ب) عناصر انساني و الهي دين
تفاوت اساسي ديدگاه نصر و هيك نسبت به دين به طور كلي در اين است كه هيك دين را پديده اي بشري و نصر آن را وحي الهي مي داند. همان طور كه در نظر شلايرماخر گوهر دين در تجربه ديني و در نظر شوان لب اللباب در حقيقت متعالي نهفته است.(1) پس در نظر هيك تفاوت ميان اديان با توجه به واكنش هاي متفاوت انسان نسبت به حقيقت بايد تبيين شوند، در حالي كه نصر اين تفاوت ها را تجليات متفاوتي مي داند كه حقيقت به واسطه آنها خود را جلوه گر مي کند.هر دو ديدگاه تا حدودي افراطي به نظر مي رسند. خطاي هيك در اينجاست كه دين را بيش از اندازه ساخته و پرداخته انسان مي داند، هر چند از نظر او آراي دوركهايم، ماركس و فرويد، مبني بر تعيين دين به وسيله اجتماع، اقتصاد و يا عوامل رواني مردود است. هيك معتقد است كه دين واکنشي حقيقي نسبت به حقيقت است، ولي واکنشي انساني، واکنشي كه صورت آن را نه خدا بلكه انسان تعيين مي کند. ولي نصر ظاهراً تعين و تشخص همه دين را از سوي خدا مي داند. اگر امر داير بر اين باشد كه ما به خطا بيفتيم، ظاهراً ديندارانه تر اين است كه ديدگاه نصر را بپذيريم، زيرا دين حقيقي مي آموزد كه به يك معنا هر رويدادي با اراده و مشيت الهي متحقق مي شوند و حقيقت وحياني نه پرداخته بشر بلكه از سوي خدا نازل مي شود. ولي با توجه به اين نكته كه هم ساخته هاي انساني و هم وحي الهي در سنتهاي ديني نوع بشر ملحوظ است، در نهايت بايد بين ديدگاه نصر و ديدگاه هيك راه بينابيني را پيدا1 - نك: مقدمه اي كه هيوستون اسميت براي كتاب تجديد چاپ شده در صفحات xxiiii-xxi نگاشته است. The T anscendent Unity Religions