بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مثل صفوف مترتبه مأمومين و يا اجناس و انواع مترتبه معقولات . در اينگونه موارد است كه عدد ترتيبى راه پيدا مى كند : اول دوم سوم و البته اوليت هر كدام يعنى مبدأ قرار دادن هر كدام بسته به فرض و اعتبار ما است . در تقدم بالرتبه يا اقربيت حد اقل سه عامل لازم است : مبدأ مفروض فرد مقدم و اقرب و فرد مؤخر و ابعد . بعضى چنين پنداشته اند ( مثل متن مقاله ) كه در مطلق موارد تقدم و تأخر مفهوم قرب و بعد هم هست و حال آنكه در غير موارد اعداد مترتبه فرض قرب و بعد ظاهرا معنى ندارد مثل مورد تقدم بالشرف و تقدم بالطبع . و اگر گفته شود در تقدم بالشرف و بالطبع هم نسبت به ملاك يعنى شرف و وجود مى شود مقدم و مؤخر و اقرب و ابعد فرض كرد در جواب مى گوئيم كلا ما در مورد اعداد مترتبه مثل علل و معلولات هرگز اين كار را نمى كرديم و وجهى هم ندارد . حقيقت اينست كه تقدم بالرتبه يك نوع اصيل از انواع تقدم نيست . آنچه در اين موارد يعنى مورد اعداد مترتبه هست صرفا -------------------- 277 اقربيت و ابعديت است ولى چيزى كه هست در اين موارد چون چنين فرض مى كنيم كه اگر از مبدأ مفروض بخواهيم به ترتيب عبور كنيم قهرا به آنكه اقرب است قبلا يعنى در زمان قبل مى رسيم خود او را مجازا (( قبل )) مى ناميم . مثلا ما مى گوئ يم قزوين قبل از همدان است يعنى اگر از تهران بخواهيم روى خط قزوين همدان حركت كنيم قبل از آنكه به همدان برسيم به قزوين خواهيم رسيد . پس در مورد اعداد مترتبه ما نوعى خاص از تقدم و تأخر نداريم همان طورى كه در غير مورد اعداد مترتبه بالفعل يا بالقوه مثل خط و زمان قرب و بعد نداريم و در اينگونه موارد يعنى در قرب و بعد سه نقطه بايد در نظر گرفته شود به خلاف تقدم و تأخر كه نسبت بين دو امر با هم است و احتياج به ثالثى ندارد و به خلاف حدوث و قدم كه بنابر قولى يعنى قول ما از طرف متكلمين رجوع شود به (( تهافت الفلاسفه )) اصلا نسبتى در كار نيست و بنابر تعبير حكما تنها نسبت بين شى ء و عدم خودش در زمان كافى است و لازم نيست دو شى ء موجود بما هو موجود در نظر بگيريم .