بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
امكان پيدا مى شود و اين امكان بالغير است كه ما تصويرش را صحيح مى دانيم . و ممكن است گفته شود كه مقصود از اين امكان اگر امكان عالم است كه او چيزى جز وجوب و امكان خاص نيست و اگر امكان خاص است كه قبلا هم حاصل بود . جواب مى گوئيم امكان خاص بالغير است ولى اين نكته را نيز نبايد غافل بود كه امكان بالغير من جهة بعض المقدمات منافات ندارد با امتناع بالغير من جهة بعض المقدمات الاخر . از اينجا مى توان گفت كه تقدم بالطبع راجع است به تقدم بالعلية منتهاى امر اينست كه در تقدم بالعليه به معناى اخص وجود علت تقدم دارد بر وجوب معلول و در تقدم بالطبع تقدم دارد بر امكان معلول در يكى وجوب ناشى از علت است و در ديگرى امكان و در هر دو مورد مناط تخلل فاعليت است . حكما نيز تقدم بالطبع و بالعليه را گاهى به اسم واحد مى خوانند ( تقدم بالذات ) ولى تصريح دارند كه ايندو دو قسم از تقدمند . در اينجا يك سؤال باقى مى ماند و آن اينست كه حكما مى گويند : (( الشى ء قرر فامكن فاحتاج و اوجب فوجب فاوجد فوجد فحدث )) . اين تقدمها چه قسم تقدم است ؟ 17 - آخوند مى گويد بنابر اصالت ماهيت در جعل يك نوع تقدم ديگر هم خواهد بود و آن تقدم در مهيت است ولى ظاهر -------------------- 280 اينست كه اختلاف مبنائى در جعل از اين لحاظ تأثيرى ندارد و اين هم تقدم بالعليه است . 18 - مى توان آنچه را در آخر بند 16 گفتيم و آنچه را آخوند در ص 265 سطر 31 گفته : (( كذا من جعل مهية الممكن مقدما على وجوده ... )) تقدم بالاعتبار دانست هر چند آنچه را آخوند نقل كرده تقدم بالحقيقه به قول اصالت ماهوى نيز مى توان دانست . 19 - دو نوع تقدم ديگر هم آخوند ذكر مى كند به نام تقدم بالحقيقه و تقدم بالحق و يك نوع تقدم ديگر هم مى توان فرض كرد به نام تقدم بالتجوهر و آن تقدم اجزاء ذات است بر خود ذات . 20 - شيخ مطابق نقل اسفار در اقسام تقدم مى گويد كه تقدم بر همه اقسام به تشكيك گفته مى شود و احتمال نقل و تجوز هم در بعضى موارد مى دهد و تعبيرش در تفصيل مطلب عموما نقل است هر چند ممكن است كه مقصود شيخ از نقل تعميم باشد . به هر حال در كلام شيخ چند مطلب هويدا است : الف : تقدم در ابتدا در مورد زمان و مكان استعمال مى شده و بعد تعميم داده شده به مطلق موارد اقرب به مبدأ محدود كه تقدم بالرتبه ناميده مى شود