سخنراني در ديدار با مسؤولان دفاتر نمايندگي وليفقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - [سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با مسؤولان دفاتر نمایندگی ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی] نسخه متنی
سخنراني در ديدار با مسؤولان دفاتر نمايندگي وليفقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
7/11/1368بسماللهالرحمنالرحيماز زيارت آقايان عزيز خيلي خوشحالم. اين ديدار، هميشه براي من مايهي مسرت بوده است. آقايان مسؤول دفاتر نمايندگي حضرت امام(رضواناللهتعاليعليه) هرگاه در آن زمان تشريف ميآوردند و ما آنها را زيارت ميكرديم، از مشاهدهي اين هياكل علم و عمل و انسانهايي كه صرفا به پيمودن راه علم و دين اكتفا نكردند، بلكه در طريق عمل، آن هم عملي بسيار حساس و مهم و تعيين كننده قدم برداشتند و بحمدالله تا حدود زيادي هم موفق بودند، هميشه احساس خوشوقتي و مسرت ميكرديم. الان هم همان طور است. لازم است كه من از همهي آقايان مسؤول در اين كار عظيم و از كساني كه با شما كار ميكنند، تشكر كنم.مسأله براي دفتر و حوزهي نمايندگي در سپاه، دو بخش دارد كه بايد با هم مخلوط نشود: يك بخش، وظايف عادي و معمولي اين تشكيلات است; يعني بهطور طبيعي دفترها يا حوزهي نمايندگي، چه شرح وظايفي دارد كه اين امر مهمي است. بخش ديگر اين است كه چون نمايندگي رهبري در نيروهاي مسلح، نمايندگي فرماندهي است و در حقيقت چون رهبر، فرمانده هم است و جريان ويژهيي ميان نيروهاي مسلح و فرماندهي كل آن نيروها برقرار ميباشد، بنابراين ميتواند به حيث ارتباط با فرماندهي، مأموريتهايي را به حسب اقتضاي شرايط ـ غير از آن مأموريت اصلي ـ داشته باشد. مثلا در مواردي ممكن است فرماندهي كل مصلحت بداند ارتباط حفاظتها يا مواردي از اين قبيل را ـ كه مربوط به فرماندهي كل است ـ به دفتر و حوزهي نمايندگي بدهد; ليكن اينها وظايف طبيعي و عادي نيست، بلكه وظايف فوقالعاده و ويژه است كه در درجهي دوم اهميت قرار دارد. آنچه كه در درجهي اول اهميت قرار دارد، مسؤوليت اولي است كه همان مأموريت عادي اين حوزهي نمايندگي را تشكيل ميدهد.به عنوان مقدمه، مطلبي را كه براي آقايان واضح است، مجددا تكرار ميكنم و آن اين است كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، يك نيروي نظامي است كه بقا و سلامت او، با بقا و سلامت نظام ارتباط نزديكي دارد. يعني اگر اين نيرو سالم و قوي باقي بماند ـ به حسب موازين عادي ـ نگرانييي در مورد انقلاب و سلامت و بقاي آن باقي نخواهد ماند; زيرا وقتي چنين نيروي نظامي مؤمن و مخلص و فداكار و كاملا با ديد انقلابي و داراي نيروي عظيمي ـ مانند بسيج ـ در كشور وجود دارد، ديگر تهديدي از نوع تهديدهاي نظامي، حقيقتا براي انقلاب نگران كننده نيست. تهديدهاي اخلاقي و معنوي، بحث ديگري دارد كه بايستي دستگاههاي ديگر، متصدي و متكفل مقابله با آن شوند.اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، عارف و عامل به وظيفهي اسلامي باشد، اين خصوصيات را داراست و اگر عارف و عامل به وظيفهي اسلامي نبود، اين شأن و خصوصيات را نخواهد داشت. آنچه كه در سپاه مهم است، اين است كه داراي معرفت ديني باشد تا اشتباه نكند و فريب نخورد. كافي هم نيست كه فقط فرماندهان معرفت ديني داشته باشند. چون اصولا بافت ارتش اسلامي اين طور است و از آن جا كه سپاه، يك ارتش اسلامي است كه از خود اسلام و انقلاب جوشيده، بايد چنين ويژگي را دارا باشد.اين طور نيست كه بگوييم فرمانده، خوب و مورد اعتماد باشد، بدنهي سپاه هر چه بود، بود. نبايد وضعيت مثل خوانين و حكام سابق باشد كه به كشور يا استان يا شهري ميرفتند و بعد همهي امور آن شهر يا منطقه را به آنها محول ميكردند و ديگر كاري به كار بدنهي مردم نداشتند. وضعيت در افواج نظامي نيز همين طور بود. يك فوج يا واحد نظامي را به دست يك نفر ميسپردند و ديگر كاري به كار او نداشتند و نميپرسيدند كه اين فوج، چه چيزهايي نياز دارد يا چگونه عمل ميكند يا چگونه اداره و تغذيه ميشود! خير و شر اين گونه واحدهاي نظامي، با يك نفر بود و از او مسؤوليت ميخواستند.در ارتش اسلامي، اصلا بحث اين گونه نيست. هر چند فرمانده مسؤوليتهاي خيلي بالايي دارد، اما يكايك بدنه، براي مسؤولان نظام و كساني كه در كل بار سنگين مسؤوليت را بر دوش دارند، داراي مسؤوليتند. بنابراين، همهي بدنه بايستي داراي معرفت ديني باشد.مطلب دوم دربارهي تقواست. يكايك برادران سپاه بايد تدين و تقوا ـ يعني همان طهارت و عمل به موازين ديني ـ را دارا باشند. اين، همان مسؤوليت اصلي ـ يعني علم و عمل و معرفت و آگاهي ديني ـ است. البته، معرفت و آگاهي ديني، شامل مسايل سياسي هم ميشود و منظور فقط نماز و روزه و امثال اينها نيست. دشمنشناسي و دوستشناسي و جريانشناسي و قدرت تحليل مسايل سياسي، جزو همان بخش معرفت ديني و عمل است. اين، وظيفهي اصلي نمايندگي است و از بالا تا پايين سپاه، بايد در اين جريان حضور داشته باشند. البته، اين جريان زير امر فرماندهي هم نيست و اصولا فرماندهي سپاه و حوزهي نمايندگي، موازي نيستند; اگر چه موظف و مأمور به همكاري و كمك و تأييد او ميباشد.دستگاه نمايندگي، به هيچ وجه نبايد بهعنوان يك جريان معارض يا مزاحم و اخلال كننده در امر فرماندهي به شمار آيد. اين، واقعا يك ملاك است. اگر در واحد نظامي، فرماندهي اختلال پيدا كرد و دچار تزلزل شد، هيچ اميدي به آن مجموعهي نظامي نيست.اصولا يگان نظامي، غير از يك عده افراد است. لشكر به معناي عامش ـ يعني يك مجموعهي نظامي ـ معنايي غير از معناي صد نفر، پانصد نفر يا دو هزار نفر دارد; زيرا ممكن است دو هزار نفر باشند، اما يك لشكر نباشند; چون ماهيت لشكر به چند چيز ديگر ـ غير از افراد ـ نيز قوام دارد كه اهم آنها سازماندهي و مديريت واحد نظامي است كه اساسا از لحاظ محتوا، با مديريتهاي غيرنظامي متفاوت است. بنابراين، لشكر اگر سازماندهي نداشت، لشكر نيست و اگر ده برابر آن هم آدم باشند، ارزش نظامي ندارد; زيرا مثل اين است كه مسلح نباشند. يا مثل اين است كه اصلا كسي نباشد. اگر سازماندهي بود، اما در آن بالا فرماندهي قرار نداشت، باز هم فايدهيي ندارد. معناي نبودن فرمانده، اين نيست كه جسم فرمانده نباشد. فرمانده اگر خودش بود، اما اختيارات فرماندهي نداشت يا قدرت و عرضهي فرماندهي نداشت، ديگر فرمانده نيست. پس، يكي از معيارهاي اصولي ما اين است كه اختلالي از ناحيهي حوزهي نمايندگي در كار فرماندهي بهوجود نيايد.از طرفي، چون كار علم و عمل و حفظ جهت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، يك امر عنصري و در واقع دميدن روح در كالبد است و انجام اين كار مهم را حوزههاي نمايندگي عهده دارند، لذا از طرف فرماندهي نيز نبايد خللي در اين امر صورت بگيرد. بنابراين، حوزهي كار اين دو، با يكديگر متفاوت است; ولي بايد دقت كرد كه از بالا تا پايينترين ردههاي سپاه ـ چه ردههاي عملياتي و چه اداري ـ حضور نمايندگي رهبري كاملا محسوس باشد و تمام يگانها و خطوط جبهه و پشت جبهه و قرارگاهها، آن را احساس كنند. اين موضوع، حتي ممكن است از طريق حضور اشخاص و يا صدور دستورالعملها محقق شود.وجود حوزهي نمايندگي بايد حس شود; زيرا به نظر من مسألهي حوزهي نمايندگي، مسألهي بسيار مهمي است. به ياد دارم كه سه، چهار سال قبل از اين، وقتي برادران دفاتر نمايندگي را در جمع مسؤولان بالا زيارت ميكرديم، من همواره در مقابل اعتراض به بعضي از نابسامانيهايي كه در گوشه و كنار وجود داشت، توصيه ميكردم كه اصل قضيه، دفاتر نمايندگي امام است كه با حضور يك عده روحاني آشنا به مسؤوليت و داراي معرفت و روحيهي انقلابي و خستگيناپذير و پراميد در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكل يافته است. اگر در مجموعهي سپاه، اين مهم تأمين شد، بهنظر ما هيچ مشكل ديگري، مشكل اصلي نيست و قابل حل شدن است. بنابراين، مسؤوليت فوقالعاده مهمي بر عهده داريد.امروز هم شما خوب ميدانيد كه ما بايد آماده باشيم. واقعا نيروهاي نظامي ما نميتوانند نسبت به مسايل جبههها بيتفاوت بمانند. بايد آمادگي كامل باشد. حضور ارتش و سپاه بايد قوي باشد. انشاءالله با كمك شما آقايان وتدابيري كه ميانديشيد، اين مهم تأمين شود و آمادگيها از همه جهت وجود داشته باشد.ما بايد اين نكته را در نظر بگيريم كه هر كسي وارد سپاه شد، در زير شعاع تربيت و ارادهي معنوي شما، روزبهروز كمالات معنويش بيشتر شود و پيشرفت كند. نبايد هيچ افت روحي و معنوي در سپاه مشاهده شود. برادران! با قرآن و حديث و مفاهيم اسلامي آشنا بشويد و قدرت درك ذهني خود را بالا ببريد و از لحاظ عملي، واقعا مراقب و مواظب و اهل عبادات و فرايض و نوافل و صفا باشيد. همانگونه كه در ذهنيت عمومي خود ما و مردم از سپاه، اين موارد وجود داشته، الان هم تا حدود زيادي همين نكات وجود دارد. در نظر خيلي از مردم، سپاه واقعا يك عنصر مقدس تلقي ميشود. اين برداشت را واقعا بايد ما تحقق ببخشيم و عموميت بدهيم و از آنچه كه تاكنون وجود داشته، انشاءالله بيشترش كنيم.ما آقايان را دعا ميكنيم و وظيفهي خود ميدانيم كه هر جا لازم باشد، بدون دريغ حمايت و تأييد هم بكنيم; چون كار را حقيقتا كار مهمي ميدانيم. انشاءالله خداوند آقايان را موفق و مؤيد بدارد.والسلام عليكم و رحمهالله و برکاته