اصول اخلاق اجتماعی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول اخلاق اجتماعی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


--------------------
 

آزادى
آزادى و آزادگـى ، مرادف واژه (حرّيت ) و (آزاده ) مرادف (حرّ) در زبان عربى است . حرّ به مـعـنـاى
بـرگـزيـده هـر چـيـز و انـسـان كـريـم نـيـز آمـده اسـت ، واژه مقابل آزادى بندگى ، رقيّت ، عبوديت
، اسارت و اجبار است .^1
آزادى اين چنين در اسلام معنا شده است :
اسـلام ، قـانـون خويش را نخست بر اساس توحيد سپس بر اخلاق نيكو بنا نهاده و هر چيزى كه مـتـعـلق بـه
انـسـان اسـت يا انسان به نحوى بدان وابسته است ، حكمى از احكام شرع را با خود دارد. خـواه خـرد
بـاشـد يـا كـلان ، فـردى بـاشـد يـا اجـتـمـاعـى ، و آزادى بـه مـعـنـاى مـتداول آن در جهان امروز،
جايى در اسلام ندارد. آزادى در اسلام به معناى رهايى از بندگى غير خدا (و تنها بندگى خدا) است ، چنين
عنوانى گر چه يك كلمه بيش نيست ، ولى از گستره وسيعى بـرخـوردار اسـت كـه بـا آزادى ديـگـر مـكـاتـب
هـرگـز قابل قياس نيست .^2
بـر اين اساس ، انسان تا در وادى بى خدايى و خارج از محدوده اطاعت به سر مى برد، گر چه در ظـاهـر از
قـيـد و بندهاى شرع ، خود را رها مى بيند، ولى در واقع در هزاران نوع دام آشكار و نـهـان گـرفتار است
و گوسفند بى شبانى را مى ماند كه علاوه بر حيرت و سرگردانى ، هر لحـظه ممكن است چنگال درنده بى رحمى
به زندگى اش پايان دهد، ولى اگر به وادى عبوديت گـام نهد و مهر بندگى خدا را بر پيشانى زند، همه
خطرهاى خانمان سوز و ضدّ آزادى را پشت سر نهاده به آزادى واقعى دست مى يابد.
نتيجه اينكه ، در اسلام (بندگى خدا) عين (آزادى ) و نافرمانى خدا مساوى با بردگى است .
آزادى معنوى و اجتماعى
از نـظـر روان شـنـاسـى اسـلامـى ، انـسـان در مـسـيـر زنـدگـى بـا دو نـوع عـامـل مـزاحـم : درونـى
و بـيـرونـى درگـيـر اسـت ؛ گـروه نـخـسـت عـبـارتـنـد از رذائل اخـلاقـى و خـواهـش هـاى
نـفـسـانـى كـه شـرافـت ، انـسـانـيـت ، عـقـل و وجـدان انـسـان را اسـير خويش مى سازند. آزادى اى
كه انسان در اين مصاف از دست مى دهد (آزادى معنوى ) نام دارد.
عـوامـل بـيـرونى نيز عبارتند از انسان هاى قلدر و استثمارگر كه با سوء استفاده از توانمندى خـويـش
، انـسـان هاى ضعيف را به بردگى مى كشند و با مكيدن خون آنها، به زندگى خويش ، زرق و بـرق بـيشترى مى
دهند و عرصه را بر آنها تنگ مى كنند تا خود راحت تر زندگى كنند. آنـچـه كـه انـسـان ها در برابر اين
قلدران و زور مداران از دست مى دهند، (آزادى اجتماعى ) است .^3
جـايـگاه آزادى معنوى ، در اخلاق فردى است و آنچه اينجا پى مى گيريم (آزادى اجتماعى ) است با اين
تذكّر كه آزادى اجتماعى مولود آزادى معنوى است و بدون آن معنا پيدا نمى كند.
نگرش اسلام به آزادى
هـمـان گـونـه كـه يـاد شـد، تـوحـيـد و فـضـائل اخـلاقـى ، دو ركـن اسـاسـى شـريـعت اسلام را
تشكيل مى دهند و اين دو تضمين كننده آزادى هاى فردى و اجتماعى انسانند و تاءمين همه ابعاد آزادى ، از
افـتخارات اسلام به شمار مى رود؛ در ديدگاه اميرمؤ منان (ع ) خداوند سبحان سرشت انسان را با آزادى
عجين كرده است :
(لا تكَوُنَنَّ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ سُبْحانَهُ حُرّاً)^4
هرگز بنده ديگرى نشو؛ در حالى كه خداوند سبحان ، تو را آزاد آفريده است .
بـر ايـن اسـاس ، نـظام تكوين و قوانين اسلامى بر حرّيت انسان استوار است و اگر كسانى راه بـردگـى را
بـپـيـمـايـنـد هم در جهت مخالف فطرت و وجدان خويش ، گام برداشته اند و هم بر خلاف خواست خدا عمل

/ 78