بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مسلمانان امرى شناخته شده بوده است و مسلمانان همان گونه كه محمد(ص ) را (رسول الله ) مى دانستند، او را به عنوان (خاتم النبيين ) نيز مى شناخته اند. همچنين نزول اين آيه براى بيان اين نكته است كه او را به عنوان (پدر خوانده ) براى كسى (زيد بن حارثه ) صدا نكنيد، بلكه او را با همان عنوان واقعى اش كه (رسول الله ) و (خاتم النبيين ) است ، بخوانيد(26)ممكن است اين سؤ ال مطرح شود كه با پذيرش اين مطلب كه بشر به (وحى ) نيازمند است ، پس چرا بايد مساءله نبوت به پايان برسد؟ آيا ختم نبوت به معناى بى نيازى بشر از وحى است ؟ براى پاسخ گويى به اين پرسش ، لازم است به علل تجديد نبوتها اشاره كنيم .
علل تجديد نبوتها
الف تكامل تدريجى بشر و تكامل متناسب شرايع
بشر در آغاز از نظر فكرى و نيز از نظر زندگى فردى و اجتماعى در شرايطى بسيار سطحى و ساده مى زيست ، طبعاً براى اداره چنين افراد و جوامعى مى بايد برنامه اى متناسب با نياز آنان ارائه مى گرديد كه پيامبران صاحب شريعت نيز براى آنان شريعت مناسب را مى آوردند، اما با رشد فكرى بشر و پيچيده تر شدن زندگى فردى و اجتماعىِ او، نياز به پيامبران صاحب شريعتى بود كه مرحله كاملترى از دين را به آنان عرضه كنند. سرانجام نوبت به آخرين پيامبر خدا رسيد كه با عرضه كاملترينِ شرايع ، دين خدا را به صورت كامل و همه جانبه اى مطرح نمود. اين دين ، فراگير همه نيازهاى بشر تا روز قيامت است و متناسب با عالى ترين مراحل رشد فكرى و زندگى فردى و اجتماعى بشر است .
ب تحريف كتب آسمانى
يكى از علل پديد آمدن و ظهور پيامبران جديد، تحريف و دگرگونى هايى است كه در تعاليم و دستورات كتب آسمانى پيامبران قبلى روى مى داده و آن كتابها و تعاليم ، صلاحيت خود را براى هدايت مردم از دست مى دادند. بشر در گذشته توان حفظ آثار علمى و نگهبانى و پاسدارى از شريعت و قانون الهى را نداشته است و بدين سبب ، در تعليمات هدايتگر و روشنى بخش آسمانى ، انحراف به وجود آورده است ، اما نسبت به قرآن كريم ، قضيه چنين نيست ، و خداى متعال به گونه اى اعجاز آميز آن را از هر گونه تحريف حفظ نموده و با صراحت اعلام فرموده است :(اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ)(27)ما خود اين كتاب را فرود آورديم و به طور يقين ما نگهبان آن هستيم .اين آيه ، به مهمترين دليل ختم نبوت بعد از نزول قرآن اشاره مى كند.در ميان كتابهاى آسمانى ، قرآن تنها كتابى است كه دست تحريف گران از آن كوتاه است و يكى از علل محفوظ ماندن آن از تحريف ، رشد و تعالى فكر بشر در اين دوره به واسطه تعليم انبياى الهى بوده است . بنابراين ، يكى از پايه هاى (خاتميت ) رشد انديشه انسان و توانايى او در پاسدارى از آثار علمى و دينى است .با توجه به آنچه گذشت ، بشر در دوره نبوت پيامبر خاتم (ص )، به مرحله اى از رشد فكرى رسيده است كه توانايى دريافت كامل ترين مرحله دين را حاصل كرده و دين اسلام نيز به عنوان برنامه اى جامع ، كامل و پاسخگو به همه نيازهاى بشر به او عرضه گرديده است . بنابراين ، نيازى به پيامبران صاحب شريعت باقى نمانده است ، البته نياز به هاديان الهى و مفسران كتاب خدا و شريعت پيامبر و رهبرانى كه بشر را بر اساس قوانين كامل ترين دين خدا اداره كنند هم چنان باقى است و اين مهم توسط امامان معصوم عليهم السلام ، و در صورت عدم دسترسى به آنان ، توسط علماى اسلام ،انجام مى گيرد و ديگر نيازى به پيامبران تبليغ كننده باقى نمانده است .بنابراين ، ختم نبوت به معناى عدم نياز به وحى نيست ؛ بلكه به معناى جامعيت قرآن كريم و كمال وحى براى راهنمايى هميشگى بشر است .
خلاصه
مسلمانان مساءله ختم نبوت را امرى مسلم مى دانند كه قرآن بارها به روشنى آن را اعلام كرده است و تلاش دانشمندان اسلامى تنها در جهت شناختن عمق آن و پى بردن به راز آن بوده است .يكى از علل تجديد نبوتها نياز بشر به دين كامل تر براى دوره اى بالاتر از كمال فكرى است و با رسيدن