ديدار خانواده معظم شهداء، اسراء و مفقودين و جانبازان، مسؤولين و نمايندگان مجلس - [سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار خانواده معظم شهداء، اسراء و مفقودین و جانبازان، مسؤولین و نمایندگان مجلس] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار خانواده معظم شهداء، اسراء و مفقودین و جانبازان، مسؤولین و نمایندگان مجلس] - نسخه متنی

مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديدار خانواده معظم شهداء، اسراء و مفقودين و جانبازان، مسؤولين و نمايندگان مجلس

(1368/08/24)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌

من‌ هم‌ متقابلا ارادت‌ و اخلاص‌ صميمانه‌ي‌ خود را نسبت‌ به‌ شما خانواده‌هاي‌ معزز شهيدان‌ كه‌ حقيقتا از جمله‌ فداكارترين‌ مردم‌ كشور ما و انقلاب‌ هستيد، تقديم‌ مي‌دارم‌ و از همه‌ي‌ شما، مخصوصا آقايان‌ علماي‌ اعلام‌ و ائمه‌ي‌ محترم‌ جمعه‌ كه‌ از راههاي‌ طولاني‌ و نقاط مختلف‌ كشور تشريف‌ آورديد و اين‌ توفيق‌ را به‌ من‌ ارزاني‌ داشتيد، تشكر مي‌كنم‌.

در زمان‌ ما، ارزش‌ شهادت‌ و فداكاري‌ در راه‌ خدا، از بسياري‌ زمانهاي‌ تاريخ‌ اسلام‌ بيشتر است‌. شهادت‌، هميشه‌ با ارزش‌ است‌ و فداكاري‌ در راه‌ خدا، هميشه‌ كاري‌ عظيم‌ و ارجمند است‌; اما همين‌ كار خوب‌ و بزرگ‌، در برخي‌ از شرايط و در بعضي‌ از زمانها، بزرگتر و مهمتر و باارزشتر است‌. مثلا در صدر اسلام‌، فداكاري‌ واقعا ارزش‌ مضاعف‌ داشت‌. علت‌ هم‌ اين‌ بود كه‌ در آن‌ دوران‌، اسلام‌ مثل‌ نهالي‌ بود و اگر فداكاريها نمي‌بود، شايد دشمنان‌ اسلام‌ اين‌ نهال‌ را مي‌كندند. در زمان‌ سيدالشهداء(عليه‌الصلاه‌والسلام‌) آن‌ فداكاري‌ و شهادت‌ بزرگ‌، ارزش‌ مضاعف‌ داشت‌; چون‌ حقيقتا در آن‌ روزها محصول‌ زحمات‌ پيامبر(ص‌) در حال‌ از بين‌ رفتن‌ بود و فداكاري‌ حسين‌بن‌علي‌(ع‌) و ياران‌ آن‌ بزرگوار، مانع‌ از چنين‌ كاري‌ شد.

بعضي‌ از زمانها اين‌ گونه‌ است‌ كه‌ مجاهدت‌ در راه‌ خدا و شهادت‌ در راه‌ او، ارزش‌ مضاعف‌ دارد و دو برابر و چند برابر است‌. مثلا يك‌ ظرف‌ آب‌ گوارا كه‌ در حالت‌ طبيعي‌ هم‌ با ارزش‌ است‌، اما در يك‌ تابستان‌ گرم‌، آن‌ هم‌ براي‌ انساني‌ كه‌ مدتي‌ تشنگي‌ كشيده‌، بخصوص‌ اگر آن‌ انسان‌ بيمار هم‌ بوده‌ و در جايي‌ باشد كه‌ آب‌ در آن‌جا كم‌ است‌، اين‌ يك‌ ظرف‌ آب‌ گوارا چند برابر ارزش‌ پيدا مي‌كند. بنابراين‌، همه‌ جا قيمتها يكسان‌ نيست‌، بلكه‌ شرايط متفاوت‌ است‌.

به‌ دليلي‌، در زمان‌ ما مجاهدت‌ و فداكاري‌ ارزش‌ مضاعف‌ دارد. اين‌ زمان‌ از همان‌ زمانهايي‌ است‌ كه‌ اگر كسي‌ در راه‌ خدا جهاد كند و شهيد بدهد، با بسياري‌ از زمانهاي‌ ديگر تفاوت‌ دارد. اگر بخواهيم‌ آن‌ علت‌ و دليل‌ را به‌طور خلاصه‌ مطرح‌ كنيم‌، بايد بگوييم‌ علت‌ اين‌ است‌ كه‌ امروز دشمنان‌ اسلام‌، از هميشه‌ي‌ تاريخ‌ مجهزترند. تجهيزاتي‌ كه‌ امروز در اختيار دشمنان‌ اسلام‌ است‌، هيچ‌ وقت‌ در طول‌ تاريخ‌ در اختيار دشمنان‌ اسلام‌ قرار نداشته‌ است‌. مثلا در دوره‌يي‌ از صدر اسلام‌، خلفاي‌ ظالم‌ و غاصب‌ مي‌خواستند نسبت‌ به‌ اميرالمؤمنين‌(عليه‌الصلاه‌والسلام‌) سمپاشي‌ كرده‌ و در متن‌ جامعه‌ي‌ اسلامي‌، عليه‌ اميرالمؤمنين‌ و عليه‌ اسلام‌ ناب‌ و عليه‌ تفسير صحيح‌ قرآن‌ تبليغات‌ كنند تا مردم‌ را به‌ راهي‌ كه‌ خودشان‌ مايلند، بكشانند. اين‌ كار را چگونه‌ انجام‌ مي‌دادند؟ در چه‌ مدتي‌ و با چه‌ وسايلي‌ بايد كساني‌ را به‌ سرتاسر عالم‌ مي‌فرستادند؟ اين‌ كه‌ در عالم‌ اسلام‌ هر كسي‌ برود جمعيتي‌ را پيدا كند، خطبه‌يي‌ بخواند، حرفي‌ بزند و مطلبي‌ را كه‌ حكام‌ جور مي‌خواهند، در اختيار مردم‌ و اذهان‌ آنان‌ قرار بدهد، كاري‌ مشكل‌ بود. البته‌، كار مشكل‌ را مي‌كردند; اما طبيعتا توفيقات‌ آنها زياد نبود.

امروز، در اين‌ دوران‌ و در اين‌ نيم‌ قرن‌ اخير كه‌ تجهيزات‌ تبليغاتي‌ عالم‌ به‌صورت‌ عجيبي‌ پيشرفت‌ كرده‌ است‌، اگر بخواهند عليه‌ اسلام‌ تبليغاتي‌ بكنند ـ كه‌ مي‌خواهند و مي‌كنند ـ براي‌ قدرتمندان‌ ضد اسلام‌ زحمتي‌ ندارد. براي‌ آنها در اين‌ كار، اين‌ همه‌ سختي‌ نيست‌. كاري‌ را كه‌ در گذشته‌ در طول‌ چند سال‌ بايد انجام‌ مي‌دادند ـ آن‌هم‌ در يك‌ منطقه‌ي‌ محدود ـ امروز همان‌ كار را در طول‌ چند ساعت‌ انجام‌ مي‌دهند.

در سطح‌ وسيعي‌ از عالم‌، بر ضد اسلام‌ فيلم‌ مي‌سازند و در تلويزيونهاي‌ بين‌المللي‌ منتشر كرده‌ و پخش‌ مي‌كنند. هر كسي‌ اين‌ فيلم‌ را تماشا كند، اگر خبر از اسلام‌ نداشته‌ باشد، نسبت‌ به‌ اسلام‌ بدبين‌ خواهد شد. راديوها، خبرنامه‌ها، خبرگزاريها و خبرهاي‌ آنان‌، دايما در سطح‌ عالم‌ عليه‌ اسلام‌ و عليه‌ ارزشهاي‌ اسلامي‌ كار مي‌كنند. اين‌، يك‌ نمونه‌ از پيشرفت‌ تجهيزات‌ دشمنان‌ اسلام‌ است‌.

امروز، در هر نقطه‌يي‌ از عالم‌ كه‌ سياستها بخواهند بر مسلمانها فشار وارد كنند، به‌ آساني‌ انجام‌ مي‌دهند. براي‌ قدرتها آسان‌ است‌ كه‌ بر توده‌هاي‌ ضعيف‌ و بي‌سلاح‌ و بي‌دفاع‌، فشار وارد كنند. مثلا مي‌بينيد كه‌ هزاران‌ مسلمان‌ در هند زير فشار قرار مي‌گيرند. دولت‌ آن‌جا هم‌ اگر نگوييم‌ به‌ دشمنان‌ اسلام‌ و مسلمين‌ كمك‌ مي‌كند ـ كه‌ احتمال‌ دارد كمك‌ هم‌ بكند ـ حداقل‌ اين‌ است‌ كه‌ آرام‌ نشسته‌ و تماشا مي‌كند كه‌ اكثريتي‌، جمع‌ مسلمانان‌ را ـ با اين‌ كه‌ خيلي‌ زيادند، اما در آن‌ كشور اقليتند ـ زير فشار قرار بدهند، كشتار كنند، اهانت‌ نمايند، كتك‌ بزنند و آواره‌ كنند. اين‌، يك‌ نمونه‌ در كشورهاي‌ اسلامي‌ است‌.

گروههاي‌ مسلماني‌ كه‌ براي‌ دفاع‌ از اسلام‌ قيام‌ مي‌كنند، به‌وسيله‌ي‌ سردمداران‌ آن‌ كشورها به‌ راحتي‌ زير فشار و شكنجه‌ و زندان‌ قرار مي‌گيرند و قدرتهاي‌ جهاني‌ هم‌ از اينها ـ يعني‌ از دولتها ـ حمايت‌ مي‌كنند. مصر، امروز اين‌ گونه‌ است‌. بسياري‌ از كشورهاي‌ ديگر در دنيا همين‌ گونه‌اند. يك‌ ملت‌ مسلمان‌ مانند ملت‌ فلسطين‌ را از شهر و خانه‌ و كشورشان‌ بيرون‌ مي‌كنند و قدرتهاي‌ بزرگ‌ جهاني‌ هم‌ به‌ اين‌ كار كمك‌ مي‌نمايند و بلكه‌ خودشان‌ آن‌ را انجام‌ مي‌دهند. پس‌، مي‌بينيد كه‌ امروز تجهيزات‌ و قدرت‌ و امكانات‌ دشمنان‌ اسلام‌ براي‌ فشار آوردن‌ روي‌ مسلمانها و طرفداران‌ اسلام‌، با گذشته‌ خيلي‌ تفاوت‌ كرده‌ است‌.

حالا در اين‌ شرايط، اگر ملتي‌ براي‌ دفاع‌ از اسلام‌ و براي‌ عظمت‌ دادن‌ به‌ آن‌ قيام‌ كند و در راه‌ اعتلاي‌ اسلام‌ مجاهدت‌ نمايد و از كسي‌ و چيزي‌ نترسد و در راه‌ اين‌ مجاهدت‌ به‌ شهادت‌ برسد، اين‌ قيام‌ و مجاهدت‌ و شهادت‌، از هميشه‌ي‌ تاريخ‌ باارزشتر است‌ و ملت‌ ايران‌، بخصوص‌ خانواده‌هاي‌ شهدا و عناصر شهيد ما، امروز اين‌ امتياز را داشته‌ و دارند كه‌ براي‌ اسلامي‌ قيام‌ كردند و خون‌ و شهيد دادند كه‌ دشمنان‌ اين‌ اسلام‌ در سطح‌ عالم‌، به‌ انواع‌ سلاحها مجهزند.

ايستادگي‌ در مقابل‌ دشمنان‌ مقتدر مسلط زورگوي‌ ظالم‌ پرروي‌ گستاخ‌، كار بسيار بزرگ‌ و با عظمتي‌ است‌. اين‌، همان‌ كاري‌ است‌ كه‌ مردم‌ ما كردند و عظمت‌ ملت‌ ما به‌خاطر همين‌ شهادت‌ جوانان‌ شما و شجاعت‌ فرزندانتان‌ بود.

به‌ دو نكته‌ي‌ در كنار هم‌ كه‌ من‌ در خلال‌ عرايضم‌ مطرح‌ كردم‌، توجه‌ كنيد:

نكته‌ي‌ اول‌ اين‌ است‌ كه‌ امروز اسلام‌ بيش‌ از هميشه‌ در دنيا مورد بغض‌ و عداوت‌ سردمداران‌ قدرتهاي‌ شيطاني‌ است‌. سابق‌ هم‌ با اسلام‌ بد بودند و هيچ‌ وقت‌ گردن‌ كلفتها و زورگوهاي‌ عالم‌، از اسلام‌ خوششان‌ نمي‌آمد و با اسلام‌ دل‌ صافي‌ نداشتند; اما امروز اين‌ دشمني‌ چند برابر است‌. امروز، قدرتهاي‌ شيطاني‌ مزه‌ي‌ ضربتهايي‌ را كه‌ اسلام‌ زنده‌ بر آنها وارد مي‌كند، چشيده‌اند. امروز، قدرتهاي‌ شيطاني‌ غربي‌ ـ امريكا و ايادي‌ و اذنابش‌ ـ فهميده‌اند كه‌ وقتي‌ يك‌ ملت‌ مسلمان‌ بود و به‌ نام‌ خدا قيام‌ كرد، چه‌ معنايي‌ دارد. لذا از اسلام‌ بيشتر مي‌ترسند و نسبت‌ به‌ اسلام‌ بيشتر بغض‌ و عداوت‌ مي‌ورزند.

نكته‌ي‌ دوم‌ اين‌ است‌ كه‌ شما مسلمانان‌ مؤمن‌ و مقاوم‌ توانسته‌ايد در مقابل‌ اين‌ نفرت‌ و خشم‌ و عداوت‌ ديوانه‌وار قدرتها ايستادگي‌ بكنيد. ارزش‌ اين‌ ايستادگي‌ و مسلماني‌ و مسلمان‌ ماندن‌، بيشتر از مسلماني‌ صد سال‌ و پنجاه‌ سال‌ پيش‌ است‌. اين‌ مسلماني‌، مثل‌ مسلماني‌ دوران‌ صدر اسلام‌ است‌; هم‌ فضيلت‌ و هم‌ دردسرش‌ بيشتر است‌. آن‌ اسلامي‌ كه‌ انسان‌، پنجاه‌ سال‌ يا شصت‌ سال‌ يا هفتاد سال‌ در دنيا زندگي‌ مي‌كرد و در تمام‌ اين‌ مدت‌، يك‌ بار با دشمنان‌ خدا مواجه‌ نمي‌شد و به‌ روي‌ دشمنان‌ خدا اخم‌ نمي‌كرد و حتي‌ از طرف‌ دشمنان‌ خدا تلنگري‌ نمي‌خورد، اسمش‌ اسلام‌ بود. اين‌ مسلماني‌، با مسلماني‌ جوان‌ نورسيده‌ي‌ ما كه‌ بيست‌ سال‌ يا بيست‌ و پنج‌ سال‌ سن‌ دارد و از ابتداي‌ بلوغ‌ كه‌ به‌ شرف‌ تكليف‌ مشرف‌ شده‌، در ميدان‌ جهاد با دشمنان‌ خدا قرار گرفته‌ و در ميدان‌ جنگ‌ مقاومت‌ و مجاهدت‌ كرده‌، يا به‌ شهادت‌ رسيده‌ و يا جانباز و اسير شده‌ است‌، از زمين‌ تا آسمان‌ فرق‌ دارد.

مسلماني‌ جوانان‌ امروز ما كه‌ در راه‌ خدا مقاومت‌ و مجاهدت‌ و ايستادگي‌ مي‌كنند، مثل‌ مسلماني‌ جوانيهاي‌ ابي‌ذرغفاري‌ و حنظله‌ي‌ غسيل‌الملائكه‌ و مصعب‌بن‌عمير است‌. مثل‌ مسلماني‌ گذشتگان‌ ما نيست‌ كه‌ عمري‌ مسلمان‌ خوب‌ هم‌ بودند ـ كه‌ خداي‌ متعال‌ يقينا اجرشان‌ را هم‌ خواهد داد ـ نمازي‌ مي‌خواندند، عبادتي‌ مي‌كردند، كاسبي‌يي‌ مي‌كردند و دنبال‌ كار خودشان‌ بودند; نه‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكري‌ بود، نه‌ جهادي‌ بود و نه‌ مواجهه‌ با دشمنان‌ خدا. اين‌ كجا و آن‌ كجا؟ اين‌ دو حالت‌ با يكديگر خيلي‌ فرق‌ دارد.

قدر مسلماني‌ دوران‌ جهاد را بايد دانست‌. البته‌، مقداري‌ هم‌ سختي‌ دارد، اما اين‌ سختي‌ اول‌ كار است‌. شما از دوران‌ دهساله‌ي‌ زندگي‌ پر بركت‌ رسول‌ گرامي‌ اسلام‌(ص‌) كه‌ در مدينه‌ و در ميان‌ مسلمانها زندگي‌ كردند، آگاهيد و مي‌دانيد كه‌ از اول‌ تا آخر آن‌، جنگ‌ و سختي‌ و كمبود بود; اما اگر در جغرافياي‌ دنيا بنگريد، خواهيدديد كه‌ همان‌ مجاهدات‌ دهساله‌ي‌ پيامبر بود كه‌ پنجاه‌ سال‌ بعد از آن‌ جنگها، حكومت‌ پيامبر نصف‌ بيشتر دنياي‌ آباد آن‌روز را فرا گرفت‌. اين‌، همان‌ ده‌ سال‌ بود كه‌ به‌خاطر همان‌ مجاهدتها اين‌گونه‌ شد.

البته‌، بعدها آن‌طور كه‌ دوران‌ پيامبر بود و انتظار مي‌رفت‌، ادامه‌ نيافت‌ و بعد از گذشت‌ مدتي‌، وضع‌ خوب‌، بد هم‌ شد; اما در عين‌ حال‌ همان‌ زحمات‌ و مجاهدتها و سختي‌ كشيدنها و گرسنگي‌خوردنهاي‌ دهساله‌ي‌ رسول‌ اكرم‌(ص‌) و يارانش‌، باعث‌ شد كه‌ نيم‌ قرن‌ بعد از رحلت‌ آن‌ حضرت‌، بيشتر از نيمي‌ از دنيا در اختيار مسلمانان‌ باشد.

سختيهاي‌ زيادي‌ در زمان‌ پيامبر تحمل‌ شد. سرگذشت‌ اصحاب‌ صفه‌ را كه‌ مي‌دانيد. لباس‌ قرض‌ دادن‌ به‌ يكديگر را كه‌ شنيده‌ايد. آنها در آن‌ زمان‌، با يك‌ خرما در ميدان‌ جنگ‌ مقاومت‌ مي‌كردند. نفر اول‌ خرما را مي‌مكيد تا از شيريني‌ آن‌ مقداري‌ جان‌ بگيرد، بعد از دهانش‌ بيرون‌ مي‌آورد و به‌ نفر دوم‌ مي‌داد و او هم‌ مي‌مكيد و قدري‌ او هم‌ جان‌ مي‌گرفت‌ و سپس‌ خرماي‌ دوبار مكيده‌ را به‌ نفر سومي‌ مي‌داد كه‌ او فرو بدهد. اين‌ گونه‌ زندگي‌ مي‌كردند، اين‌طور سختي‌ مي‌كشيدند و اين‌طور كمبود داشتند. در ابتداي‌ كار، فشار روي‌ آنها از همه‌ طرف‌ زياد بود. اول‌ كار، همان‌ پنج‌، شش‌ ماه‌ و يك‌ سال‌ اول‌ نيست‌; پنج‌، شش‌ ماه‌ در عمر يك‌ مسافرت‌، اول‌ كار محسوب‌ مي‌شود، نه‌ در عمر يك‌ ملت‌ و نه‌ در عمر يك‌ تاريخ‌ نو. در عمر يك‌ ملت‌، ده‌ سال‌ و بيست‌ سال‌، چند روز محسوب‌ مي‌شود.

در دوران‌ پيامبر(ص‌)، مردم‌ سختيها را تحمل‌ كردند; اما بعد از آن‌ كه‌ پايه‌ محكم‌ شد، آن‌ مجاهدتها و فداكاريها و اخلاصها و تربيتها، موجب‌ شد كه‌ اين‌ حركت‌ آن‌چنان‌ سريع‌ ادامه‌ پيدا كند كه‌ پنجاه‌ سال‌ بعد از رحلت‌ پيامبر، بيشتر از نيم‌ دنيا در اختيار مسلمانها باشد. در آن‌ زمان‌ چنين‌ بود و امروز هم‌ همان‌ گونه‌ است‌.

در زمان‌ ما، مجاهدت‌ ارزش‌ مضاعف‌ دارد. منافقان‌ و كساني‌كه‌ در دلهايشان‌ مرض‌ است‌، در زمان‌ پيامبر نق‌ مي‌زدند; امروز هم‌ نق‌ مي‌زنند و در زمان‌ امام‌ عزيز ما هم‌ نق‌ مي‌زدند. آنها در آن‌ روزگار، سختيها و كمبودها و شدتها را بزرگ‌ مي‌كردند; امروز هم‌ بزرگ‌ مي‌كنند. به‌ حرف‌ آنها نبايد اعتنا كرد كه‌ بحمدالله‌ مردم‌ اعتماد نمي‌كنند.

مسأله‌ اين‌ است‌ كه‌ امروز شما در مقابل‌ دنيايي‌ كه‌ قدرتمندانش‌ تصميم‌ گرفته‌اند با اسلام‌ مبارزه‌ بكنند ـ چون‌ از اسلام‌ مي‌ترسند و از او ضربت‌ خورده‌اند ـ مي‌خواهيد اسلام‌ را عزيز و زنده‌ كنيد. كار خيلي‌ مهمي‌ است‌. من‌ به‌ شما مي‌گويم‌ كه‌ بالاخره‌ كارتان‌ را پيش‌ خواهيد برد و سرانجام‌ شما هستيد كه‌ به‌ كوري‌ چشم‌ كساني‌ كه‌ نمي‌توانند ببينند، اسلام‌ را عزيز خواهيد كرد.

قدرتمندان‌ دنيا و امپراتورهاي‌ زر و زور خيال‌ نكنند كه‌ خواهند توانست‌ با سختگيريهايي‌ از قبيل‌ آنچه‌ كه‌ در اروپا و كشورهاي‌ اسلامي‌ و جاهاي‌ ديگر عليه‌ مسلمانها انجام‌ مي‌گيرد، اسلام‌ را از صحنه‌ خارج‌ كنند. روز طلوع‌ اسلام‌ فرا رسيده‌ و اسلام‌ در صحنه‌ ماندني‌ است‌. آن‌ وقتي‌ كه‌ مي‌توانستند اسلام‌ را منزوي‌ كنند، گذشت‌. سالهاي‌ متمادي‌ اسلام‌ را منزوي‌ كردند و اين‌ انزوا به‌قدري‌ بود كه‌ ديگر از آن‌ نمي‌ترسيدند; چون‌ خطري‌ برايشان‌ نداشت‌. اسلام‌ فراري‌، اسلام‌ مخفي‌ شده‌، اسلامي‌ كه‌ مسلمانهايش‌ ننگشان‌ مي‌آيد بگويند ما مسلمانيم‌ و ننگشان‌ مي‌آمد در اول‌ سخنرانيهايشان‌ "بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌" بگويند، هيچ‌ خطري‌ براي‌ استكبار ندارد.

نمايندگان‌ جمهوري‌ اسلامي‌، مردانه‌ و قدرتمندانه‌، نام‌ خدا را در تمام‌ تريبونهاي‌ بزرگ‌ دنيا عظمت‌ بخشيدند و به‌ آن‌ افتخار كردند. آن‌ وقت‌ ديگران‌ ديدند كه‌ از قافله‌ عقب‌ مانده‌اند و لذا حالا بعضي‌ از سران‌ مسلمان‌ وقتي‌ مي‌خواهند در جايي‌ نطق‌ كنند، اول‌ كار "بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌" مي‌گويند! خجالت‌ مي‌كشيدند "بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌" بگويند. اصلا اسم‌ خدا را نمي‌آوردند و ننگشان‌ مي‌آمد. اسلام‌ اين‌ گونه‌ در غربت‌ بود.

بنابراين‌، از چنين‌ اسلامي‌ نمي‌ترسيدند; همچنان‌كه‌ از اسلام‌ زراندوزاني‌ مثل‌ سعودي‌ و امثال‌ او نمي‌ترسند. امريكا، از اسلام‌ نوكرمابهايي‌ مثل‌ بعضي‌ از دولتهاي‌ ديگر نمي‌ترسد ـ آن‌ اسلام‌ ترس‌ ندارد ـ از آن‌ اسلامي‌ مي‌ترسد كه‌ اسلام‌ ناب‌ است‌، اسلام‌ قرآني‌ است‌، اسلام‌ جهاد و مبارزه‌ و اسلام‌ توكل‌ به‌ خداست‌; يعني‌ همان‌ اسلامي‌ كه‌ در دست‌ مردم‌ انقلابي‌ ما و در دست‌ شماست‌ و دست‌ جوانهايتان‌ بود كه‌ رفتند و جنگيدند و شهيد شدند. از اين‌ اسلام‌ مي‌ترسند.

هر نفر از جوانان‌ ما در جبهه‌، براي‌ استكبار يك‌ خطر محسوب‌ مي‌شد. هر نفر از اسراي‌ ما كه‌ امروز در زندانهاي‌ دولت‌ بعثي‌ است‌، براي‌ استكبار به‌ عنوان‌ يك‌ خطر بالقوه‌ و بالفعل‌ به‌حساب‌ مي‌آيد. اين‌ واقعيت‌ را خانواده‌هاي‌ اسرا بدانند و بدان‌ افتخار كنند. همچنان‌ كه‌ خانواده‌هاي‌ شهدا به‌ شهداي‌ خود افتخار كردند، خانواده‌هاي‌ اسرا هم‌ بايد به‌ اين‌ آزادمردان‌ و جوانان‌ آزاده‌ افتخار كنند. ما مي‌دانيم‌ اينها چه‌قدر مردانگي‌ و قدرت‌ نفس‌ از خود نشان‌ دادند و دشمن‌ نتوانسته‌ آنان‌ را هضم‌ كند. البته‌، روي‌ اسراي‌ عزيزمان‌ در طول‌ اين‌ چند سال‌ سختگيريها و فشارهايي‌ هم‌ داشتند; ولي‌ آنها مردند و مؤمنند و آن‌ همه‌ سختي‌ را تحمل‌ كردند و به‌ خاطر اسلام‌ ايستادگي‌ نمودند.

همان‌ رژيمي‌ كه‌ آن‌قدر نسبت‌ به‌ اسرا سختگيري‌ كرده‌ است‌، حالا براي‌ مصلحت‌ خود و براي‌ فريب‌ افكار عمومي‌ مردم‌ دنيا مي‌گويد كه‌ مسأله‌ي‌ اسرا، يك‌ مسأله‌ي‌ انساني‌ است‌ و بياييد قبل‌ از عقب‌نشيني‌، اسرا را مبادله‌ كنيم‌!! كدام‌ اسرا را مبادله‌ كنيد؟! اسرايي‌ كه‌ ثبت‌ نام‌ نشده‌اند؟ چندين‌ هزار از اسراي‌ ما در زندانها و اردوگاههاي‌ رژيم‌ بعثي‌ هستند كه‌ هنوز ثبت‌ نام‌ نشده‌اند و صليب‌ سرخ‌ اين‌ قدر شجاعت‌ و بي‌طرفي‌ نداشته‌ كه‌ برود آنان‌ را ثبت‌ نام‌ بكند. تعدادي‌ از اسراي‌ ما در آن‌جا ثبت‌ نام‌ شده‌اند. آنها مي‌گويند بياييد همه‌ي‌ اسراي‌ عراقي‌ در ايران‌ را به‌ ما بدهيد و تعدادي‌ از اسراي‌ خود را بگيريد! با اين‌ پيشنهاد، بعدا ما بايد دنبال‌ عراق‌ راه‌ بيفتيم‌ و چند سال‌ التماس‌ كنيم‌ كه‌ ما چند هزار نفر ديگر آن‌جا اسير داريم‌! آنها دلشان‌ اين‌ گونه‌ مي‌خواهد.

مسأله‌ي‌ اسرا را به‌عنوان‌ يك‌ مسأله‌ي‌ انساني‌ مطرح‌ مي‌كنند، در حالي‌كه‌ از اوليترين‌ و ابتداييترين‌ خدماتي‌ كه‌ بايد نسبت‌ به‌ اسرا انجام‌ بشود، خودداري‌ كردند. حتي‌ اجازه‌ ندادند كه‌ اسمهاي‌ آنان‌ روي‌ كاغذ بيايد و در ليستهاي‌ صليب‌ سرخ‌ درج‌ شود تا مشخص‌ گردد اينها اسيرند. تعداد زيادي‌ از مفقودان‌ ما جزو اسرايند كه‌ رژيم‌ عراق‌ هيچ‌ نام‌ و نشاني‌ از آنها نداده‌ است‌.

دستگاههاي‌ استكبار جهاني‌ ـ همانهايي‌ كه‌ در دوران‌ جنگ‌ دايما از عراق‌ حمايت‌ كردند ـ امروز هم‌ مسأله‌ي‌ اسرا را علم‌ كرده‌اند. ما به‌ سرنوشت‌ اسرا بيش‌ از آنها علاقه‌منديم‌. ما بيش‌ از آنها مايليم‌ فرزندان‌ و عزيزان‌ ما كه‌ در اردوگاههاي‌ عراق‌ هستند، برگردند. هيچ‌كس‌ به‌قدر ما براي‌ اين‌ كار دل‌ نمي‌سوزاند و علاقه‌ ندارد; اما ما نمي‌خواهيم‌ فريب‌ دشمن‌ را بخوريم‌ و دستخوش‌ بازيچه‌ي‌ سياسي‌ سياستمداران‌ خبيثي‌ بشويم‌ كه‌ در تمام‌ هشت‌ سال‌ جنگ‌، پشت‌ سر عراق‌ بودند و به‌ او كمك‌ كردند و حالا در اين‌ موقعيت‌ هم‌ مي‌خواهند به‌ او كمك‌ كنند.

بله‌، مسأله‌ي‌ اسرا مسأله‌ي‌ انساني‌ است‌; اما قدم‌ اول‌ براي‌ حل‌ اين‌ مسأله‌ي‌ انساني‌ آن‌ است‌ كه‌ عراق‌ صادقانه‌ بگويد چه‌ تعداد اسير ايراني‌ در دست‌ دارد. صليب‌ سرخ‌ كه‌ بايد يك‌ مؤسسه‌ي‌ بي‌طرف‌ باشد، تاكنون‌ اين‌ كار را انجام‌ نداده‌ است‌. البته‌، اين‌هم‌ به‌خاطر مسلمان‌ بودن‌ ماست‌. ما در راه‌ خدا و براي‌ مسلمان‌ بودن‌، از اين‌ چيزها زياد تحمل‌ كرده‌ايم‌ و باز هم‌ تحمل‌ مي‌كنيم‌ و سرانجام‌ به‌ فضل‌ پروردگار، با استقامت‌ خودمان‌ دشمن‌ را به‌ زانو در خواهيم‌ آورد.

هم‌ خانواده‌هاي‌ شهداي‌ عزيزمان‌ و هم‌ خانواده‌هاي‌ اسراي‌ عزيزمان‌ و هم‌ جانبازان‌ عزيزمان‌ و خانواده‌هاي‌ گراميشان‌، قدر خودشان‌را بدانند و مطمئن‌ باشند كه‌ عمل‌ آنها امروز خيلي‌ ارزش‌ داشته‌ و دارد و تأثير زيادي‌ براي‌ عظمت‌ اسلام‌ داشته‌ و خواهد داشت‌. البته‌، همه‌ي‌ مردم‌ بايد قدر اين‌ عزيزان‌ را بدانند و دستگاههاي‌ دولتي‌ و مردم‌ معمولي‌ بايد آگاه‌ باشند كه‌ شهيد و خانواده‌اش‌ و جانباز و خانواده‌اش‌ و اسير و خانواده‌اش‌، جزو برجسته‌ترين‌ انسانها و شريفترين‌ و عزيزترين‌ آنها هستند و بايد همان‌ گونه‌ هم‌ با آنها معامله‌ شود. البته‌، معامله‌ي‌ خدا و آنچه‌ خدا با شما خواهد كرد، از همه‌ بالاتر و باارزشتر و ماندگارتر است‌.

اميدواريم‌ كه‌ خداوند به‌ شما اجر بدهد و دلهاي‌ شما را شاد كند و رحمت‌ و فضل‌ خود را به‌خاطر جبران‌ اين‌ فداكاري‌ بزرگ‌، بر شما ارزاني‌ بدارد و ان‌شاءالله‌ پيروزي‌ كامل‌ اسلام‌ و مسلمين‌ را به‌ همه‌ي‌ شما نشان‌ بدهد.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمه‌الله‌ و برکاته

/ 1