گفت‏ و گوی ادیان، زمینه‏ های تاریخی و گفتمان‏های موجود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفت‏ و گوی ادیان، زمینه‏ های تاریخی و گفتمان‏های موجود - نسخه متنی

حسام تمام، علی ستاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفت‏وگوي اديان، زمينه‏هاي تاريخي و گفتمان‏هاي موجود

حسام تمام

علي ستاري

گفت‏وگوي اديان، جنجال‏برانگيزترين مسأله‏اي است كه فراروي ما قرار گرفته است. گواه اين مدعا در شكاف عميقي است كه ميان مدافعان و مخالفان گفت‏وگو ايجاد شده است و آنها را به دو اردوگاه و ياد و گفتمان كاملاً مخالف هم تقسيم كرده است؛ به گونه‏اي كه مي‏توان گفت كه ما در برابر پديده‏اي به نام گفت‏وگوهاي اديان مواجه هستيم و نه گفت‏وگوي واحد.

گفت‏وگوي اديان، ضرورتي بشري

امروزه پيش‏بيني فلسفه‏هاي روشنگرانه در باب به پايان آمدن نقش و ضرورت دين و نيز آموزه‏هاي فيلسوفاني چون نيچه و ساير فيلسوفان دوران روشنگري غرب درباره‏ي «مرگ خدا» باطل شده است. دين ديگربار تمام جهان غرب را درنورديد و نداي لزوم بازگشت به انديشه‏ي خدا به‏پا خاست. چراكه ايشان دريافتند كه تنها راه نجات غرب و بلكه جهان و مانع فروپاشي كامل آن، بازگشت به دين است. شگفت اينكه انديشه‏ي بازگشت به دين، برخاسته از واقعيت جوامع غربي است كه براي نجات خويش از نابودي حتمي، به فكر نيروهاي نجات‏بخش افتاده‏اند.

چنانكه مي‏دانيم، بشريت در قرن بيستم رويدادهاي هولناك و تلخي را چشيد؛ «جنگ جهاني عظيم و دهشتناك، به‏ويژه طي جنگ جهاني دوم كه ويراني و كشتارهايي را شاهد بود كه طي تاريخ گذشته به چشم خود نديده بود. اين امر سبب شد تا بشريت به اين نكته ايمان آورد كه تجربه‏ي تاريخ تمدن، مستلزم درك و فهم و جود «ديگري» است. ديگري‏اي كه داراي خواست‏ها و آرزوهايي است و در پي تحقق آنهاست. برخورد و نزاع با او هيچ حاصلي ندارد بلكه تنها راه‏حل، همزيستي مسالمت‏آميز و ارتباط با او است كه از طريق گفت‏وگو حاصل مي‏شود. بنابراين جاي شگفتي نيست كه «دين» داعيه‏دار اصلي گفت‏وگو باشد.

گفت‏وگوي اديان، جانبدارانه امّا رهايي‏بخش

گفت‏وگوي اديان، كوشش فردي است كه داراي آداب، رسوم، انديشه‏ها و باورهايي است و فرد حقيقي ديگري را مي‏شناسد كه از نظر ديني با او فرق مي‏كند، براي به‏وجود آوردن نگاهي فلسفي و غيرجانبدارانه به او، بدون اينكه اين نگاه داراي داوري‏هاي ارزشي عليه او باشد.

طبق اين تعريف، فرد دين‏دار در گفت‏وگوي اديان باورهاي ديني و هويت خود را از دست نمي‏دهد و خواهان بي‏اعتنايي و بي‏طرفي به معناي دور شدن از خويش نيست. به بيان ديگر در گفت‏وگوي اديان، طرفين ـ به عكس آنچه به نظر مي‏رسد ـ به جاي آنكه از اعتقادات و باورهاي خود دست بشويند، بايد سخت به آنها پاي‏بند باشند. مدافعان گفت‏وگوي اديان، شعار اخلاص در نيت را سرمي‏دهند كه دوري از هر انگيزه يا منافعي جز خواست فهم و نگرش معرفتي به «ديگري» را مدنظر دارد.

اگرچه همين نگرش خالص هم گاهي در خدمت اغراض سياسي، تبليغاتي و مانند آن قرار گرفته است.

چنين برداشتي از گفت‏وگو اساسا با درون‏مايه‏ي داستاني كه قرآن كريم در آيه‏هاي 32ـ42 سوره‏ي كهف بيان كرده است، منافات ندارد. در اين آيات گفت‏وگوي دو مرد مَثَل زده شده است كه خداوند به يكي از آنها دو باغ انگور داد و پيرامون آن دو باغ، درختان خرما و كشتزاري سرسبز و نهري كه از ميان اين دو باغ مي‏گذشت و علاوه بر اين نعمت مال و فرزند را هم به او عطا كرد. مضمون داستان بيانگر آن است كه گفت‏وگو ميان اين دو مرد بدون لحاظ هيچ قيد و شرطي صورت گرفته است كه قرآن تفصيل آن را بيان كرده است. و به رغم اينكه يكي از اين دو مرد ره كفر را برمي‏گزيند، گفت‏وگوي ميان آنها برقرار مي‏ماند: [رفيقش ـ ضمن سخنانش با او ـ گفت: «آيا به آن كسي كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد و آنگاه تو را (به صورت) مردي درآورد، كافر شدي؟ (آيه‏ي 37)].

قرآن تمام سخنان كفرآميز آن مرد كافر را بي‏كم و كاست نقل مي‏كند، زيرا اين سخنان شخصيت او را براي خواننده تصوير و بازسازي مي‏كند. در اين آيه‏ها واژه‏ي گفت‏وگو (=حوار) دو بار تكرار شده است؛ با توجه به اينكه مي‏دانيد به طور كلي واژه‏ي مذكور سه بار در قرآن به كار رفته است كه مورد سوم آن در سوره‏ي «مجادله» مي‏باشد.

ذكر اين نكته ضروري است كه گفت‏وگوي اديان طبعا با تطبيق و يا مجادله‏ي اديان متفاوت است ـ اگرچه در عرصه‏ي ادبيات عمومي اين سه با يكديگر آميخته شده‏اند ـ چراكه تطبيق اديان كاري است كه متضمن بررسي تطبيقي دين مشخص با ديني ديگر در قلمرو اعتقادات، شريعت و آيين‏ها و نيز برداشت‏هاي مختلفي است كه از انسان، جهان، زندگي و مانند آن ارايه شده است. كوشيده مي‏شود اين بررسي كاملاً عيني باشد و امكان آن را هم دارد كه به حذف مشخصه‏هاي هريك از اديان مورد مقايسه بينجامد. در حالي كه مجادله‏ي ميان اديان كاري است كه هدف اساسي آن اثبات برتري و تفاوت ديني بر ديني ديگر است كه طبعا با خواست اساسي گفت‏وگوي اديان كه تيره‏كُش فهم ديگري است، ناسازگار است.

گفت‏وگوي اديان، انديشه‏ي استعمارگران يا منطق انسان‏هاي دربند:

به‏رغم اينكه تاريخ اسلامي شاهد دوره‏هاي زريني در عرصه‏ي گفت‏وگوي اديان و آزادي‏هاي ديني بود كه در تمام تاريخ بشري به‏ندرت دوباره رخ مي‏دهند، با اين همه غالبا ادبياتي كه ميراث اسلامي براي ما به جاي گذاشته است، مفهوم گفت‏وگوي اديان را با مفاهيم تطبيق يا مجادله‏هاي ديني و مذهبي درآميخته است كه اين امر سبب شد تا مفهوم «گفت‏وگوي اديان» در ميراث اسلامي به وجود نيايد.

پاره‏اي از نوشته‏هاي آن دوران به درجه‏هاي متفاوتي به اين مفهوم نزديك شدند كه از آن ميان مي‏توان به كتاب «الاعتبار» اثر شاعر و سردار مشهور، اسامة بن‏منقذ (متوفاي 488ـ584ه··) اشاره كرد. اين كتاب را مي‏توان مهم‏ترين و معتبرترين نوشته‏ي عربي در اين عرصه به‏حساب آورد، زيرا نويسنده در اين كتاب به جد كوشيده است تا باورها و آداب و رسوم اديان مختلف را با بي‏طرفي كامل و بدون نقد يا طعن پاره‏اي از آنها بيان كرده و شرح دهد. به عبارت ديگر هدف اساسي اين نويسنده ارايه‏ي تصويري كاملاً شاخص از اديان مختلف است و همين ويژگي سبب شده است تا كتاب مذكور در عرصه‏ي گفت‏وگوي اديان، نوشته‏اي پيشتاز به‏شمار آيد.

شايد بتوان گفت‏وگوي اديان در دوران حاضر را معلول انديشه‏ي اخلاقي صرفي دانست كه از احساس فروپاشي جهان در نتيجه‏ي غلبه‏ي نيروهاي شر ناشي شده است. با اين همه توجه و كاربرد رايج گفت‏وگوي اديان، مولود عواملي چند و زمينه‏هاي تاريخي ويژه‏اي است. روند فزاينده‏ي استعمار غربي و سيطره‏ي آن بر بسياري از بخش‏هاي جهان قديم سبب طرح و به‏كارگيري انديشه‏ي گفت‏وگوي اديان شد تا از اين طريق، «ديگري» ـ ملل زير توزيع استعمار ـ به طور كامل شناخته و مفهوم شوند؛ مللي كه اديان بسيار مختلفي داشتند و غربيان قادر به فهم و ارتباط با آنها نبودند. بنابراين انديشه‏ي گفت‏وگوي اديان بر سر كار آمد تا بتوان اين اديان مختلف و نيز پيروان آنها را به گونه‏اي شاخص مورد بررسي قرار داد.

از اين حيث، گفت‏وگوي اديان همانند پيدايش دانش تبارشناسي است كه در قالب دانشي استعماري ظهور كرد. نيروهاي استعمارگر براي بررسي و شناخت ملل استعمارشده و در نتيجه تعيين نوع برخورد و يا رابطه‏ي با آنها اين علم را پي‏افكندند.

برداشت فوق، علت تأكيد فراوان مؤسسه‏هاي جهاني گفت‏وگوي اديان توجه به اسلام و شركت دادن آن در منظومه‏ي گفت‏وگوي اديان را نيز تبيين مي‏كند. زيرا پيش از آن، توجه اين‏گونه مؤسسه‏ها تنها به يهوديت و مسيحيت و اديان غيرابراهيمي مانند بوديسم، هندوئيسم و شينتو محدود مي‏شد. اين امر تا حد زيادي با ظهور و گسترش جنبش‏هاي اسلامي ـ كه غرب آن را تهديدي جدّي عليه منافع خود در كشورهاي اسلامي قلمداد مي‏كند ـ مرتبط است توجه به اسلام، خواست مؤسسه‏هاي ديني در توجه به مجاري غيررسمي دين را هم نمايان مي‏كند.

از سوي ديگر مفهوم گفت‏وگوي اديان نمايانگر وضعيت تاريخي غرب و وقوع مجادلات شديد مذهبي آن است؛ به گونه‏اي كه سبب شد تا پاره‏اي از اقليت‏هاي مذهبي مانند پروتستان، براي مشروعيت بخشيدن به «ديگري» مفهوم گفت‏وگوي اديان را مطرح مي‏كنند تا در سايه‏ي آن بتوانند به حيات خود ادامه دهند و در جوامع غربي كه غالبا كاتوليك‏مذهب هستند، از حقوق خاص خود بهره‏مند شوند.

پس از جنگ جهاني دوّم، تلاش مجدانه‏ي پاره‏اي از كشورهاي بزرگ مانند ژاپن در جهت كسب هويت فرهنگي و تمدني خاص خود از هويت گفت‏وگو با اديان مختلف، انديشه‏ي گفت‏وگوي اديان را بيش از پيش مطرح كرد. حمايت‏هاي فراوان مالي و معنوي كشور مزبور از آن، مؤيد اين مطلب است.

گفت‏وگوي اديان، گفتمان‏هاي مختلف

حقيقت امر اين است كه نمي‏توان تنها در عرصه‏ي گفت‏وگوي اديان، از گفتمان واحدي سخن به‏ميان آورد بلكه گفت‏وگوي اديان، گستره‏اي است كه گفتمان‏هاي متعددي را دربر مي‏گيرد؛ به گونه‏اي كه ما درواقع در برابر پديده‏اي با نام «گفت‏وگوهاي اديان» قرار مي‏گيريم. اين تنوع يا اختلاف، برخاسته از اختلاف و تفاوت‏هاي فرهنگي، ديني، فكري و سياسي گفت‏وگوكنندگان است و نيز فضاهاي مختلفي كه گفت‏وگو در آن‏ها صورت مي‏پذيرد. به رغم كثرت و تفاوت اين‏گونه گفتمان‏ها، مشابهت‏هاي فراواني هم ميان آنها وجود دارد؛ به گونه‏اي كه گفتمان ناب (Pure) و متمايزي وجود ندارد، بلكه همواره به نوعي درهم آميخته شده‏اند. در اينجا مي‏كوشيم براي فهم و شناخت بيشتر گونه‏هاي متفاوت اين گفتمان‏ها، به نوعي آنها را رده‏بندي كنيم.

به طور كلي مي‏توان در گستره‏ي گفت‏وگوي اديان به انواع مختلف گفتمان‏هاي زير اشاره كرد:

1. گفتمان اخلاقي: كه به بعد اخلاقي اديان توجه دارد و با تأكيد بر ارزش‏هاي اخلاقي مشتركي ميان اديان مي‏كوشد تا زمينه‏اي را پديد آورد كه دين‏داران مختلف در آن گردهم آيند.

اين گفتمان در سال‏هاي اخير از سوي عالمان دين اقبال عام يافته است؛ به‏ويژه با انحطاط اخلاقي‏اي كه دامنگير جهان شده است. اين امر موجب شده است كه «هانس كونيگ» ـ مدرس علم اديان تطبيقي در دانشگاه توبينگن آلمان و يكي از مهم‏ترين مدافعان جهاني گفت‏وگوي اديان ـ ايده‏ي «اخلاق جهاني» را مطرح كند. با اين همه، اين گفتمان داراي معايب آشكاري است كه سبب مي‏شود التقاطي و همسازگرايانه شود و در جست‏وجوي شناخت و درك «ديگري» ـ كه گوهر گفت‏وگوي اديان است ـ برنيايد. بلكه تنها به تركيب و آميزش عناصر مشتركي از اديان مختلف دست يازد كه مي‏تواند با روش متنافي‏الاجزايي پديدآورنده‏ي اخلاق جهاني باشد. گفتيم با روش «متنافي الاجزا» زيرا از يك سو مجراي اساسي ورود به دين، اعتقادات است و نه اخلاق و از سوي ديگر معناي اخلاق نسبي است و از ديني به دين ديگر تغيير مي‏يابد و در نتيجه نمي‏توان از وحدت، يكپارچگي يا جهاني شدن اخلاق سخن به‏ميان آورد.

2. گفتمان همسازگرايانه: اين گفتمان به دنبال تأكيد بر عناصر و زمينه‏هاي مشترك ميان اديان به‏وجود آمده است و از اين جهت شباهت‏هاي بسياري با گفتمان اخلاقي دارد. با اين تفاوت كه از قلمرو اخلاقي فراتر رفته، شامل اعتقادات، شرايع و عبادات نيز مي‏شود و به گونه‏اي اساسي بر دانش مقايسه‏اي اديان تكيه دارد.

اين گفتمان از جهت روش داراي همان معايبي است كه گفتمان اخلاقي دارا بود؛ به‏ويژه هنگامي كه با پاره‏اي از اهداف و مقاصد سياسي نيز گره بخورد، مانند طرح‏هاي صلح‏جويانه كه در مناطقي مانند منطقه‏ي ما ـ كه غرق در نزاع‏هاي ديني است ـ با استقبال زيادي روبه‏رو شده است. اين گفتمان از سوي طرفداران آن به اين سو كشانده مي‏شود كه تفاوت‏ها را رها كند و با تكيه بر اين نكته كه عناصر مشترك، بسي بيشتر از عناصر اختلافي است، تمايزهاي ميان اديان را توهمي بيشتر نداند.

3. گفتمان پراگماتيستي: اين گفتمان، اديان را به گونه‏اي ماهوي لحاظ نمي‏كند بلكه مي‏كوشد از رهگذر مسايل و يا موضوعات نوين، توانايي دين را در حل اين‏گونه معضلات نمايان كند؛ معضلاتي مانند جنگ‏ها و تبعيض‏هاي ديني و نژادي.

پاره‏اي از سازمان‏هاي گفت‏وگو در جهان حول اين گفتمان مي‏گردند؛ به‏ويژه «سازمان جهاني دين و صلح» (WCRR)كه عليه رژيم نژادپرست جنوب افريقا فعالانه جنگيد تا سرانجام موفق به براندازي آن شد. اين گفتمان به رغم اينكه خود را پراگماتيستي مي‏شمارد اما خطا و يا آسيب جدّي‏اي را در پي ندارد؛ با اين همه نقش جدي و تأثير حتمي باورهاي ديني در حل معضلات و نزاع‏هاي پيش‏آمده را يكسره ناديده مي‏گيرد.

4. گفتمان وابسته به مؤسسه‏ها يا نهادهاي ديني: چنانكه پيداست، گفتماني است كه از سوي مؤسسه‏ها و نهادهاي رسمي دين ـ كه در هر ديني مقبول و پذيرفته شده‏اند، مانند كليسا در دين مسيحيت ـ و يا مؤسسه‏هاي غيررسمي دين ـ مانند الازهر در جهان اسلام كه اگرچه نهاد رسمي نيست اما در ميان مسلمانان اهميت و نقش ويژه‏اي دارد ـ طرح و مورد پشتيباني قرار مي‏گيرد.

معضلات اساسي اين گفتمان، وابستگي شديدي است كه با قدرت و نهادهاي حكومتي دارد و خواه به گونه‏اي سلبي و يا اثباتي، تحت تأثير آن قرار مي‏گيرد. به‏ويژه اين كه در سراسر جهان، مؤسسه‏هاي ديني عمومي ركني از سياست نيستند. مانند موضع‏گيري برخي از عالمان رسمي دين در برخي از كشورهاي عربي در برابر اسرائيل كه به طور آشكار تحت تأثير ازسرگيري روند صلح در خاورميانه قرار گرفت. و پس از انعقاد پيمان صلح گروهي از كشورهاي عربي با اسرائيل، تغيير و تعديل اساسي يافت.

5. گفتمان تاريخي: اين گفتمان دين را به مثابه‏ي تاريخ يا مجموعه‏اي از انباشتگي‏هاي تاريخي مي‏بيند كه با گوهر دين درآميخته شده و جزئي از آن شده است؛ به طوري كه رويدادهاي تاريخي به دين نسبت داده مي‏شوند. اين گفتمان به گونه‏اي آشكارتر در نزد يهوديان رايج است؛ بدين معنا كه رويدادهايي چون خرابي و بازسازي معبد، تحت تعقيب قرار گرفتن يهوديان از سوي بابلي‏ها و رومي‏ها و برخي از رويدادهاي تاريخي ديگر، با اعتقادات و دين يهود درآميخته شده و تأثير بسزايي بر گفتمان ديني يهوديان با «ديگري» دارد.

6. گفتمان توطئه‏محور: يعني گفتماني كه انديشه‏ي گفت‏وگو را چيزي جز توطئه‏اي شوم براي ايجاد تشكيك در اعتقاد ديني گفت‏وگوكننده و اثبات درستي اعتقاد رقيب (ديگري) نمي‏داند.

اين گفتمان در گستره‏ي گونه‏هاي گفت‏وگوي ديني، گونه‏اي منفي به‏شمار مي‏آيد. ويژگي غالب آن ساده‏انديشي و تحريف و واقعيت‏ها است و به خود بسندگي و عدم فهم «ديگري» مي‏انجامد و نيز سبب مي‏شود تا مسايل پيرامون ما بيش از اندازه سطحي انگاشته شوند و روند جهاني را به مثابه‏ي توطئه‏اي شوم و اهريمني قلمداد كند. متأسفانه اين گفتمان در ميان مسلمانان نه‏تنها در عرصه‏ي گفت‏وگوي اديان بلكه در بسياري از مسايل ديگر رواج و اعتبار دارد.

7. گفتمان مبلغ ديني (ميسيونري): كه غالبا با توسل به شيوه‏هاي جدلي و اثبات درستي عقايد خود مي‏كوشد به شيوه‏هاي مختلفي آنها را به «ديگري» تحميل كند. از اين رو اين گفتمان به مجادله‏هاي ديني شباهت بيشتري دارد تا گفت‏وگوي اديان؛ اگرچه گروهي تلاش مي‏كنند كه آن را در شمار گفت‏وگوي اديان قلمداد كنند.

معضل اساسي اين گفتمان تنها در اين نيست كه گفت‏وگو را با دعوت درآميخته است بلكه تنها راه پيش بردن اين گفت‏وگو را به تحميل عقايد خود بر «ديگري» و به تسليم واداشتن او مي‏بيند.

گونه‏هاي متفاوتي كه از گفت‏وگوي اديان ذكر شد، به مثابه‏ي بخشي از تحقق عيني گفت‏وگو به‏شمار مي‏آيند اما با ذات انديشه‏ي «گفت‏وگوي اديان» كه يكسره بر فهم «خود» و «ديگري» ـ بدون هيچ‏گونه ساده‏انديشي يا تحريف واقعيت‏ها استوار است ـ تفاوت آشكاري دارد. اما در اين ميان دو گونه گفتمان ديگري نيز وجود دارد كه با روح انديشه‏ي گفت‏وگوي اديان، نزديكي و قرابت بيشتري دارد. اين دو گفتمان عبارتند از: گفتمان «اصول‏محور» و گفتمان «تمايزمحور».

گفتمان اصول‏محور: گفتماني معرفتي است كه به متون مقدس ديني پاي‏بند است و از پاره‏اي اصول يا معتقدات ثابت ديني آغاز كرده و به تفسير يا بازخواني يا تبيين آنها طبق مقتضيات نوين مي‏پردازد. اين گفتمان در پي يافتن اصول، عناصر مشترك يا تفاوت‏هايي با «ديگري» نيست. همچنين قصد آن را ندارد كه بر كنار از شرايط سياسي، تاريخي و يا پيش‏فرض‏هاي فكري و فرهنگي، تنها از رهگذر نص ثابت مقدس و آموزه‏ها و يا ضوابط آن، «ديگري» را درك كند. اين گفتمان از نزديك‏ترين گونه‏هاي آن به گفت‏وگوي اديان است.

گفتمان تمايزمحور: اين گفتمان در پاره‏اي از ابعاد با گفتمان اصول‏محور شباهت دارد. هدف عمده‏ي اين گفتمان آشكار كردن تفاوت‏ها است تا از اين طريق بتوان خود را شناخت و ماهيت واقعي آن را آشكار كرد و به رغم قرابت زيادي كه با روح انديشه‏ي گفت‏وگوي اديان دارد اما به سبب توجه بيش از اندازه به تفاوت‏ها به ورطه‏ي خودمحوري و عينيت‏گريزي فرومي‏غلتد؛ تا آنجا كه گاهي تمام عناصر مشترك واقعي ميان خود و ديگري را ناديده مي‏انگارد. پاره‏اي از پژوهشگران انتظار دارند كه به‏زودي انديشه‏ي گفت‏وگوي اديان عرصه‏هاي جهاني را تسخير كند و قرن بيست‏ويكم را قرن ديني مي‏خوانند. در نتيجه گفت‏وگوي اديان تا مدت‏ها در صدر مسايل و موضوعات مهم جهاني قرار خواهد داشت.

/ 1