بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در حال رجز خوانى ، او را به هلاكت رساند.(348) مـعاويه با شنيدن آن ، آتش انتقام در دلش شعله ور شد و براى ضربه زدن به هَمْدانيان مصمّم تـر شد.اميرمؤ منان (ع ) نيز براى تاءمين نيروهايش به آنان آماده باش داد و آنان را از توطئه مـعاويه با خبر ساخت . در اين عمليات ، هَمْدانيان با دلاورى به دشمن تاختند و تا شب هنگام آنان را تا نزديكى چادر معاويه وادار به عقب نشينى كردند . معاويه از اين شكست به شدت عصبانى بود و مى گفت : چه شكست سختى از هَمْدان خورديم !سردار سپاه امام على (ع ) به حضور فرمانده خود رسيد و گزارش عمليات را ارائه كرد. امام (ع ) در تقدير از آنان فرمود :اى هَمْدانيان ! شما سپر و زره آهنين من هستيد. با بازوان پرتوان شماست كه در جنگ ها پيروز مى شـوم . و تـو اى سـعيد! چشم منى كه با آن مى نگرم . بازوى پرتوان منى كه با آن مى جنگم . هميشه در هر كارى بر شجاعت و دلاورى تو اعتماد مى كنم .هَمْدانيان ! شما نيزه من هستيد.سعيد مراتب آمادگى و فرمانبردارى خود و نيروهايش را اعلام كرد. امام (ع ) دوباره با اشعارى آنان را ستود :اگر دربان بهشت من بودم ، به هَمْدانيان مى گفتم : به سلامت وارد شويد.(349) نبرد با قاسطين ، پس از حدود چهارماه با خيانت و فريب خاتمه يافت ولى سعيد و نيروهايش همچنان در حمايت از رهبرى اميرمؤ منان (ع ) استوار ماندند.(350) 3 - نـبـرد بـا مـارقين : پس از اعلام نتيجه حكميت ، اميرمؤ منان (ع ) آماده نبرد با معاويه شد. سعيد اولين فرمانده اى بود كه اعلام آمادگى كرد.(351) سـپاه عظيمى آماده نبرد شد كه با توجه به شورش خوارج ، امام (ع ) سپاه را براى سركوبى آنـان بـه سـوى نـهـروان هـدايت كرد. سعيد در سمت فرماندهى هَمْدانيان در جناح راست سپاه قرار گرفت و با جناح چپ خوارج به فرماندهى شريح ابن اوفى درگير شد.(352) نـيـروهـاى سعيد، با دلاورى و رشادت ، عدّه زيادى از خوارج را به هلاكت رساندند. بطورى كه شـريـح بـه ديـوارى پـنـاه بـرده بـود. و از آنـجـا نـيـروهـايش را هدايت مى كرد. هَمْدانيان در يك درگيرى خونين ، او را يافته و به هلاكت رساندند.(353)
سعيد در عصر امام حسن (ع )
پس از شهادت اميرمؤ منان (ع ) ، سعيد از مسير حق منحرف نشد و با امام حسن (ع ) بيعت كرد و در جمع فرماندهان آن حضرت قرار گرفت . امام (ع ) پس از سخنرانى و بسيج مردم براى جهاد با معاويه ، گروه پيشرو و مقدمه سپاه را به استعداد دوازده هزار نفر به فرماندهى عبيد الله بن عباس اعزام كرد. امام (ع ) به او فرمود :(... در مسائل نظامى با قيس بن سعيد و سعيد بن قيس مشورت كن ... فرماندهى سپاه پس از تو با قيس و سپس با سعيد است .) آنگاه كه برخى از مردم گمراه از صلح با خبر شدند، به امام (ع ) حمله كردند. در آن شرايط حساس ، امام (ع ) طايفه هَمْدان و ربيعه را احضار كرد. آنان با آگاهى از شرايط، امام (ع ) را هـمـچـون نـگـيـنـى در بـر گـرفـتـند و در برابر حملات گمراهان او را حفاظت كردند. سعيد فـرمـانـده هـَمْدانيان ، همه جا را زير نظر داشت و سخت مراقب جان امام حسن (ع ) بود. پس از انعقاد صلح ، معاويه ده نفر از ياران امام على (ع ) را نام برد و گفت :(ايـنـان هـيـچ گـونـه امـنـيـتـى نـدارنـد. از جـمـله : سـعـيد بن قيس ، قيس بن سعد و عمرو بن حمق ...)(354) اندكى پس از امضاى صلح نامه ، سردارى كه سال ها در ركاب اميرمؤ منان (ع ) حماسه آفـريـد و دشـمـنـان اسـلام را به هلاكت رساند و از امام (ع ) به خوبى دفاع كرد و موجب خشم و غضب معاويه بود، به ديار باقى شتافت .