لزوم بعثت پيامبران - اصول پنجگانه اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول پنجگانه اعتقادی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اما معناى اصطلاحى عدل ، مراعات كردن حقوق ديگران است كه نقطه مقابل آن ظلم ، يعنى حق ديگرى را به وى ندادن است . در رعايت عدل بايستى استحقاق ها و اولويت ها در نظر گرفته شود و هر صاحب حقى به آنچه حق و شايسته اوست ، برسد. اگر استحقاق ها و اولويت ها مساوى باشند، مراعات عدالت به اين صورت است كه پاداش آنها مساوى باشد و اگر استحقاق ها و اولويت ها متفاوت باشند، عدالت با پاداش متفاوت و متناسب حاصل مى شود. به طور مثال ، رعايت عدالت در ميان دانش آموزان يك كلاس به اين است كه امكانات به طور مساوى در اختيار همه قرار گيرد و به هر دانش آموز امتياز مناسب با معلوماتش داده شود.

در جهان طبيعت ، عدالت به اين معنا حكمفرماست . هر موجودى به ميزان استعداد و ظرفيتش از مواهب طبيعت بهره مند مى گردد و خداوند هيچ موجودى را از استحقاق و ظرفيتش محروم نمى گرداند.

خداوند هم در خلفت جهان عدالت را رعايت كرده و هر چيز را در جاى مناسب خود قرار داده است و هم در قانون گذارى رعايت توان و طاقت افراد را كرده است و هم در جزا رعايت اسحقاق ها را مى نمايد.

گروهى از اهل سنت (اشاعره ) معتقدند كه كارها به خودى خود، خوب يا بد نيستند و هر كارى كه خداوند انجام دهد عدل و نيكو است . مثلا"، عقاب كردن نيكوكار به خودى خود نه خير و نيكو است و نه ظلم و زشت ، و اگر خداوند نيكوكارى را كيفر دهد، اين فعل خداوند، عين عدل است و ظلم نمى باشد.

ولى شيعه و بسيارى از اهل سنت معتقدند، خوبى و بدى كارها ذاتى و قابل تشخيص است و عقل مى تواند بسيارى از موارد اين خوبى و بديها را درك كند. مثلاً، عقل درك مى كند كه پاداش دادن بدكار كيفر كردن نيكوكار ظلم و زشت است چنان كه پاداش دادن به نيكوكار و كيفر دادن به بدكار و عدل و نيكو مى باشد و خداوند فعل ظلم و قبيح را انجام نمى دهد و همه اعمال او مطابق عدل يا بالاتر از آن مطابق فضل است .

خلاصه

گروهى مى پندارند كه صفات خداوند را مى توان شناخت و خداوند را با موجودات مادى تشبيه كرده اند و صفات را به همان معنا كه در مورد موجودات مادى استعمال مى شود، در مورد خداوند بكار برده اند.

گروه ديگر را گمان چنان است كه صفات خداوند را نمى توان شناخت ، چون خداوند، والاتر از آن است كه به وصفى توصيف گردد.

شيعه را اعتقاد بر اين است كه صفات خداوند قابل شناخت مى باشد و ذات حق تعالى واجد همه صفات كمال به طور مطلق و بى نهايت است و از هر صفتى كه دلالت بر نقص و عيب داشته باشد، منزه و مبرّاست .

خداوندى كه خالق موجودات و عطاكننده كمالات است ، بايد خودش در اوج كمال و منشاء كمالات باشد و از صفات بارز حق تعالى علم و قدرت است .

عدالت از ديگر صفات بارز حق تعالى است ، به اين معنا كه در نظام آفرينش ، رعايت تناسب و استحقاق را كرده و هر چيز را به جاى مناسب و شايسته اش قرار داده است . در نظام قانونگذارى نيز طاقت و توان افراد لحاظ شده و از تكليف مافوق توان خبرى نيست . در نظام پاداش و كيفر نيز استحقاق رعايت مى شود و پاداش و كيفر متناسب با استحقاق است و در هيچ كدام از نظام هاى فوق تبعيض و ظلم روانشده است .

پرسش

1- چه طرز تفكرهايى در مورد صفات خداوند به تعطيل يا تشبيه مى انجامد؟ 2- به چه دليل خداوند داراى صفات كمال به نحو مطلق است ؟ 3- عالم بودن حق تعالى را ثابت كرده و يك آيه در اين مورد بنويسيد.

4- عدل در نظام آفرينش و تكوين به چه معناست ؟ 5- نظر اشاعره از اهل سنت در مورد عدل چيست ؟

لزوم بعثت پيامبران

هدايت عمومى جهان

همه پديده هاى جهان از نوعى هدايت برخوردارند و راهى را مى پيمايند كه خداوند پيش رويشان گشوده است .

در اين رهسپارى از خود اختيارى ندارند، راهى مشخص براى آنها تعيين شده و رهپوى همان مسير بوده و سخنشان اين است :

/ 47