـ52 و 71ـ72.

. مشخصه‌هاي کتاب شناختي چاپ افستي از اين اثر چنين است: فتح الملک العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي، احمد بن محمد بن الصديق الغماري،‌ اصفهان: مکتبة الامام امير المؤمنين، 1403ق/1362ش.

. جهود المعاصرين في خدمه السنه المشرفه،‌ محمد عبدلله ابوصعليک، ص111.

. همان، ج1، ص96ـ103

. مقاله در کتابي با اين مشخصه‌ها به چاپ رسيده است: ندوة التأويل في الفکر التراثي و المعاصر، د.سعيد توفيق، جامعة الامارات العربية المتحدة، 2004م/1425ق.

. مشخصات کتابشناختي اين اثر چنين است: موقف الجمهوريين من السنة النبوية، شوقي بشير، رابطة العالم الاسلامي، 1987.

. موسوعة الفلسفة، والفلاسفةعبدالمنعم الحفني، ص744ـ745.

. اين کتاب توسط المکتبة الاسلامية در اردن به سال 1390ق/1970م، منتشر شده است.

.سلسل الاحاديث الضعيفة و الموضوعة، ج1، ص5.

.«خطبة الحاجة ليست سنة في مستهل الکتب و المؤلفات کما قال الشيخ ناصر الالباني»،‌ مجلة بحوث السنة و السيرة(قطر)، ش7، ص43.

.دفاع عن السنة، ص17.

. دربار شرح حال وي ر.ک: شذرات من ترجمة الشيخ العلامة محدّث العصر محمد ناصر الدين الألباني، عاصم قريوتي؛ حياة الألباني و آثاره و ثناء العلماء عليه، محمد بن ابراهيم شيباني؛ صفحات مشرقة من حياة شيخنا العلامة الألباني و دوره في الدفاع عن الحديث النبوي و تاصيل المنهج السلفي، ابراهيم خليل الهاشمي؛‌ ثبت مؤلفات المحدث الکبير الامام محمّد ناصرالدين الالباني، عبدالله بن محمّد الشمراني.

. مقالات الألباني، نورالدين طالب، ص182.

. منتهي الاماني بفوائد مصطلح الحديث للمحدّث الألباني، احمد بن سليمان ايوب، ص12ـ16.

. جهود المعاصرين في خدمة السنة الشريفه، ص18ـ25.

. دربار شرح حال وي، ر.ک: محمود محمد شاکر، الرجل و المنهج، عمر حسن القيام، ص19ـ37؛ احمد شاکر و جهوده في الحديث، مجلة الحکمة(لندن)، ش13، ص99؛ وقفات مع القواعد اللتي سار عليها الشيخ احمد شاکر، مجلة الشريعة(کويت)، سال9، ش23، ص85؛ الشيخ احمد شاکر و منهجه في مسند الامام احمد، مجلة الشريعة(کويت) سال17، ش48.

. ر.ک: جهود المعاصرين في خدمة السنة الشريفة،‌ص26ـ30.

. ر.ک: فصلنام علوم حديث، ش15، ص144ـ185، مقال«مأخذشناسي نقد متن حديث»، و ش26، ص28ـ30، مقال«نقد المتن».

/ 1