سيدمصطفي محقق داماد اطلاعات، 20/5/82تمدن مجموعهاي از عناصر است كه در رأس آنها دين قرار دارد. تعامل و تفاعل ميان عناصر تمدني در طول تاريخ امري بديهي و انكارناپذير است. در اين مقاله، به محورهايي پرداخته ميشود كه پيروان اديان گوناگون ميتوانند براي خدمت به بشريت معاصر، حول آن محورها گفتوگو كنند.هرچند اديان بزرگ در گذشته از جهاتي با يكديگر روابط خصمانه داشتهاند و در واقع، هيچيك ديگري را، دستكم مانند خود، بر حق نميدانسته است، با اين حال گاه نيز با يكديگر روابط مسالمتآميز برقرار كرده و متفكران يكي با متفكران ديگري به گفتوگو نشستهاند. اما در همه موارد، چنان نبوده است كه طرفين گفتوگو مساوي باشند. حوادثي كه در اوايل قرن حاضر، بهويژه پس از جنگ جهاني اول، رخ داد، موجب شد مسيحيان و پيروان ساير اديان احساس كنند كه براي كمكردن تنشهاي بينالمللي، لازم است در روابط با ديگران تجديدنظر كنند و از نزاعهاي كلامي و كوشش براي تبليغ دين خود و مجابكردن ديگران دست بردارند و در عوض، مجالسي تشكيل دهند تا پيروان اديان مختلف بهطور مساوي با هم سخن گويند. از طرفي، اديان آسماني همگي در معرض تهاجم مكاتب الحادي بودند و لذا شرايط نيز اقتضاي تشريك مساعي پيروان اديان را داشت. بدين ترتيب، هدفي كه امروزه پيروان اديان مختلف در گفتوگوهاي ديني خود در پيآناند، جنبه دفاعي و تبليغي و تبشيري ندارد.منظور از گفتوگو ميان پيروان دو دين، رسيدن به درك و شناخت بهتر از عقايد ديگران است. اولين شرط برقراري ديالوگ، آن است كه طرفين يكديگر را از حقوق مساوي و احترام برخوردار بدانند. اين احساس بايد از صميم قلب باشد. پس از آن، هر طرف بايد آماده باشد تا در يك «بده و بستان» حقيقي شركت كند؛ يعني همانطور كه سعي دارد از عقايد خود براي ديگران سخن گويد، كوشش كند از ديگري هم چيزي بستاند. نويسنده، متأثر از مونتگمري وات، اسلامشناس معروف اسكاتلندي، يكي از موانع مهم پيش روي مسلمانان در گفتوگو با مسيحيان را روحيه «سلفيگري» ميداند. سلفيگري، اصل را در زندگي فرد مسلمان، بر سنتگرايي محض ميگذارد و هر گونه حركت فكري را كه كوچكترين تفاوتي با روش صحابه و سلف صالح داشته باشد، بدعت ميانگارد. از آنجاكه نزد شيعيان، عقل يكي از منابع استنباط احكام شرعي است، ايرانيان فاقد اين روحيه ميباشند.