ویژگی های مردم سالاری دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ویژگی های مردم سالاری دینی - نسخه متنی

مصاحبه شونده: مرتضی نبوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ويژگى‏هاى مردم‏سالارى دينى

گفتگو با مرتضى نبوى

رسالت، 3/10/79

چكيده:

در اين گفتگو ابتدا به تفاوت‏هاى جهان‏بينى اسلامى وتفكر اومانيستى نسبت‏به انسان اشاره مى‏شود و سپس به تفكر مادى درباره منابع شناخت پرداخته و گفته شده بر اساس اين ديدگاه دولت‏بايد نقش حداقلى در مداخله امور مردم داشته باشد. در بخش ديگرى از اين گفتگو، خطوط محورى مردم‏سالارى دينى ذكر گرديده و ويژگى‏هاى مردم‏سالارى بيان شده است. بحث مردم‏سالارى نيازمند بررسى جهان‏بينى توحيدى نسبت‏به انسان است. از ديدگاه اسلام، خداوند انسان را به نوعى محور تكوين و تشريع قرار داده است و انسان از لحاظ درجه تكاملى مى‏تواند از فرشتگان هم عبور كند. البته انسان با اين درجه تكاملى (از لحاظ استعداد) در پايين‏ترين درجات (از لحاظ فعليت) مى‏باشد. از ديدگاه اسلام، مسير تكامل، عبوديت است كه با توحيد وفق دارد.

تفاوت نگرش اسلام به انسان با اومانيسم غربى اين است كه در اومانيسم، انسان منهاى كمال مطلق و خالق هستى ديده مى‏شود و ايمان و عمل صالح معنا ندارد; بلكه معيار خود انسان است و انتخاب خير و شر براى او معنا ندارد و نيز بر اساس آن نگرش، انسان از منابع شناخت محروم مى‏شود. يكى از منابع شناخت، وحى است كه در ديدگاه غرب بر آن خط قرمز كشيده مى‏شود. همچنين الهامات قلبى كه در پرتو تقوا حاصل مى‏شود در آن مكتب معتبر نيست. مساله استفاده از عقل در جهان‏بينى اسلامى نيز فراتر از ديدگاه مادى است و غربيان با محروم كردن انسان از منابع شناخت دچار تعارضات زيادى مى‏شوند; لذا برخى از آنها حكومت را شر مى‏دانند و قائل به نقش حداقلى براى حكومت‏اند.

خط محورى مردم‏سالارى دينى

در انديشه اسلامى نه ديگران مجازند بر انسان حكمرانى كنند و نه او مجاز است كه حكومت غير خدا را بپذيرد; از اين رو حكومت‏بر مردم مجوز مى‏خواهد. مردمى كه حكومت مورد نظر خود را با ميزان‏هايى كه از طريق وحى به آنها رسيده انتخاب مى‏كنند، يك حق دو طرفه پيدا مى‏شود. هم حكومت‏بر گردن مردم حقى پيدا مى‏كند كه عبارت است از تبعيت مردم از حكومت و هم مردم بر گردن حكومت‏حق پيدا مى‏كنند.

در غرب، ملاك مشروعيت‏حكومت، راى اكثريت است و لذا حق و باطل يك امر نسبى است كه با راى اكثريت جابه‏جا مى‏شود و از اين رو حسن و قبح عقلى وجود ندارد; ولى در اسلام راى مردم مبناى مشروعيت است; منتهى در صورتى كه بر مبناى حق باشد.

مردم‏سالارى در نظام اسلامى يك گزينه مصلحتى نيست; بلكه اسلام چندجا ضمانت اجرايى براى مردم‏سالارى دينى در نظر گرفته است. يكى در جايى كه براى حاكم قيد عدالت و علم را در نظر گرفته است; لذا حاكم با انحراف از مسير عدالت، مشروعيت‏اش را از دست مى‏دهد. دوم از طرف مردم كه يكى از واجبات را امر به معروف و نهى از منكر قرار داده است. در جامعه اسلامى، انسان بايد نسبت‏به ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها شناخت داشته باشد و معروف‏ها را مطالبه كند و از ضد ارزش‏ها جلوگيرى نمايد. همچنين در تربيت اسلامى نكته‏اى است كه در فرهنگ مادى نيست و آن، مساله تقواست كه كنترل‏كننده درونى است تا انسان‏ها از مسير حق خارج نشوند و حقوق مردم را تضييع نكنند.

ويژگى‏هاى مردم‏سالارى دينى

1. وظيفه حكومت آن است كه شرايطى را فراهم كند تا استعدادهاى انسان‏ها شكوفا شود و براى تحقق اين امر بايد عدالت و امنيت و معنويت‏برقرار گردد.

2. برخلاف بينش غربى، مر دم با انتخاب آگاهانه خود مسؤوليت پيدا مى‏كنند. با انتخاب، وظيفه و مسؤوليت توامان پيدا مى‏شود. حاكم دينى نبايد بر مردم منت نهد و بايد عدالت را اجرا كند و رضايت عموم مردم را بر رضايت‏خواص ترجيح دهد و در چارچوب الهى حركت كند.

3. در مردم‏سالارى دينى، بزرگترين خطر به تربيت انسان مربوط مى‏شود و آن دقت در انتخاب مسؤولين حكومت است. نبايد كارگزاران به فكر منافع شخص و هوا و هوس‏ها باشند. از اين روست كه در حكومت اسلامى، بحث امر به معروف و نهى از منكر جايگاه وسيعى پيدا مى‏كند. حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد: «امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد; زيرا اشرار بر شما حكومت‏خواهند كرد.».

4. مردم‏سالارى دينى نسبت‏به سؤالات انسان حساسيت دارد; زيرا وظيفه‏اش را رساندن انسان‏ها به اوج شكوفايى استعداد انسان‏ها مى‏داند; برخلاف مردم‏سالارى غربى كه مى‏خواهد شرايطى را فراهم كند كه هركس بتواند غرايز خود را ارضا كند. به همين خاطر در مردم‏سالارى غربى حاكم و محكوم مطرح مى‏شود، اكثريتى حاكم و اقليتى محكوم مى‏شوند; اما در مردم‏سالارى دينى، امامت و امت مطرح است و ديدگاه امام نسبت‏به امت‏بايد ديدگاه تواضع، خدمتگزارى و انجام وظيفه در قبال مردم باشد و نقش رهبرى در جامعه اسلامى آن است كه آسيب‏ها را شناسايى و خطرات را به مردم گوشزد كند. مهمترين آسيب استقرار كامل مردم‏سالارى دينى در ايران آن است كه به اعتماد مردم كه مهمترين پايه حكومت مردم‏سالارى دينى است لطمه وارد شود و ميان شعارهاى جمهورى اسلامى و عمل كارگزاران آن فاصله ايجاد شود.

اشاره

1. تلاش‏هايى از اين دست، مى‏تواند سرآغازى بر بازانديشى مقوله‏هاى اصلى انديشه سياسى در چارچوب نظام نوين جمهورى اسلامى باشد. مفهوم «مردم‏سالارى دينى‏» كه به تازگى وارد گفتمان سياسى ايران شده است، نياز به تحليل دقيق‏تر و عميق‏ترى دارد و گذشته از چارچوب‏هاى يادشده در مقاله، نيازمند پى‏جويى پرسشهاى جدى‏ترى است. نويسنده، نخست‏بايد تعريف دقيق و درست‏ترى از «دموكراسى‏» [ مردم‏سالارى] در فرهنگ غرب ارائه مى‏كرد و ديدگاه اسلامى را در مورد ابعاد و مؤلفه‏هاى دموكراسى بيان مى‏داشت [ رك. : به بخش «اشاره‏» از مقاله «ملاحظاتى پيرامون دين و دموكراسى‏»، همين شماره] و سپس تعريف خود را به طور مشخص از «مردم‏سالارى دينى‏» و كاركرد آن در نظام جمهورى اسلامى ارائه مى‏كرد. به نظر مى‏رسد كه ايشان بيشتر به كليات و مبانى بحث پرداخته و از بحث‏ها و چالش‏هاى عينى در حوزه دين و دموكراسى غفلت كرده است.

2. در سخنان ايشان مرز روشنى ميان محورهاى مردم‏سالارى دينى و ويژگى‏هاى آن مشخص نشده است و از اين رو گاه برخى سخنان تكرار و تداخل شده است; بنابراين مناسب بود ابتدا مقصود از محورها و ويژگى‏هاى دينى بيان مى‏شد. 3. به نظر مى‏رسد يكى از ويژگى‏هاى مهم مردم‏سالارى دينى، حساسيت مردم نسبت‏به دينى است كه انتخاب كرده‏اند و تلقى و برداشتى است كه از نقش دين در زندگى دارند و اين يعنى حاكميت دين در ابعاد مختلف جامعه.

/ 1