اصول پنجگانه اعتقادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول پنجگانه اعتقادی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روشنى بيانگر اين است كه به غير انگيزه هاى خدايى ، هيچ عامل ديگرى در كار نبوده است .

پيامبر اسلام ، مردى درس ناخوانده بود، چوپانى و بازرگانى مى كرد و مردم به سبب امانت دارى اش به او لقب (امين ) دادند، ثروت فراوان (خديجه ) را در راه ترويج اسلام و نجات محرومان و بيچارگان مصرف كرد، هنگامى كه (ابوطالب ) عموى پيامبر، پيام قريش را به وى اعلام كرد كه (اگر دست از دعوت خود بردارد، ما حاضر هستيم او را به پادشاهى برگزيده ، زيباترين دختران را به ازدواج وى درآوريم و او را ثروتمندترين فرد خود گردانيم ) پيامبر در جواب فرمود:

(به خدا سوگند، اگر خورشيد را در يك دستم و ماه را در دست ديگرم قرار دهند، هرگز دست از دعوت خود بر نمى دارم .)(22)

در طول زندگى ، بارها در شرايطى قرار مى گرفت كه اميدش غير از خداوند از همه جا قطع مى شد، ولى يك لحظه تصور شكست را به خود راه نمى داد؛ اين همه استوارى ، پايدارى و شكست ناپذيرى نشان مى دهد كه انگيزه دعوت او، تنها انجام مسؤ وليت الهى بوده است .

ب فداكارى در راه هدف

پيامبر(ص ) نه تنها خود را از اجراى دستورات مكتبش استثنا نمى كرد، بلكه همواره در انجام آن پيشگام بود و براى پيشرفت آيين الهى از جان خود مى گذشت و آن را به كانون خطر مى افكند. از شواهد گوياى اين مطلب (داستان مباهله ) است . پيامبر(ص ) از مسيحيانِ (نجران ) خواست كه يا دين اسلام را بپذيرند و يا به قوانين حكومتى اسلام تن در دهند. نمايندگان مسيحيان به منظور مذاكره با حضرت راهى مدينه شدند. پس از مذاكرات و مباحثات طولانى ، استدلالهاى روشن و براهين قاطع حضرت را نپذيرفتند وسرانجام ، كار به مباهله انجاميد. قرآن كريم در اين زمينه مى فرمايد:

( فَمَنْ حاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَكُمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ.)(23)

پس هر كس با تو (درباره حضرت عيسى ) به بحث درآيد بعد از آنكه با وحى الهى مطلب روشن شده است ، بگو:

بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با يكديگر به مباهله برخيزيم و لعنت (و عذاب ) خدا را بر دروغگويان قرار دهيم .

طرفين بحث براى پايان يافتن مجادله از طريق مباهله ، آماده شدند. سران هياءت نجران پيش از انجام مباهله به يكديگر گفتند: هرگاه ديديد كه (محمد) افسران و سربازان خود را به ميدان مباهله آورد و با جلوه اى مادى و ظاهرى ، خود را به ما نشان داد، معلوم مى شود كه به گفته خويش ايمان ندارد و در ادعايش صادق نيست . ولى چنانچه با فرزندان و عزيزان خويش به مباهله آمد، نشانگر آن است كه پيامبر واقعى است و به قدرى به گفته خويش ايمان دارد كه حاضر است خود و عزيزترين افراد خويش را در معرض نابودى قرار دهد.

اين گفت و گو به پايان نرسيده بود كه پيامبر(ص ) در حالى كه حسين (ع ) را در آغوش و دست حسن (ع ) را در دست داشت و حضرت على (ع ) و زهرا3 همراه وى بودند، پاى به ميدان مباهله نهاد. نجرانيان كه وضع را چنين يافتند، به اتفاق آراء، از مباهله منصرف شدند و به پرداخت (جزيه ) تن دادند.(24)

ج مبارزه با مفاسد اجتماعى

پيامبران از ميان جوامعى برخاسته اند كه جهل و نادانى ، خرافات و بت پرستى برانديشه و دل مردم تنيده بود و ظلم و بى عدالتى بر دوش مردم ستمديده سنگينى مى كرد. كينه و دشمنى هاى بيهوده از همه جا فرو مى باريد و آدمكشى ، شمشيركشى و قداره بندى ها رواج فراوان داشت و زور و قلدرى و برترى طلبى حكمفرما بود.

در اين هنگامه ، مردى كه مى گويد از سوى خدا آمده است ، مردم را به صلح و دوستى ، پاكى و نيكى ، عدالت و برابرى مى خواند ودر اوج ستمگرى ها و تبعيض ها، فريادگر عدالت ، دادگرى ، برابرى و برادرى مى شود. در ميان انبوه شرك ، خرافه پرستى ، تفرقه و جهل ، منادى توحيد مى شود و مردم را به دانش جويى ، الفت و وحدت دعوت مى كند. با اندك دقتى معلوم مى شود كه آن منادى پيوند و ارتباط با عالمى ديگر دارد.

/ 47