اعیاد اسلامی و رخوت زدایی از جامعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اعیاد اسلامی و رخوت زدایی از جامعه - نسخه متنی

محمد جعفری هرندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعياد اسلامى و رخوت زدايى از جامعه

اعياد اسلامي و رخوت زدايي از جامعه

دكتر محمد جعفري هرندي

با اينكه مناسبت هاي ديني و مذهبي خاستگاه و ارزش واحدي دارند، امّا در ميان ملل مسلمان جهان از درجات متفاوت برخوردار است و به صورت هاي مختلف از آنها استقبال مي شود. سؤال اين است كه چرا در خصوص يك مناسبت واحد ديني و اسلامي اهتمام هاي گوناگوني صورت مي گيرد و ريشه اين اختلاف را در كجا و چه چيزي بايد جست؟

شايد برخي از ملّت ها نسبت به مسائل ديني خود حساسيت بيشتري نشان دهند و يا بالعكس در برخي از جوامع حساسيت نسبت به مسائل ديني كمتر باشد، امّا به طور كلي در دين اسلام، اختلاف كمي درباره مسائل و رسوم آن در ميان فرق مختلف اسلامي وجود دارد.

يكي از اين اختلافات، در مسائل اجتماعي اقوام و ملّت ها ريشه دارد كه از شرايط اجتماعي مختصّ به همان ملّت ها ناشي مي شود. بهترين مكان براي بروز و ظهور اين اختلاف، مراسم حج است كه اقوام و مليت هاي مختلف، در يك مكان و زمان واحد و با هدفي واحد گرد هم مي آيند و يك جامعه شناس اگر بخواهد به مطالعه اين اجتماع بپردازد، مي بيند كه همگي تقريباً اعمال واحدي را انجام مي دهند و با هدف واحدي مشغول حج هستند، ولي با وجود اين، ما تفاوت هاي زيادي را مشاهده مي كنيم.

گاه به نظر مي رسد كه اين تفاوت ها در دين ريشه دارد، در صورتي كه اين تفاوت ها به امور ديني مربوط نيست ـ اگر چه رنگ و صبغه ديني دارد ـ در واقع اين تفاوت ها به مسائل اجتماعي خاص هر ملّت و جمعيت مربوط است، ليكن نكته مهم و قابل توجه اين كه دين اسلام ظرفيت و محمل پذيرش عقايد و اعمالي كه در چارچوب ديني آن نمي گنجد را دارد.

از جمله اين مسائل كه از امور حاشيه اي است، اعياد ديني ما است؛ دو عيد مهم قربان و فطر كه عيد قربان از اهميت مضاعفي نسبت به عيد فطر برخوردار است، زيرا پس از يك مراسم بزرگ اسلامي كه چهارمين ركن عملي اسلام(حج) است، واقع شده و همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند و در اين روز شادي كرده، اطعام مي كنند و هديه مي دهند. اما همين عيد قربان در ملت هاي مختلف به دليل آداب و رسوم متفاوت، به صورت متغيّر برگزار مي شود.

نكته اينجاست كه اسلام به برخي از مناطق اسلامي كه داراي تمدن غني و با سابقه طولاني نبوده اند، وارد شده و مسائل نو و جديدي را براي آن ملت ها به ارمغان آورده است و در آنجا امور مختلف در قالب ديني از سوي اسلام عرضه شده است؛ يكي از اين قالب هاي ديني اعياد است.

اسلام با ورود خود به برخي كشورهاي اسلامي از قبيل مالزي، اندونزي و...، اين ملل و كشورها را در مسير تمدن و تعالي قرار داده است. اما كشورهايي مانند ايران و مصر، از پيش داراي تمدن بوده اند و حتي بيشترين خدمات را به دين اسلام ارائه داشته اند. بنابراين در اينگونه كشورها، اعياد مختلف و مراسم سنتي نيز در قالب دين پذيرفته و پياده شده است. در كشور اندونزي به مناسبت عيد سعيد فطر، تعطيلات طولاني تعيين شده، در حالي كه در ايران اين تعطيلات طولاني نه در مراسم عيد فطر، بلكه در مراسم عيد نوروز مشاهده مي شود.

به نظر نگارنده، اين موضوع دليل بر بي توجهي نسبت به عيد فطر تلقي نمي شود بلكه ما نياز خود نسبت به رفت و آمد، و ديد و بازديد اقوام و خويشاوندان و نيز صله رحم را در ايام نوروز جبران كرده ايم و اتفاقاً اين عيد مورد تأييد اسلام و به خصوص مذهب شيعه بوده و در روايات اسلامي ديد و بازديد در نوروز و لباس نو پوشيدن و نماز نوروز (و صلات نيروز الفرس) مورد تأكيد و استحباب قرار گرفته است و حتي در وسائل الشيعه انتظار ظهور حضرت حجت(عج) در اين ايام ذكر شده است.

البته فقط اعياد ما نيست كه رنگ ديني به خود گرفته، بلكه در فرهنگ ايراني ابراز غم نيز ـ برخلاف ساير مسلمانان ـ در قالب ديني شكل گرفته و تمام سوگواري هاي ايرانيان در غم از دست دادن عزيزان و خويشاوندان، رنگ و بوي ديني به خود گرفته است.

بنابراين مي توان گفت كه يكي از علت هايي كه موجب شده اعياد اسلامي در ايران، نسبت به اعياد غير اسلامي رونق كمتري داشته باشد، اين است كه آنچه مورد انتظار شده و عيد است، در اعياد ملي ايرانيان جبران مي شود، ولي در كشورهاي داراي تاريخ و قدمت كمتر با ورود اسلام، به همه شادي هاي خود رنگ و لعاب ديني داده اند. با اين حال، هر دو شكل قضيه(هر دو گروه) به يك نتيجه واحد مي رسند كه آن ابراز شادي و مورد ستايش اسلام است.

سؤال بعدي اين است كه چرا ايراني ها به عيد قربان ـ نسبت به عيد فطر ـ اهميت بيشتري مي دهند؟ دين اسلام با ورود به مرزها و جغرافياي ايران، يكي از خلأهاي اجتماعي و فرهنگي ايرانيان، يعني سفرهاي زيارتي را جبران كرده است. پيش از ورود اسلام به ايران، چيزي به عنوان سفرهاي زيارتي به خارج از ايران وجود نداشته است. با ورود اين مسئله و شكل گيري فرهنگ آن، حجاج شادي خود در عيد قربان را با ذبح گوسفند به نفغ فقرا و ديگران ابراز مي كنند. لذا پاسخ ايران به اين خلأ فرهنگي و اجتماعي موجب شده كه عيد قربان در جامعه ايران، با اقبال بيشتر مسلمين مواجه شود، امّا اساساً به پيروي از تعاليم و آداب اسلامي بايد به عيد فطر پرداخته شود. حال بايد ديد كه اين وظيفه متوجه كيست؟

فرهنگ سازي در اين زمينه، در كنار ارائه راهكارها، تا حدودي بايد به جامعه واگذار شود؛ يعني اينكه نواقص و كمبودهاي موجود گوشزد شود، ولي فرهنگ سازي توسط خود مردم انجام شود؛ اما نخبگان جامعه اعم از مبلّغين، وعاظ و قشر اهل قلم (روزنامه نگاران) بايد مراقب باشند كه اين فرهنگ سازي راه به بيراهه و خطا نبرد. زيرا جامعه ايراني، همانند درختي است كه فقط در آب و هواي سالم به ثمر مي نشيند و بار و ميوه مي دهد. وظيفه نخبگان، مواظبت از آفت هايي است كه ممكن است به اين فرهنگ سازي سرايت كند.

ممكن است برخي به دخالت حكومت هاي اسلامي در امر فرهنگ سازي معتقد باشند. در اين زمينه بايد گفت كه در جوامع اسلامي به حكومت ها با نگرش هاي مختلف نگريسته مي شود. برخي جوامع اسلامي، همچون ايران، غالباً حكومت گريز هستند، بدليل آنكه پيش از حكومت اسلامي و از ديرباز، مردم اين خطه شاهد اعمال قدرت و حاكميت قلدرمآبانه از بالا به پايين بوده اند و اين ذهنيت از آن زمان ها شكل گرفته و به مرور زمان تقريباً تثبيت شده است. در حالي كه نگرش مردم به حكومت، در كشورهايي مثل اندونزي و حتي ژاپن كه غير اسلامي است، چنين نيست و لذا مشكلات كمتري در اين خصوص مشاهده مي شود. كشور مالزي نيز چنين است؛ اين كشور اكنون يك كشور نيمه صنعتي است و موجب افتخار تمامي كشورهاي اسلامي است. اما نگرش كشورهايي چون ايران، افغانستان و به طور كلي منطقه جغرافيايي ماوراءالنهر با نگرش كشورهاي جنوب شرق آسيا متفاوت است.

به هر حال، بهتر است حكومت در اينگونه موارد و كم و كيف آن دخالت كمتري داشته باشد يا حداقل دخالت مستقيم نداشته باشد، زيرا بعيد نيست كه نتيجه عكس عايد آن گردد.

با توجه به اين نكته، بايد ديد كه آگاهي بخشي به جامعه فعلي و اقشار مختلف، به ويژه جوانان، درباره ارزش و منزلت اعياد اسلامي چگونه بايد باشد؟ بديهي است كه هرگز نبايد بيش از آنچه كه دين از ما خواسته بر مردم تحميل شود. آنچه به مردم عرضه مي شود، بايد در چارچوب همان شرايطي باشد كه شريعت وضع كرده و درباره آن توقع دارد.

مراجعه به تاريخ در اين زمينه، بسيار راهگشا است؛ براي مثال بايد ديد در دوره هايي كه اسلام از ثبات نسبتا بيشتري برخوردار بوده، مسلمانان چگونه به اين اعياد مي پرداخته اند، به خصوص در منطقه اي كه خلفاي عباسي و خلفاي فاطمي حكومت داشته اند.

به نظر مي رسد فرهنگ اسلامي در تمام زمينه ها، مثل بزرگداشت اعياد مذهبي، در اين دوره ها در اوج تجلي بوده و از اين موارد مي توان الگوبرداري نمود و با توجه به ساختار جامعه فعلي آن را پياده كرد، قصه ها و حكايت هاي ذكر شده در قرآن نيز به همين منظور و براي عبرت آموزي ملل مسلمان بوده است.

بنابراين، تجربه عصر طلايي اسلام كه همان دوره خلفاي عباسي و قرن دوم تا پايان قرن پنجم بوده، در بسياري از موارد عبرت آموز است. در سفارش ها و توصيه هاي ائمه، بويژه امام محمد باقر و امام صادق(ع) درباره اعياد، پوشيدن لباس تميز، معطر بودن و معاشرت نيكو با مردم، رويكرد به فرهنگي شاداب و باطراوت، و توجه به شادي ها نهفته است.

در نتيجه، اعياد مذهبي و اسلامي، به عنوان بستري براي فرهنگ سازي معطوف به شادي، بايد مورد توجه جامعه ايران قرار گيرد. اين اهميت از آن منظر مضاعف خواهد بود كه توجه داشته باشيم كه ايران اسلامي در مرحله اي از گذار قرار گرفته و در راه رسيدن به توسعه اي كه آغاز كرده، به ناچار با مشقت هاي فراواني روبرو است و عناصر اسلامي در اين مسير، مي توانند كمك شاياني به تسهيل و رهوار نمودن مسير توسعه داشته باشند.

اكنون كه جامعه ايراني عزم خود را براي دست يابي به توسعه پايدار و رشد و ترقي جزم كرده، و در اين راه به تمام مشقات اجتناب ناپذير آن تن داده است، پناه بردن به آن لايه هاي پنهان، اما سرنوشت ساز و تحول بخش در فرهنگ اسلامي كه متضمن شادي، فرح، طراوت و نشاط است، خود به عنوان راهكاري مي تواند مطرح شود و از اين طريق رخوت زدايي و غم زدايي و فرح بخشي به جامعه اي كه ناخواسته با يك سري رخوت ها و ناملايمات رفتاري مواجه است، تأمين گردد.

/ 1