فقه الاسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقه الاسلامی - نسخه متنی

محمدتقی مدرسی؛ ترجمه: سرور دانش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

- حديث شريف:

1 - امام صادق‏عليه السلام فرمود:

"ما خسر واللَّه من أتى بحقيقة السجود ولو كان في العمر مرّة واحدة،وما أفلح من خلا بربّه في مثل ذلك
الحال شبيهاً بمخادع نفسه، غافلٍ، لاهٍ عمّاأعدّ اللَّه للساجدين؛ من اُنس العاجل، وراحة الآجل،
ولا بَعُد أبداً عن اللَّه من‏أحسن تقرّبه في السجود، ولا قَرُبَ إليه أبداً من أساء أدبه، وضيّع
حرمته،بتعليق قلبه بسواه في حال سجوده، فاسجد سجود متواضع ذليل علم أنّه‏خُلِقَ من تراب يطأه
الخلق، وأنّه ركّب من نطفة يستقذرها كلّ أحد، وكُوِّنَ ولم‏يكن.

وقد جعل اللَّه معنى السجود سبب التقرّب إليه بالقلب والسرّ والروح، فمن‏قَرُب منه بَعُد من غيره،
ألا يرى في الظاهر أنّه لا يستوي حال السجود إلّابالتواري عن جميع الأشياء، والاحتجاب عن كلّ ما
تراه العيون، كذلك أراداللَّه تعالى أمر الباطن؛ فمن كان قلبه متعلّقاً في صلاته بشي‏ء دون
اللَّه، فهوقريب من ذلك الشي‏ء، بعيد من حقيقة ما أراد اللَّه منه في صلاته، قال اللَّه عزّوجلّ:

)مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ(، وقال رسول اللَّه‏صلى الله عليه
وآله: قال‏اللَّه عزّ وجلّ: لا أطبع على قلب عبدٍ، فأعلم منه حبّ الإخلاص لطاعتي‏لوجهي، وابتغاء
مرضاتي إلّا تولّيت تقويمه وسياسته، ومن اشتغل في‏صلاته بغيري فهو من المستهزئين بنفسه، ومكتوب
اسمه في ديوان‏الخاسرين"(175).

"به خدا سوگند كسى كه حقيقت سجود را هرچند در همه عمر فقط يكبار بجاآورد هيچ گاه، زيان نكرده است اما
كسى كه باپروردگارش در چنين حالتى خلوت‏كرده ولى در واقع خود را فريب داده واز آنچه خداوند براى
سجده كنندگان آماده‏كرده واز شيرينى انس با خدا در دنيا وراحتى وآسايش آخرت، غافل است،رستگار نشده

است. وكسى كه در سجده خود، به نيكى قصد تقرب داشته،هيچگاه از خداوند دور نشده است. وكسى هم كه اسائه
ادب كرده وحرمت خداراشكسته ودر حال سجده قلب خود را به غير او سپرده است هيچگاه به او نزديك‏نشده
است. پس مانند سجده شخص فروتن وذليل سجده كن؛ سجده كسى كه دانسته‏است كه از خاك بى‏ارزش كه خلق آنرا
لگد مال مى‏كنند، آفريده شده واز نطفه‏اى‏پديد آمده كه همه آنرا كثيف وآلوده وناپاك مى‏دانند واز
نيستى به هستى آورده‏شده است.

خداوند سجده را باعث تقرّب دلها وروحها به خود قرار داده است. پس كسى كه‏به او نزديك شده است از غير
او دورى جسته است. همانطور كه از ظاهر سجده‏پيدا است كه شخص نمى‏تواند سجده كامل كند مگر اينكه
ازهمه اشياى اطراف‏خود، واز همه آنچه چشمها آنرا مى‏بينند، پنهان گردد ودر يك حالتى از
استتارواحتجاب وعزلت از ديگران قرار گيرد، در باطن نيز خداوند چنين خواسته است.پس كسى كه در نماز به
چيز ديگرى غير از خدا، تعلق خاطر داشته باشد، او به‏همان چيز نزديك است واز حقيقت آنچه خداوند در
نمازش از او خواسته است،دور مى‏باشد. خداوند مى‏گويد: "خداوند براى هيچ كس دو دل در
درونش‏نيافريده." پيامبر خداصلى الله عليه وآله هم فرموده است: خداوند متعال فرمود: هيچ
بنده‏اى‏نيست كه من بردل او آگاه شوم پس اخلاص او را در اطاعت وطلب رضاى خود از اوبدانم، مگر اينكه
من خودم تربيت، سرپرستى واداره اورا به عهده مى‏گيرم وكسى‏كه در نماز خود، دل به غير من بسته است،
او خود را مسخره مى‏كند واسم او درديوان زيانكاران نوشته مى‏شود."

2 - امام صادق‏عليه السلام نيز فرمود:

"جاء رجل إلى رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله فقال: يا رسول اللَّه، كَثُرت ذنوبي،وضَعُف عملي،
فقال رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله: أكثر السجود، فإنّه يحطّ الذنوب، كماتحطّ الريح ورق
الشجر"(176).

"مردى نزد رسول خداصلى الله عليه وآله آمد وعرض كرد؛ يارسول اللَّه! گناهان من زيادوعمل من كم وضعيف
شده است. پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: زياد سجده كن. سجده‏بار گناهان را سبك مى‏كند،
همانطور كه باد، برگهاى درختان را مى‏ريزد."

3 - امام على‏عليه السلام فرمود:

"جاء رجل إلى النبيّ‏صلى الله عليه وآله، فقال: علّمني عملاً يحبّني اللَّه عليه،
ويحبّني‏المخلوقون، ويثري اللَّه مالي، ويصحّ بدني، ويطيل عمري، ويحشرني‏معك. قال: هذه ستّ خصال
تحتاج إلى ستّ خصال؛ إذا أردت أن يحبّك اللَّه‏فخفه واتّقه، وإذا أردت أن يحبّك المخلوقون فأحسن
إليهم وارفض ما في‏أيديهم، وإذا أردت أن يثري اللَّه مالك فزكّه، وإذا أردت أن يصحّ اللَّه
بدنك‏فأكثر من الصدقة، وإذا أردت أن يطيل اللَّه عمرك فصل ذوي أرحامك، وإذاأردت أن يحشرك اللَّه
معي، فأطل السجود بين يدي اللَّه الواحد القهّار"(177).

مردى نزد رسول خداصلى الله عليه وآله آمد وگفت: به من عملى بياموز كه خدا مرا به واسطه‏آن دوست بدارد
وخلق او هم مرا دوست بدارند، وخدا مالم را فزونى دهد، بدنم راسالم گرداند، عمرم را طولانى نمايد،
ودر قيامت باتو محشورم كند. پيامبرصلى الله عليه وآله‏فرمود: اين شش صفت است كه به شش عمل احتياج
دارد: اگر مى‏خواهى خدا تو رادوست داشته باشد، از او بترس وتقواى او پيشه كن، واگر بخواهى بندگان،
تورادوست داشته باشند، به آنها نيكى كن واز آنچه در دست آنها است، امتناع بورز،واگر بخواهى خدا مالت
را زياد كند، زكات آن را بپرداز، واگر مى‏خواهى خدابدنت را سالم نگهدارد، پس صدقه زياد بده، واگر
بخواهى خدا عمرت را طولانى‏كند، پس صله رحم داشته باش، واگر مى‏خواهى خدا تو را بامن محشور كند
پس‏در پيشگاه خداوند يكتاى قهار، سجده خود را طول بده."

4 - امام باقرعليه السلام فرمود:

"قال رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله: السجود على سبعة أعظم؛ الجبهة واليدين‏والركبتين
والإبهامين من الرجلين، وترغم بانفك ارغاماً. أمّا الفرض فهذه‏السبعة، وأمّا الإرغام بالأنف
فسنّة من النبيّ‏صلى الله عليه وآله"(178).

"پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: سجده برهفت موضع از بدن است: پيشانى،دودست، دوزانو، دوانگشت

بزرگ پا وبينى خود را به خاك مى‏مالى. مقدارواجب همان هفت موضع است اما بينى به خاك ماليدن سُنّت
پيامبر است."

5 - امام باقرعليه السلام فرمود:

"الجبهة كلّها من قصاص شعر الرأس إلى الحاجبين موضع السجود،فأيما سقط ذلك إلى الأرض أجزأك مقدار
الدرهم أو مقدار طرف الأنملة"(179).

"همه پيشانى از محلّ موى پيشانى تاابروها محل سجده است، پس هرقسمت‏از آن را كه برزمين نهى، كفايت
مى‏كند، به مقدار يك درهم يابه مقدار يك بندانگشت."

6 - عبد اللَّه بن سنان مى‏گويد:

سألت أبا عبداللَّه‏عليه السلام عن موضع جبهة الساجد، أيكون أرفع من مقامه؟فقال: "لا، وليكن
مستوياً"(180).

از امام صادق‏عليه السلام پرسيدم كه آيا جايز است محل سجده نماز گزار، بالاتر ازمحل ايستادن او
باشد؟ فرمود: "نه، بايد برابر همديگر باشند."

7 - امام صادق‏عليه السلام از پدرش، از پدرانش از پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله روايت‏مى‏كند
كه فرمود:

"ضعوا اليدين حيث تضعون الوجه، فإنّما يسجدان كما يسجدالوجه".

"دستان خود را در همان جايى بگذاريد كه صورت خود را مى‏گذاريد زيرادستها هم مانند صورت سجده مى
كنند."(181)

8 - عبداللَّه بن سنان مى‏گويد:

سألته )الإمام الصادق‏عليه السلام( عن السجود على الأرض المرتفع، فقال:"إذا كان موضع جبهتك مرتفعاً
عن موضع بدنك قدر لبنة، فلا بأس"(182).

از امام صادق‏عليه السلام درباره سجده برزمين مرتفع وبلند پرسيدم. فرمود: "اگرمحلّ پيشانى شما از
محلّ بدن شما به‏اندازه يك آجُر بالاتر باشد، اشكال ندارد."

9 - هشام بن سالم مى‏گويد:

سألت أبا عبداللَّه‏عليه السلام عن التسبيح في الركوع والسجود، فقال: "تقول في‏الركوع: سُبْحانَ
رَبِّي العَظِيمِ، وفي السجود سُبْحانَ رَبِّي الْأَعْلى، الفريضة من‏ذلك تسبيحة، والسنّة ثلاث،
والفضل في سبع"(183).

از امام صادق‏عليه السلام درباره تسبيح ركوع وسجود پرسيدم. فرمود: در ركوع‏مى‏گويى: سُبْحانَ
رَبِّي العَظِيمِ ودر سجده مى‏گويى: سُبْحانَ رَبِّي الْأَعْلى. مقدارواجب يك بار تسبيح گفتن،
وسنّت سه بار تسبيح گفتن وبهتر هم هفت بار تسبيح‏گفتن است."

10 - امام صادق‏عليه السلام فرمود:

"أدنى التسبيح ثلاث مرّات وأنت ساجد، لا تعجل بهنّ"(184).

"كمترين تسبيح سه بار است در حاليكه تو در سجده هستى، براى اداى‏تسبيحات شتاب نكن."

11 - هشام بن حكم مى‏گويد:

قلت لأبي عبداللَّه‏عليه السلام: يجزي أن أقول مكان التسبيح في الركوع والسجودلَا إِلهَ إِلَّا
اللَّهُ والْحَمْدُ للَّهِ‏ِ و اللَّهُ أَكْبَرُ؟ فقال: "نعم، كلّ هذا ذِكر اللَّه"(185).

به امام صادق‏عليه السلام گفتم: آيا كفايت مى‏كند كه بجاى تسبيح در ركوع وسجود، لَاإِلهَ إِلَّا
اللَّهُ والْحَمْدُ للَّهِ‏ِ و اللَّهُ أَكْبَرُ بگويم؟ فرمود: "بلى. همه اينها ذكر خدا است."

12 - از امام رضاعليه السلام سؤال شد:

عن الرجل يسجد ثمّ لا يرفع يديه من الأرض بل يسجد الثانية، هل يصلح‏له ذلك؟ قال: "ذلك نقص في
الصلاة"(186).

درباره كسى كه سجده مى‏كند ولى دست از زمين بر نمى‏دارد وسجده دوم مى‏كندآيا اين كار درست است؟

فرمود: "اين، نقص در نماز است."

13 - عبد الحميد بن عوّاص مى‏گويد: امام صادق‏عليه السلام را ديدم هنگامى كه‏سر از سجده دوم ركعت اول
بر مى‏داشت، مى‏نشست تا آرام مى‏گرفت وسپس برمى‏خاست.(187)

14 - امام صادق‏عليه السلام فرمود:

"إذا رفعت رأسك من السجدة الثانية من الركعة الاُولى حين تريد أن تقوم‏فاستوِ جالساً ثمّ قم"(188).

"وقتى سر از سجده دوم ركعت اول برداشتى ومى خواستى بايستى، قبلاً كاملاًبنشين بعد قيام كن."

15 - محمد بن عبد اللَّه بن جعفر حميرى مى‏گويد كه: به امام‏مهدى)عج( نوشته وسؤال كرده درباره اينكه
نماز گزار در تاريكى‏مشغول نماز شب است وهنگاميكه سجده مى‏كند، محل سجده رااشتباه مى‏كند
وپيشانى‏اش را روى گليم )فرش( ياچرم مى‏گذارد وقتى‏سر را برمى‏دارد، محل سجده را پيدا مى‏كند،
آيا مى‏تواند به اين سجده‏اعتنا واكتفا نمايد يانه؟ امام‏عليه السلام در جواب نوشت:

"ما لم يستوِ جالساً فلا شي‏ء عليه في رفع رأسه لطلب الخُمرة"(189).

"اگر هنوز كاملاً ننشسته است اشكال ندارد كه براى جستجوى محل سجده،سرش را بلند كند."

16 - ابوبصير مى‏گويد:

سألته )أي الإمام الصادق‏عليه السلام( عمّن نسي أن يسجد سجدة واحدةفذكرها وهو قائم، فقال: "يسجدها
إذا ذكرها ما لم يركع، فإن كان قد ركع‏فليمض على صلاته، فإذا انصرف قضاها وليس عليه سهو"(190).

از امام صادق‏عليه السلام پرسيدم درباره كسى كه يك سجده را فراموش كرده،ودر حاليكه ايستاده يادش
بيايد. فرمود: "تا زمانى كه ركوع نكرده، هروقت‏يادش آمد سجده كند، اما اگر ركوع كرده باشد به نمازش
ادامه دهد وبعد از نماز،آن سجده را قضا كند وسهوى براو نيست."

17 - عبدالرحمن بن ابى عبداللَّه مى‏گويد: به امام صادق‏عليه السلام عرض‏كردم: كسى سر از سجده
برداشته وقبل از اينكه كاملاً بنشيند شك كرده‏كه آيا سجده كرده است يانه؟ فرمود:

"يسجد".

"سجده كند."
گفتم: مردى از سجده بلند شده وقبل از اينكه كاماً بايستد، شك‏كرده كه آيا سجده كرده است يانه؟ فرمود:

"يسجد"(191).

"سجده كند."

18 - اسحاق بن عمار مى‏گويد:

قلت له )الإمام الصادق‏عليه السلام(: رجل بين عينيه قرحة لا يستطيع أن‏يسجد. قال: "يسجد ما بين طرف
شعره، فإن لم يقدر سجد على حاجبه‏الأيمن، فإن لم يقدر فعلى حاجبه الأيسر، فإن لم يقدر فعلى ذقنه".

قلت: على ذقنه؟

قال: "نعم، أما تقرأ كتاب اللَّه عزّ وجلّ: )يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً("(192).

به امام صادق‏عليه السلام عرض كردم كه كسى بين دوچشمش زخم است ونمى تواندسجده كند. فرمود: "ميان
موهايش سجده كند، واگر نمى‏تواند، روى‏ابروى راست‏وگرنه روى ابروى چپش سجده كند واگر نمى‏تواند
برچانه‏اش سجده نمايد."
گفتم: برچانه‏اش؟ فرمود: بلى. آيا كتاب خدا را نخوانده‏اى كه مى‏گويد:)يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ
سُجَّداً( يعنى: باچانه‏هاى شان به سجده مى‏افتند."

19 - على بن يقطين مى‏گويد: از امام ابوالحسن اول‏عليه السلام پرسيدم‏درباره كسى كه در ركوع وسجودش،
گفتن تسبيح را فراموش كرده‏است. فرمود:

"لا بأس بذلك"(193).

"اشكال ندارد."



/ 106