قـيـس كـمـالات بـيـشـمـارى را از مـكتب نبوى كسب كرد و به بركت آن توانست از خواص و پيروان مـخـلص امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) و امـام حـسـن (ع ) بـاشد، از مهم ترين آن ارزشها، مى توان به موارد ذيل اشاره كرد :فـراگـيـرى عـلم و دانش از محضر پيامبر اكرم (ص ) در سفر و حضر تا بدانجا كه علامه امينى (ره ) در اين باره مى نويسد :(شـك نـيـسـت كـه پيامبر(ص ) در طول مدت خدمتگزارى قيس ، معالم دين را به او تعليم مى داد و قيس نيز فرصت را غنيمت مى شمرد و اظهار شوق مى كرد...)(299) قـيـس بـه بـركـت عـلوم نـبـوى ، از دوسـتـداران مـخـلص اهل بيت : بود و تا آخر عمر لحـظـه اى در مـحبت آنان كوتاهى نكرد. او در عبادت پروردگار، به مرتبه بلندى از اخلاص و تـوجه رسيده بود كه به جز (او) نمى انديشيد. قيس در دفاع از حق لحظه اى درنگ نكرد و از دسـتـورات غـيـرعـادلانـه پـيـروى نـنـمود او در كنار اين ارزش ها، لحظه اى از انفاق و دستگيرى مـحـرومـان غـفلت نداشت . سردار سپاه علوى از عقل سرشار و تدبير بلندى برخوردار بود و از سـياستمداران عرب شمرده مى شد. او سخنورى توانا بود كه در افشاى ماهيت پليد دشمنان ، از شمشير بيان بخوبى استفاده مى كرد. در مسؤ وليت پذيرى نمونه بود و سخت ترين ماءموريت ها را پذيرفته و بخوبى انجام وظيفه مى كرد.
قيس در حكومت نبوى (ص )
يكى از القاب قيس ، (سيّاف النبى (ص ))است يعنى (شمشير زن پيامبر(ص )) از اين رو، مسؤ وليت هاى مهم نظامى و حكومتى به او واگذار شد كه عبارتند از :1 - رئيس پليس در اجراى دستورهاى امنيتى و انتظامى پيامبر(ص ) در مدينه .2 - شركت در جنگ هاى پيامبر(ص ) و پرچمدار انصار در بعضى از آنها.(300) 3 - فـرمـانـدهـى چـهـارصـد نـفر از مسلمانان در هنگام عزيمت به سوى قبيله صُداء كه ساكن يمن بودند.(301) 4 - مسؤ ول جمع آورى زكات .(302) 5 - مسؤ ول رسيدگى به متخلّفان از جيش اسامه .(303)
قيس در حكومت علوى
سردار سپاه علوى ، مهم ترين دوران عمرش را در حكومت امام على (ع ) گذراند. او در نبرد با دشمنان ، دلاورى هاى بى نظيرى ابراز كرد كه در اين درس با برخى آنها آشنا مى شويم .1 - اسـتـانـدارى مصر: در ماه صفر سال 36هجرى ، امام (ع ) قيس را به استاندارى مصر منصوب كـرد و بـه او رهنمودهاى لازم را ارائه فرمود و به او پيشنهاد كرد تا لشكرى همراه خودش به مصر ببرد. قيس عرض كرد :(اى امـيرمؤ منان ! من نيروها را در خدمت شما مى گذارم تا در مواقع لزوم آماده باشند و از خدا مى خواهم طبق رهنمود شما عمل كنم .)(304) قيس با چند نفر از افراد خانواده اش روانه مصر شد. بصيرت و زيركى سردار علوى مـوجـب شـد كـه طرحهاى مختلف معاويه در تطميع قيس بى نتيجه ماند. اگر چه پخش شايعات و جـعـل اكـاذيـب مـوجـب شـد كه امام (ع ) مصلحت را در فراخوانى قيس از مصر دانسته و محمد بن ابى بكر را به جاى او منصوب كند.(305) در اين شرايط بحرانى ، اخلاص و وفادارى قيس نسبت به اميرمؤ منان (ع ) موجب شد كه كمترين تـرديـدى در حـمايت از آن حضرت به خود راه ندهد. در حالى كه كم نبودند مخالفان اميرمؤ منان (ع ) كه او را تحريك به مخالفت مى كردند و نيز در مقايسه با سردار بزرگى مانند محمد بن ابـى بـكـر كه از عزل خود دلگير شد، شخصيت والا و عظمت روحى قيس هر چه بيشتر آشكار مى گردد.2 - نـبـرد بـا نـاكثين : قيس با فراخوانى امام (ع ) جهت شركت در جنگ ، به امام پيوست و يكى از فـرمـانـدهـان سـپـاه عـلوى بـود كـه نقش مؤ ثرى در دعوت كوفيان به ميدان جنگ داشت . منذر بن جـارود در گزارش مراسم سان و رژه نيروها هنگام ورود اميرمؤ منان به بصره ، قيس را اينگونه توصيف مى كند :