2- به شوهر خود در امور دين و دنيا كمك كنيد
( ثلاثه للمؤ من فيها راحة ... و امراة صالحة تعينه على امر دنيا و الاخرة ) (3)امام صادق عليه السلام فرمود: سه چيز براى مؤ من راحتى است ، از جمله فرمود: زن شايسته اى كه كمك كار
او در دنيا و آخرت باشد.يك بانوى فهميده كسى است كه علاوه بر انجام مسئوليت خانه و امور تربيتى فرزندان ، و وظائف دينى خود،
به شوهر خويش در راه انجام كارهاى نيك پسنديده نيز كمك كند، زن مى تواند بهترين تشويق كننده مرد در
انجام واجبات و ترك محرمات ، و بالاتر از آن ، انجام مستحبات و ترك مكروهات باشد.پذيرا شدن ميهمان با روى باز از طرف زن و يا توصيه به صله رحم و يا انفاق به نيازمندان ، دقت و مراقبت
در انجام امور دينى مثل نماز و روزه و خمس و مانند اينها همراه با قناعت و ايجاد فرصت كار خير، مى
تواند كمك مهمى به شوهر باشد.زن مى بايست از حساسيت موقعيت خود، در راه انجام امور اخروى و معنويات استفاده كند، تا خود و شوهر و
فرزندان خود را در كانونى سرشار از معنويات و منور به نور الهى قرار دهد، در روايت است كه بعد از
عروسى حضرت فاطمه و حضرت على پيامبر اكرم از حضرت على عليه السلام پرسيدند خانواده خود را چگونه
يافتى ؟ ايشان جواب داد: ( نعم العون على طاعة الله ) فاطمه را بهترين كمك در راه فرمانبردارى خدا
يافتم .(4)اينطور نباشد كه بانوان در امور دنيا صرفه جو و كمك كار باشند، اما در امور آخرتى دريغ كنند، و يا
مانع شوهر باشند.شوهر و فرزندان خود را به نماز به روزه و به انفاق ، به قرائت قرآن ، به مسجد و جماعت و جلسات و دوستى و
صفا دعوت كنيد.
3- امانتدارى
زن بايد نسبت به اموال و اسرار شوهر امين باشد
( و زوجه مؤ منة تسره اذا نظر اليها و تحفظه اذا غاب عنها فى نفسها و ماله .) (5)پيامبر اكرم (ص ) از خداوند عزوجل نقل مى كند كه فرمود: وقتى بخواهم خير دنيا و آخرت را براى مسلمانى
گرد آورم (چهار چيز به او مى دهم اول ) دلى متواضع و با پروا (دوم ) زبانى كه با ذكر گويد، (سوم ) بدنى كه
بر بلا صبر و استقامت كند (چهارم ) زن با ايمانى كه چون به او نگاه كند، خوشحال و شاد شود، و در نبودن
شوهر عفيف و در اموال شوهرش امين باشد.يكى از صفات مهم كه بانوان بايد آن را به شدت رعايت كنند امانت دارى است ، طبيعت و صميميت زندگى مشترك
ايجاب مى كند كه زن و مرد، نسبت به برخى اسرار يكديگر آگاه شوند و مى بايست ، تا آخر عمر آن را در سينه
نگاه دارند.حفظ عفت براى زن در وقتى شوهر غايب است و دورى از نامحرم و با ديگران سخنان تحريك آميز نگفتن ، مقتضاى
امانت و عفت است .اسرار خانوادگى همانند كمبودهاى اقتصادى ، يا روحى و اخلاقى و يا نواقص جسمى ، همه و همه بايد مثل يك
امانت نگه دارى شود، زن يا مرد كه نتوانند زبان خود را كنترل كنند و نسبت به آبروى خود و همسر خود و يا
خانواده بى اعتنا باشند، زندگى موفقى نخواهد داشت .پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ( المجالس بالامانة ) . (6) مجلسها امانت است ، هر چه در خانه مى
گذرد و يا گفته مى شود، مخصوصامسائل زناشويى قابل بازگو كردن نيست ، هر چند طرف شما پدر يا مادر و
مانند اينها باشد.در اين ميان مواظب باشيد، هنگام عصبانيت و خشم مبادا سخنى بر زبان آريد و يا رازى را پيش ديگران فاش
كنيد كه دلالت بر پستى و سردى رابطه شما كند، كه در اين صورت صلح و صفا را بر روى خود بسته ايد.بعد ديگر امانت دارى كه بيشتر به بانوان اختصاص دارد، حفظ اموال شوهر در خانه است ، تمامى اموال مرد،
در دست همسرش امانت است ، و مى بايد به قانون امانت با آنها رفتار كند، بنابراين استفاده نابجا از
وسايل زندگى ، عدم مراقبت از ابزار و اثاث خانه ، و عدم دقت در استفاده از آنها و بى توجهى در پخت و
پز، كه موجب خسارت و صدمه بر اموال مى شود، خلاف امانتدارى است .يك بانوى آگاه هيچوقت بى اجازه و بدون رضايت شوهر چيزى به كسى نمى دهد، بيش از حد معمول ميهمان دعوت
نمى كند، در مراقبت از لباسها و ظروف دقت مى كند، و خلاصه در زندگى اعتماد كامل شوهر را نسبت به خويش
جلت مى كند.آيا مثل اين زن پيدا مى شود؟!
اصمعى مى گويد: در بيابان مى رفتم كه به خيمه اى رسيدم ، بانويى از خيمه بيرون آمد كه در زيبايى چون
آفتابى بود كه از افق طلوع مى كند يا چون ماه كه از پشت ابر تيره نمايان شود، پيش آمد و (به رسم ميهمان
نوازى ) به من خوش آمد گفت : سپس اشاره كرد به مكانى كه فرود آيم ، از مركب ، پائين آمدم و ظرف آبى در
خواست كردم ، گفت : شوهرى دارم كه بى اجازه او نمى توانم در آب و نان او دست بزنم ، و از او هم اجازه
نگرفته ام كه ميهمان را ضيافت كنم ، بله خودم اجازه دارم كه چون تشنه و گرسنه شدم به مقدار احتياج
مصرف كنم اما اكنون تشنه نيستم ، وگرنه سهم آب خود را به تو مى دادم ولى شربتى از شير كه غذاى من است
به تو مى دهم ، و سپس ظرف شيرى را پيش من نهاد، اصمعى مى گويد من از عقل و زبان گويا و مليح وى متحير
ماندم .در اين هنگام عربى سياه چهره از گوشه بيابان پيدا شد با صورتى بسيار زشت ، وقتى مرا ديد مرحبا گفت ،
زن پيش دويد و عرق پيشانى وى را پاك كرد و چنان او را خدمت كرد كه زنان برده به صاحبان خود نمى كنند،
فردا كه خواستم بروم به آن زن گفتم ، عجب است كه زيباروئى مثل تو به زشت روئى مثل شوهرت ، چنين دلبسته
است و با وجود اين زشتى ، به او اين همه خدمت مى كنى ؟زن گفت : حديثى شنيده ام كه رسول الله (ص ) فرموده است : ايمان دو نيمه دارد، نصف آن صبر است و نصف ديگرش
شكر، چون خداوند به من زيبايى عطا كرده است ، من سپاسگذارى مى كنم و در مقابل آن سختى كه از نا زيبائى
صورت شوهرم متحمل مى شوم ، صبر مى كنم تا تمام ايمانم سالم ماند، اصمعى گويد از اين سخن بسيار تعجب
كردم و در عفت و پارسائى مثل تو نديدم .(7)