ديدار اقشار مختلف مردم از استان هاي خراسان، اصفهان و تهران - [سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم از استان های خراسان، اصفهان و تهران] نسخه متنی
ديدار اقشار مختلف مردم از استان هاي خراسان، اصفهان و تهران
(1368/07/05 )بسماللهالرحمنالرحيماز همهي برادران و خواهران كه از راههاي دور و نقاط مختلف، براي تجليل از روزهايي كه يادآور خاطرهي با شكوه دفاع ملت ماست، تشريف آوردهاند، مخصوصا از علماي اعلام و خانوادههاي معظم شهدا و رزمندگان و دلاوران عزيز، صميمانه تشكر ميكنم.بايد به اين سؤال پاسخ گفت كه بعد از آن كه جنگ تحميلي، با گذشت قريب هشت سال به پايان رسيد، نيروهاي بسيجي و رزمندگان جوان و پرشور، چه موقعيت و جايگاهي در جامعهي ما دارند؟ شايد اين هم يكي از شگردهاي دشمن باشد كه وانمود كند بعد از پايان جنگ، رزمندگان ـ چه آنهايي كه در ميدان جنگ امتحان دادند و توفيق يافتند كه مجاهدت و فداكاري كنند و چه جوانان پرشوري كه قدرت و روح دفاع را در خود مييابند، ولي از اين كه در ميدانهاي جنگ حضور زيادي داشته باشند، نااميدند ـ نسبت به نقش دفاع از انقلاب، دلسرد و نوميد شدهاند.ما ميگوييم كه دفاع از جامعهي انقلابي، هميشه يك واجب اهم و ضروري است; چون تهديد عليه جامعهي انقلابي، موضوعي تقريبا دايمي است. نميگوييم جنگ دايمي است. تهديد وجود دارد; اما بسته به اين است كه ملت ما چگونه در مقابل تهديد، خود را نشان بدهد و آمادگي خود را در چه حدي حفظ كند. اگر ملت انقلابي، هميشه آمادگي خود را حفظ كرد، يعني جوانها عضويت در بسيج و كار در ميدان تمرين و آموزش را هميشه براي خودشان نگه داشتند و اگر مردم، روحيهي دفاع را براي خودشان حفظ كردند و اگر چهره و قيافهي جامعه طوري بود كه هركس به آن نگاه كرد، احساس كند ملت آماده و مستعد دفاع از كشور است، در اينصورت تهديدها عملي نخواهد شد و نيت دشمن به تحقق نخواهد پيوست.از رفتار يك جامعه ميشود فهميد كه آيا اين جامعه، قادر به دفاع از هويت و حيثيت خود هست يا نه. جامعهيي كه مردم آن به مسايل شخصي بيشتر اهميت بدهند تا مسايل كشور و مسايل جمعي، جامعهيي كه در آن جوانان رو به فساد روند، جامعهيي كه افراد مؤثر آن نسبت به مصالح انقلاب و كشور بيتفاوت و بياعتنا شوند، جامعهيي كه در آن اختلافهاي سياسي و مذهبي و گروهي و صنفي و قومي اوج بگيرد و رشد كند، جامعهيي كه زن و مرد آن به عشرت و زندگي مرفه و توأم با فساد گرايش پيدا كنند، بدانيد كه اين جامعه قادر به دفاع از خود نيست. چنين جامعهيي از مصالح و شرف و حيثيت خود نميتواند دفاع كند.اين كه شما مشاهده كرديد و افراد مسن خودشان ديدند و افراد جوان خبرش را شنيدند كه در صد و پنجاه سال اخير، استعمار روي فرهنگ كشور و جوانان و آموزش و پرورش ما اعمال نفوذ كرد و مردم را به بيكارگي و فساد و تباهي و اختلاف سوق داد، بدين علت بود كه ميخواستند ملت ما از منافع و شخصيت و مصلحت و آيندهي خود نتواند دفاع كند. اگر دشمن به اين نتيجه رسيد كه جامعه ديگر نميتواند از خودش دفاع كند، بدانيد كه تهديد جدي است و نيت دشمن عملي خواهد شد و ضربهاش را وارد خواهد كرد.علت اين كه ما ملت ايران، در ده سال بعد از انقلاب توانستيم در مقابل تهاجم گوناگون دشمن ـ با همهي مشكلات آن ـ بايستيم و مقاومت كنيم و ضرر بيشتري متوجه آنان بكنيم، اين است كه به بركت دين و ايمان و انقلاب و اسلام و آموزش قرآني و اسلامي شخصيت عظيمالشأني كه بيان و سخن و كلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود، در ميان مردم ما روحيهي انقلابي و پارسايي انقلابي و وحدت كلمهي بيشتر حكمفرما بود.دشمنان ما ـ عراق و امريكا و شرق و غرب ـ از اتحاد خود و حمله و فشار به نظام جمهوري اسلامي، طرفي نبستند. علت موفقيت ما اين بود كه شما جوانان در صحنه بوديد، ملت آماده بود و روحيهي انقلابي بر جريانهاي غيرانقلابي و ضد انقلابي غلبه داشت. تا وقتي اينگونه باشد، تهديدهاي دشمن عملي نخواهد شد. تهديد و سوء نيت دشمن و خطر وجود دارد; اما تا شما در صحنه هستيد، اين خطر تحقق پيدا نخواهد كرد.نقش جوانان بسيجي و بسيج، در اين آمادگي عمومي كاملا روشن است. من در جواب آن سؤال آغازين كه جايگاه بسيج در كشور ما بعد از دوران جنگ كجاست؟ ميگويم كه بسيج بايد با همان روحيه و شور و قدرت دوران جنگ باقي بماند و جوانان آموزش ببينند و سازماندهي شوند و آمادگي و حضور پيدا كنند.بسيج، يكي از نيروهاي مسلح نيست. بسيج، متن ملتي است كه در مراكز نظامي و صنعتي و اجتماعي و ديني و آموزشي حضور دارد. اينطور نيست كه ما ارتش و سپاه داريم و يك نيروي مسلح ديگر هم به نام بسيج داريم. خير، بسيج متن ملتي است كه در سايهي آموزش، سلاح به دست گرفته و در وقت نياز كشور، همراه نيروهاي مسلح، بيشترين و سنگينترين بار را به دوش ميگيرد; چنانكه در جنگ ديده شد. البته، سازماندهي و نظم و ترتيب و ادب و برخورد اسلامي، اساس قضيه است.من، به برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سفارش مؤكد كردهام كه مسألهي بسيج را جدي بگيرند. اداره و ترتيب بسيج، در حدود نيمي از مأموريت و مسؤوليت سپاه پاسداران است. در كنار اين موضوع، بايد بگويم كه رفتار و ادب و نظم و انضباط افراد بسيج بايد از ديگران به رفتار اسلامي نزديكتر باشد و روحيهي آمادگي بسيجي در تمام دستگاهها و سازمانهاي كشور، بايد انشاءالله حكمفرما شود.بهمناسبت حضور جمعي از برادران گمرك در اين مجلس، تأكيد ميكنم كه روحيهي بسيجي و انقلابي توأم با آمادگي كامل براي كار و تلاش، به نحو صحيح و صادقانه، در سازمانهاي مالي و اقتصادي و اجتماعي حكمفرما شود. گمرك، از جمله مراكز انحصاري بيگانگان در زمان سلطهي آنان بر ايران بود كه از طريق آن، عليه مصالح ملت كار ميكردند. دروازههاي ورودي و خروجي كشور، در اختيار بيگانگان و افراد و مؤسسات و دولتهاي وابسته به آنان بود; بيگانگاني كه هيچ علاقهيي به مصالح كشور نداشتند و اين جز ذلت و رقت نبود. بعدها هم كه از دست بيگانهها گرفته بودند، فساد دستگاههاي مالي ـ از جمله گمرك ـ در دوران رژيم گذشته آنچنان بود كه باز براي ملت ضرر و زحمت به همراه داشت. البته، عناصر خوب و امين همه جا بودند ـ آن جا هم بودند ـ ليكن گاهي يك آدم فاسد، دستگاهي را به فساد ميكشاند. البته در دوران انقلاب، بحمدالله مديران خوب و مسؤولان دلسوز، بر اين مجموعهها مديريت كردهاند و تلاش فراواني شده است، ولي همچنان كارهاي زيادي باقي است.گمرك جمهوري اسلامي، اولين منزل و دروازهي ورودي براي خارجيهاست و در همين منزل اول، ادب و امانت و ميهماننوازي و حدود مسلماني ما را ميسنجند و اميدوارم تلاش شود تا كار، با مقررات آسان و در كمال سلامت و سهولت و اتقان و استحكام و بدون هيچگونه فشار غيرقانوني و ناشي از سليقهي شخصي انجام بگيرد; بهطوريكه منافع ملت از اين طريق مورد خطر و تهديد قرار نگيرد. گرچه امروز، تلاش و زحمت زيادي جهت گرهگشايي مشكلات توسط دستگاههاي دولتي صورت ميگيرد; ولي در شرايط فراغت از جنگ، بايد گمرك انشاءالله به بهترين شكل مطلوب ظاهر شود.من، اشارهيي نيز به مناسبت حضور جمعي از برادران اهل سنت ايراني و خارجي در اين محفل بكنم; برادراني كه به بركت اسلام و بدون در نظر گرفتن مرزها، برادر يكديگرند و چنانكه در روايت آمده است: "المؤمن اخ المؤمن لابيه و امه": مؤمن، برادر پدر و مادري مؤمن است. امروز، بيشتر از هميشه بايد به وحدت كلمهي مسلمين اهميت داد; چون اختلاف، راه هميشگي نفوذ دشمنان در جوامع اسلامي است. راههاي بلند مدت اختلاف و شكاف كه صد يا دويست و يا پانصد سال به طول ميانجاميده، آييني استعماري بهوجود ميآورده تا زخمي در پيكر و مجموعهي عالم اسلامي ايجاد كند كه درمانش به سادگي ميسر نباشد; مثل وهابيت و برخي مذاهب و اديان ساختگي كه با هدف ايجاد شكاف در دنياي اسلام پديد آمده است.اگر بنا باشد كه تاريخچهي استفادههايي كه استعمار از اين شكاف و زخم كرده است، بيان شود، يك كتاب خواهد شد. من، نمونههاي مفصلي را از اين سوء استفادههاي گوناگون در همه جاي دنياي اسلام ـ از صد سال قبل به اين طرف ـ سراغ دارم كه با حربه و يا تهمت وهابيت، ايجاد اختلاف و شكاف كردهاند.دشمن، با همهي راههاي مختلفي كه براي ايجاد شكاف در جامعهي اسلامي آزموده است، امروز با پديدهيي بدون سابقه كه مركز وحدت همهي مسلمين شده است، روبهروست و آن "جمهوري اسلامي" است. اين پرچم بلند و صداي رسا، پديدهيي نوظهور است كه قانون اساسي و شعار و عمل آن، مطابق اسلام است و بهطور طبيعي دلهاي مسلمانان در اقطار عالم، براي آن ميتپد. امروز، جاي ديگري با اين قاطعيت و جديت، دنبال احكام اسلامي نيست. منظور، ملتها نيستند; چرا كه ملتهاي مسلمان، همه جا عاشق اسلام و آماده براي عمل به اسلامند. منظور، سياستها و نظامها و دولتهاست كه اگر بهنام اسلام هم شروع كردند، وقتي با امواج شديد تهاجمهاي جهاني مواجه شدند، عقب نشستند.همانطور كه ديديد، در اين دهسال بهخاطر اسلام به ما همه چيز گفتند: كهنهپرست، مرتجع، بيتمدن، فناتيك! در سفري كه من به پاكستان ميرفتم، امام امت(رضواناللهعليه) فرمودند كه شما به علماي پاكستان بگوييد: فشارهاي وارده بر ما از سوي امريكا و ارتجاع و شرق و غرب، نه بهخاطر ايراني بودن ماست; بلكه بهخاطر اسلام است. آن روزي كه دنيا احساس كند ـ العياذبالله ـ ما نسبت به اسلام جدي نيستيم، آن روزي كه دنياي مستكبر احساس كند ما حاضريم روي اسلام معامله كنيم و بيتفاوت شدهايم، اين فشارها تمام خواهد شد. من، عين بيان حضرت امام را به علماي پاكستان ـ كه جمع كثيري از علماي مسلمين بودند و از همهي اقطار پاكستان آمده بودند ـ گفتم.براي ما محسوس و ملموس است كه علت فشار، اسلام است. مسلمانهاي عالم اين نكته را ميفهمند و احساس ميكنند كه اينجا امالقراي اسلام و وطن اصلي و مركز حقيقي اسلام است. لذاست كه دلهاشان براي ايران و نظام جمهوري اسلامي ميتپد و به اين عامل وحدت شوق پيدا ميكنند. امروز، استعمار با توجه به وجود عامل وحدت، سعي ميكند شكافها و اختلافها را از طرق مختلف قومي و مذهبي، ميان شيعه و سني بهوجود آورد. در بين اهل تسنن، بهنام مكتب فلان مدرسه، اهل حديث و...; و در بين شيعه، بهنامهاي ديگر.ما كه مسلمان هستيم، بايد حواسمان جمع باشد. ما بايد بفهميم كه پول نفت فلان كشوري كه به نوكري امريكا و غرب، در ميان ملتهاي مسلمان شناخته شده و روسياه است و به استكبار وابستگي دارد، اگر صرف انتشار كتابي در رد تشيع شد، محض رضاي خدا و علاقهي به تسنن نيست و غرض خبيثي را دنبال ميكند. عكس قضيه هم صادق است. اگر ديديم عواملي در جامعهي شيعي، مشغول تحريك و برانگيختن حساسيت نسبت به برادران اهل سنت يا مقدسات آنها هستند، اگر حمل بر كجسليقگي و بد فهمي نكنيم، بايد بدانيم كه قطعا دست دشمن است. دشمن، از كجي سليقه نيز بيشترين استفاده را ميكند. لذا امروز، اتحاد مسلمين و صفاي دل برادران مسلمان با يكديگر، شرط اصلي اعلاي كلمهي اسلام است.اگر كسي اعلاي كلمهي اسلام را نميخواهد، شما در برابر او تعهدي نداشته باشيد; اما اگر طرفداران قرآن و اسلام ـ از هر فرقه و مذهبي ـ راست ميگويند و واقعا دل ميسوزانند و ميخواهند كه قرآن عزيز و عظيم بماند، بايد بدانند كه اين فريادها و اين قلمهاي مزدور و اين پولهاي پليد و خبيث كه در بعضي از كشورها براي ايجاد اختلاف خرج ميشود، مانع از سربلندي اسلام است و اين، كار دشمن است. لذا توصيه ميكنم هفتهي وحدت را ـ كه نزديك هم است ـ هم دستگاهها و هم مردم و بخصوص علماي شيعه و سني در داخل و خارج از كشور، با جديت برگزار كنند و نشانهي وحدت و برادري قرار دهند. اگر ما متحد و برادر باشيم و بر اختلافات خويش فايق بياييم، حربهي دشمن كند و از ضربهپذيري دنياي اسلام كاسته خواهد شد.مجددا از همهي شما برادران و خواهران و قشرهاي مختلف داخل و خارج كشور كه تشريف آورديد، تشكر ميكنم و اميدوارم كه خداي متعال به شما توفيق بدهد و همهي ما را در راه خود ثابت قدم نگهدارد و روح مقدس امام عزيزمان را از همهي ما شاد بفرمايد و قلب مقدس وليعصر را از ما خشنود بگرداند و دعاي آن بزرگوار را انشاءالله شامل حال ما بفرمايد.والسلام عليكم و رحمهالله و برکاته