فريبا خانى همبستگى، 8/9/79 چكيده: نويسنده با بيان ويژگىهاى جامعه تكصدايى كوشش مىكند تا آن را بر جامعه ما منطبق كند، مانند اينكه مردم جامعه را هراسناك از شنيدن انتقاد و نداشتن فرصت ابراز نظر معرفى كند و سيستم آموزشى را فاقد خلاقيت ذكر مىكند. وقتى در يك جامعه، كانون كوچكى سعى كند در توليد انديشه و پىريزى پايههاى قواعد و شيوه رفتارى اقدامات خودش را به كل جامعه تسرى بدهد، به آن جامعه، جامعه تكصدايى مىگوييم. در اين مقاله به جنبههاى فرهنگى اين پديده اشاره خواهيم داشت. يكى از ويژگىهاى جامعه تكصدايى منفعل كردن انسانها و تربيت افرادى فرمانبردار از حاكم است. شكستن حريمهاى شخصى افراد مايه بحران هويت آنهاست. در چنين جوامعى معمولا افراد در حاشيهاند و اعتماد به نفس كافى براى ارائه ايدههاى نو و تفكرات جديد ندارند و مشاركت مردمى معنا نمىدهد و به گفته دكتر باوند جامعه تكصدايى مخالف حاكميت مردم است. تكحزبى بودن ويژگى ديگر نظام تكصدايى است و در جامعه تكصدايى عنصر مشاركت مردمى، ناديده گرفته مىشود. به اعتقاد من مردم ما آن قدر فرصتسياسىشدن و ابراز نظر و فكر و بيان را كم داشتهاند كه تبديل به مردم ساكتى شدهاند. يكى از راههايى كه مىتواند اين وضعيت را تغيير دهد ايجاد شوراهاست. يكى ديگر از ويژگىهاى جامعه تكصدايى، نفى تكثرگرايى و داشتن يك نظام سياسى مشخص بدون در نظر گرفتن عقايد مخالف و متفاوت است. يكى ديگر از ويژگىهاى جامعه تكصدايى نپذيرفتن انتقادات افراد و نفى روحيه نقد و انتقادپذيرى است. در كشور ما به نقل از يك كارشناس امور اجتماعى كار گروهى معمولا خوب نتيجه نمىدهد. انفجار: انباشت صداها در جامعه تكصدايى ممكن استبه انفجار بينجامد. اگر در فضاهاى اجتماعى تكثر صدا، انديشه و بيان متناسب با ذائقههاى مختلف وجود نداشته باشد، بسيارى از مسائل در انباشتخود، حالت انفجار مىيابند. نظامهاى تكصدايى در نظامهاى آموزشى ما نيز رسوخ پيدا كرده است. به نقل از يكى از استادان دانشگاه در كشور ما دانشجويان در كار گروهى هميشه نمره پايينى را كسب مىكنند; چون آنها ياد نگرفتهاند حتى عقايد همكلاسىها و دوستان خودشان را بشنوند. البته نظام آموزش و پرورش كشور هم در دادن واحدهاى درسى در بعضى رشتهها به طور جزمى برخورد مىكند. دكتر شيخاوندى در اينباره مىگويد بايد مردم و شوراها در تدوين كتابهاى درسى مشاركت داشته باشند. نفى خلاقيت از مهمترين ويژگى نظامهاى تكصدايى است. يك جامعهشناس مىگويد: «ما جوانان كشورمان را در دانشگاه روزانه براى 7، 8 ساعت پارك مىكنيم تا زمانشان پر شود يك سرى محفوظات كيسهاى هم به آنها مىدهيم و اصلا هم با خلاقيت آنها كارى نداريم.» تربيت افراد در نظام تكصدايى آنها را تبديل به موجودات غيرمنطقى و كمظرفيت مىكند. البته برخى كارشناسان اين را ناشى از نظام شاهنشاهى گذشته مىدانند. ميل به تكصدايى در ما به شدت وجود دارد. ما به شدت از انتقاد شنيدن هراس داريم. عدهاى از صاحبنظران معتقدند مردم ما فرصت ابراز عقيده نداشتهاند.
اشاره
1. برخلاف تصور نويسنده مردم ايران در اصل پيدايش انقلاب اسلامى و پس از آن بارها در تصميمگيرىهاى كلان كشور (انتخاب رياست جمهورى، نمايندگان مجلس، نمايندگان خبرگان، شوراها، قانون اساسى) مشاركت داشته و ابراز عقيده كردهاند. مردم ما يكى از سياسىترين جوامع عالم را تشكيل مىدهند و اين به دليل مشاركت، فعال بودن در مباحث و گفتگوها، شركت در نقد و... است. جامعه ما تكصدايى نيست، انتقاد در آن جريان دارد، از خلاقيت استقبال مىشود، تكحزبى نيست. بسى مايه تعجب است كه اين مساله به كلى در كلام نويسنده محترم مغفول افتاده است و البته تكبعدى نگرى كه كم از تكصدايى ندارد مىتواند يكى از عوامل چنين لغزشهايى گردد. 2. نه تنها جامعه ايرانى پس از انقلاب اسلامى تمرين گفتگو را آغاز كرد، بلكه در نقد و انتقاد به آنجا رسيد كه دشمنان اسلام به طمع افتادند تا به جاى راهحلهاى نظامى از طريق توطئههاى فرهنگى به زوال انقلاب اسلامى همت گمارند; لذا ميان انتقاد و توطئه بايد فرق نهاد و مىتوان انصاف و صداقت در ارزيابى علمكردهاى نظام را وجه تمايز اين دو معرفى كرد. 3. هرچند آموزش و پرورش پس از دوره انقلاب، رشد شايسته خود را نداشته است، اما در مقايسه با پيش از انقلاب تحولات بسيارى يافته است. خلاقيتها و نوآورىها و پيروزىهاى جوانان تحصيل كرده در عرصههاى مسابقات بينالمللى شاهد خوبى بر اين مدعا است و ناديده گرفتن اينها باز مايه تامل و ترديد در اينگونه ارزيابىهاست.