اسلام و کثرت گرایی دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسلام و کثرت گرایی دینی - نسخه متنی

محمد لگنهاوزن؛ ترجمه: نرجس جواندل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه هاي ديگر نهي مي کند:وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (انعام: 153)؛ و [بدانيد] اين است راه راست من، پس از آن پيروي كنيد و از راه هاي ديگر كه شما را از راه وي پراكنده مي سازد پيروي مكنيد. اين هاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است. باشد كه به تقوا گراييد.

دعوت ديگران به اسلام: قرآن به مؤمنين سفارش مي کند كه ديگران را به اسلام دعوت كنند و نيز آنها را از جدل بيهوده با آنان بر حذر مي دارد. به مردم گوناگون به صور مختلف وحي شده ولي از آنها انتظار مي رود كه منبع الهي اسلام را تشخيص داده و دعوت آن را استجابت كنند.

لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ في الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ (حج: 67) براي هر امتي مناسكي قرار داديم كه آنها بدان عمل مي کنند، پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند، به راه پروردگارت دعوت كن، زيرا تو بر راهي راست قرار داري.

نكته قابل توجه در اين آيه اين است كه علي رغم تصديق اين واقعيت كه مناسك اقوام مختلف از سوي خداوند مقرر شده، آنها نبايد درباره چنين اموري با پيامبر(ص) مجادله كنند، به پيامبر امر شده كه مردم را به سوي خداوند دعوت كند. بنابراين پيامبر(ص) بايد مردم را به سوي کسي فرا خواند كه مناسك پيشين را مقرر كرده و در اين زمينه مردم نبايد با او به ستيزه برخيزند:وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ ويكُونَ الرَّسُولُ عليكُمْ شَهِيدًا (بقره: 143)؛(1) و بدين گونه شما را امتي ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد.

اينجا عموميت اسلام از اين انديشه بر مي آيد كه مسلمانان نه فقط براي

1 - نك: نحل: 125، شوري: 15، قصص: 87 .

/ 174