8 - احساس همدردى و غمخوارگى
زن شوهرى كه به حقيقت ازدواج و برنامه سعادت و موفقيت آن آگاهى دارند، و مى دانند كه باديد اين بنارا
با محبت استوار گردانند توجه دارند كه يكى از عوامل محبت كه موجب گرمى و صفاى زندگى است احساس
همدردى و غمخوارگى با يكديگر است .
مثلا اگر زن از شوهر تقاضائى دارد، توجه كند كه آيا تهيه آن براى شوهرش چقدر مقدر است ، اگر واقعا
تهيه اين امور ولو جزء ضروريات دسته دوم اول باشد، براى شوهر موجب نگرانى و غم و خستگى و فشار طاقت
فرساست .
همكارى و همدلى ايجاب مى كند كه نگرانى و فشار و سختى شوهر، را در وجود خود احساس كند و كارى را كه
موجب فشار بر شوهر است ، فشار بر خود بيند، و از آن مسئله درگذرد، كما اينكه همين مسئله در طرف شوهرم
هم صادق است ، اگر شوهر احساس مى كند كارى و يا كمبودى و يا مسئله براى همسرش ناراحت كننده و طاقت
فرسا، صميميت و صفا ايجاب مى كند كه ناراحتى همسرش را ناراحتى خود احساس كند و حتى المقدور آنرا
برطرف كند، اين است همكارى و همدلى در زندگى نه اينكه زن فقط به احتياجات و خواسته هاى خود نظر كند و
از شوهر و امكانات او و روحيات وى غافل شود و يا مرد فقط به فكر تاءمين مسائل كلى و عمومى زندگى باشد و
يا فقط به فكر خود باشد و از همسرش غافل شود.
در خوشيها و تلخيهاى زندگى يكديگر را سهيم بدانيد، آن وقت احساس مى كنيد كه چه زندگى شيرين و
هماهنگى خواهيد داشت ، اينكه شوهر هر غذائى دوست داشت بخورد و هر وقت كه خواست مسافرت كند و هر
شرائطى كه خود مى خواهد تحميل كند بدون در نظر گرفتن خواسته همسر خود، كارى عاقلانه نيست .
البته معلوم است كه رعايت يكديگر در مسائل زندگى به معناى زير پاگذاردن دستورات دين و يا عقل نيست ،
هيچگاه ناخشنودى خدا نبايد با خشنودى مخلوق معاوضه گردد.
مسئله واجب و حرام و بسيارى از امور مكروه و مستحب از اين دائرة جداست ، چرخ زندگى معمولا در محور
وسيع مباحات كه به اختيار افراد نهاده شده است گردش مى كند و سخن نيز در آنجاست كه ، زن و شوهر در جائى
كه به اختيار آنها نهاده شده است چگونه تصميم گيرى مى كنند و گام برمى دارند.
اينكه بعضى از زنها در برخورد با مسائل زندگى مى گويند، وظيفه شوهر است كه فلان چيز را بخرد، بايد
فلان چيز را تهيه كند، يا بايد چنين و چنان كند، و يا شوهر بگويد وظيفه زن است كه بشويد، برويد و پخت و
پز كند و اينگونه مسائل ، جز ايجاد سردى و رقابت و ادارى كردن زندگى چيز ديگرى نيست .
نه زن بايد فرصت بگردد كه از كار شانه خالى كند و از محبت شوهر سوء استفاده كرد، كارهاى خود را به
شوهر واگذار كند و نه شوهر بايد گمان كند كه هر چه مى شود بايد به زن فشار آورد و در خانه دست به سياه و
سفيد نزند همچنانكه بعضى از نادانهاى متعصب مى پندارند كه كار در خانه براى مرد عار است و از علامت
موفقيت مرد اين است كه آب خوردن هم بايد به دستش دهند و او دست به هيچ كارى نزند، من در تعجبم كه
پيروان پيامبر و شيعيان حضرت على عليهماالسلام ، با وجود آن همه رواياتى كه صريحا دلالت مى كند،
ايشان در خانه به همسر كمك مى كردند، چگونه چنين انديشه اى دارند، خير، هر دو بايد آنچه زندگى مشترك
آنها اقتضا مى كند و طبق برنامه اسلامى كه در احاديث آمده رفتار كنند، زن در ميان خانه و مرد بيرون
خانه ، اما اگر يكى از دو طرف توانست در حد معقول به ديگرى كمك كند، انجام دهد اما نه به اين معنى كه
اگر بانوئى ديد همسرش به كمك او آمد و مثلا جاروب كرد از اين به بعد به جاى تشكر از محبت وى تنبلى پيشه
كند و جاروب كردن را به عهده شوهرش بگذارد، مثل دو دوست دوستانه زندگى كنيد. و آنچه دوستى اقتضا مى
كند انجام دهيد، زندگى اداره دولتى نيست كه گمان شود زن و شوهر جز وظايف مقرر وظيفه ديگرى ندارند.