از سرداران سپاه علوى ، شريح بن هانى حارثى است كه در حماسه آفرينى و شجاعت ، پيشتاز و بـنـام بـود.او در نبرد با قاسطين و مارقين در ركاب اميرمؤ منان (ع ) جنگيد و در دفاع از آرمان هـاى حـكـومـت عـلوى ، كـمـتـريـن تـرديـدى بـخـود راه نـداد. او از يـاران نـزديـك و خـواص امـام (ع )(355) و راوى حد+++يث ++(356) بود.
شريح در حكومت علوى
1 - نبرد با ناكثين :پيش از آغاز جنگ ، على رغم مخالفت هاى ابوموسى اشعرى ، شـريـح بـراى مـردم كـوفـه سـخـنـرانـى كـرد و آنـان را بـه سـوى امـام عـلى (ع ) فـرا خـوانـد.(357) امـام (ع ) فـرمـانـدهـى پـيـاده نـظـام قـبـيـله مـذحـج را بـه شـريـح سپرد.(358) و در جناح چپ سپاه به فرماندهى عمار ياسر به نبرد با ناكثين پرداخت .(359) 2 - نـبـرد با قاسطين :شريح از سوى اميرمؤ منان (ع ) به همراه زياد بن نضر، به فرماندهى دوازده هـزار نـفـر براى نبرد با قاسطين اعزام شد كه شرح آن در زندگى زياد بن نضر خواهد آمد.هـمـچـنـيـن ، پـس از تـحـميل حكميت ، امام (ع ) شريح را به فرماندهى چهارصد نفر برگزيد تا ابوموسى اشعرى را تا دومة الجندل همراهى كنند.(360) سخنان شريح با ابوموسى و درگيرى اش با عمروعاص ،(361) پس از اعلام نتيجه حكميت ، از نكات مهمى است كه نشانه كياست و شجاعت و وفادارى او به حكومت علوى است .3 - نـبرد با مارقين :در اين نبرد، شريح به فرماندهى هفتصد نفر ماءموريت يافت تا ابومريم سعدى تميمى و خوارج همراه وى را سركوب كند. با ناتوانى شريح ، اميرمؤ منان (ع ) خود به سـوى خـوارج شتافت و پس از اتمام حجت ، آنان را شكست داد.(362) سرانجام ، شريح در سـال 79 ه . ق . در نـبـرد بـا اقـوام ترك سيستان ، پس از عمرى دفاع از اسلام وولايت ، به شـهـادت رسيد. او در حالى به شهادت رسيد كه در سنّ پيرى به مسلمانان ندا مى داد : (يا اَهْلَ الاِْسْلامِ ! مَنْ اَرادَ الشَّهادَةَ فَاِلَىَّ)(363)
زياد بن نضر
از اسـوه هـاى نـظـامـى عصر امامت ، زياد بن نضر است كه از خالص ترين ياران و وفادارترين شـيـعـيـان امـيـرمـؤ مـنان (ع ) محسوب مى شود. او مردى جنگجو، دلير و شجاع بود كه قبيله اش ، تـبـعـيـت پـذيرى مؤ ثرى از او داشتند.(364) او در خلافت عثمان ، از سران انقلابيون كـوفـه بـود كـه در اعـتـراض بـه نـظـام حـاكـم در راءس گروهى از مردم كوفه رهسپار مدينه شـد.(365) آنـچـه در مـنـابـع تـاريـخـى آمـده اسـت گـويـاى حـضـور فعال زياد در مبارزه با معاويه است كه به اختصار به آن مى پردازيم .
زياد در نبرد با قاسطين
از ويژگى هاى زياد، دشمن شناسى او مى باشد. سخنان او در جلسه مشورتى امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) بـا يـاران ، گـويـاى ايـن حـقـيـقـت است . (366) امام (ع ) فرماندهى پـيـشقراولان سپاه را به زياد سپرد و يگانى به استعداد هشت هزار رزمنده با او به منطقه اعزام كـرد و فـرمـانـدهـى يـگـان هـمـجـوار او را بـا اسـتـعـداد چـهـار هـزار نـفـر بـه شـريح بن هانى سپرد.(367) زياد در منطقه (عانات ) از حضور اميرمؤ منان (ع ) در آن سوى فرات با خـبر شد. در يك ارزيابى سريع نتيجه گرفت كه با توجه به مشكلات موجود در پشتيبانى و تـدارك نـيروها، بايد به اميرمؤ منان (ع ) ملحق شود. از اين رو، در حوالى ، (قرقييا) به سپاه امـام (ع ) مـلحـق شـد. امـام (ع ) مـجـددا" آنـان را بـه عـنـوان پـيشقراولان سپاه به منطقه اعزام كرد. سـرداران سپاه علوى با اولين بخش از نيروهاى دشمن