حكمت رجوع - فقه خانواده نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقه خانواده - نسخه متنی

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌: پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ ن‍م‍ای‍ن‍دگ‍ی‌ ول‍ی‌ ف‍ق‍ی‍ه‌ در س‍پ‍اه‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اوّل

حرفى بزند كه معنايش اين باشد كه او را دوباره زن خود قرار داده است .

دومّ

كارى كند كه از آن بفهمند رجوع كرده است .(م 2524)

2 ـ بـراى رجـوع كـردن لازم نـيست مرد شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، بلكه اگر بدون اينكه كسى بفهمد
بگويد به زنم رجوع كردم ، صحيح است .(م 2525)

3 ـ مـردى كـه زن خـود را طـلاق رجـعـى داده ، اگر مالى از او بگيرد و با او صلح كند كه ديگر به او رجوع
نكند، حقّ رجوع از بين نمى رود.(م 2526)

4 ـ اگـر مـرد اصـلِ طـلاق را انـكـار نمايد و حال آنكه زن در عدّه است ، اين انكار، رجوع مى باشد، اگر
چه دروغش معلوم باشد.(ت ، ج 2، ص 347، م 3)

5 ـ زنـى كـه طلاق رجعى داده شده ، در احكام ، حكم همسر را دارد؛ پس تا زمانى كه دليلى بر استثنا دلالت
نكرده و زن در عده باشد حكم همسر بر او مترتّب است ؛ يعنى از حق نفقه ، مـسكن و پوشش ـ در صورتى كه
ناشزه (43) نباشد و نشود ـ برخوردار است ، از يـكـديـگـر ارث مـى بـرنـد، بـا خواهرش نمى تواند ازدواج
كند، زن پنجم نمى تواند بگيرد كفن و فطره اش نيز بر مرد است .(همان ، ص 346، م 10)

6 ـ كـسـى كـه زنـش را طلاق رجعى داده ، حرام است او را از خانه اش بيرون كند تا عدّه اش تمام شود، مگر
اينكه عمل فحشايى مرتكب شده باشد كه موجب حدّ گردد، يا عملى كه موجب نشوز است انجام دهد و نيز حرام
است زن براى كارهاى غيرلازم بدون اجازه همسرش از خانه بيرون رود.(م 2523 و ت ، ج 2، ص 346، م 12)

حكمت رجوع

حـكـم بـه جـواز رجـوع و بـيرون نرفتن زن بدون اجازه شوهر، مصالحى گرانقدر در جهت تـداوم زنـدگـى
زناشويى به دنبال دارد، عمل به اين حكم مى تواند زمينه ساز تحوّلى بزرگ در خانواده مشرف به فروپاشى
باشد.

بـهـار زنـدگـى پس از سردى آن در گرو اين حكم و به كار بستن آن است ، زيرا بديهى اسـت كه در صورت سطحى
و زودگذر بودن نزاع ميان زن و شوهر در اين فاصله زمانى با تماس همواره زن و شوهر، اختلافها از بين مى
رود و در اين ميان ، زن نقش اصلى را ايفا مـى كـنـد. او طـبق دستور شرع مى تواند در اين مدّت با آرايش
كردن ، پوشيدن لباسهاى زيـبـا، استعمال بوى خوش و عرضه خويش به شوهر، علاقه و محبت او را به خودش جلب
نمايد و در نتيجه كانون خانواده را از فروپاشى حفظ كند.

امام باقر عليه السلام فرمود:

(اَلْمُطَلَّقَةُ تَكْتَحِلُ وَتَخْتَضِبُ وَتَطيبُ وَتَلْبَسُ ماشاءَتْ مِنَالثِّيابِ
لِاءَنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ يـَقـُولُ: (لَعـَلَّ اللّهَ يـُحـْدِثُ بـَعـْدَ ذلِكَ اَمـْرا)(44)
لَعـَلَّهـا اَنْ تـَقَعَ فى نَفْسِه فَيُراجِعَها)(45)

زنـى كـه طـلاق (رجـعـى) داده شـده (مـى تـوانـد) سـرمـه بـكـشد، خضاب كند، بوى خوش اسـتـعـمـال
كـنـد و هـر لبـاسى را كه مى خواهد بپوشد ؛ زيرا خداوند مى فرمايد: (شايد خـداونـد پـس از ايـن خـيـرى
پـديـد آورد) شـايـد او در دل مرد جاى گيرد و از طلاق برگردد.

عدّه

عِدّه به كسر عين و فتح دال مشدّد، از ريشه عدد گرفته شده و به معناى گروه ، شمردن ، مدّت سوك زن به
مرگ شوهر و ايّام حيض يا طُهْر زن مى باشد و در اصطلاح فقها عبارت از تـربـّص (حـالت انـتـظـار)
شـرعـى اسـت كـه زن بـعـد از طـلاق و زوال نـكـاح و يـا وفـات لازم اسـت مـدّتـى درنـگ كـرده ، سـپـس
شـوهـر ديـگـر اخـتـيـار كند.(46)

امـورى كـه مـوجـب عدّه مى شوند عبارتند از: وفات ، اقسام مختلف طلاق ، فسخ به واسطه عـيـبـها،
انفساخ به مثل ارتداد يا اسلام و يا شيردادن ، آميزش اشتباهى و تمام شدنِ مدّت يا بخشش آن در ازدواج
موقت . در همه اينها غير از اوّلى شرط است كه آميزش كرده باشد.(ت ، ج 2، ص 345، م 8)

انواع عدّه

1 ـ عدّه فراق

2 ـ عدّه وفات

/ 27