بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به سركردگى ابوالاعورسلمى در سورِ الروم روبـرو شدند. آنان وضعيت منطقه را به امام (ع ) گزارش كردند.حضرت طى فرمانى ، مـالك اشـتر را به فرماندهى كل آنان منصوب كرد در نتيجه نيروهاى معاويه از منطقه عقب نشينى كردند.(368) در ادامـه عـمـليـات ، امـام عـلى (ع ) فـرمـانـدهـى دو قـبـيـله مـذحـج و اشـعـريـون را بـه زيـاد سپرد.(369) از شايستگى هاى سردار سپاه علوى ، دريافت فرمانى از امام على (ع ) است كه حاوى دستورات و تاكتيك هاى نظامى بود.(370) علاوه بر آن ، امام (ع ) به هنگام حركت به سوى نخيله ، كـه زيـاد و شـريـح را بـر مـقـدمـه سـپـاه بـرگـزيـد، رهـنـمـودهـا و نـصـايح لازم رابه آن دو فرمود.(371)(372)
خلاصه درس
سـعـيـد بـن قـيـس از اسـوه هاى نظامى حكومت علوى است كه از وفادارترين ياران اميرمؤ منان (ع ) مـحـسـوب مـى شـود. او به بركت كمالات و صفات ارزشى بيشمارى كه در مكتب ولايت و امامت كسب كـرد.تـوانـست در سخت ترين شرايط ، از حق دفاع كند و مسؤ وليت هاى مهم نظامى و حكومتى را عهده دار شود.سـعـيـد از سـردارانـى بـود كه نقش تعيين كننده اى در جنگ هاى حكومت علوى داشت . شمشير آخته و سخنان روشنگر و برخاسته از بنيادهاى اعتقادى او، سربازان علوى را تهييج مى كرد و مزدوران امـوى را مـتـزلزل مـى سـاخـت ، بـطورى كه معاويه ، بارها در صدد تطميع او برآمد و عاقبت با نـاامـيـدى از آن ، در زمان صلح اعلام كرد، سعيد هيچ گونه امنيتى در جامعه ندارد. سعيد از اولين بيعت كنندگان با امام حسن (ع ) بود و تا رحلت همچنان در مسير ولايت استوار ماند.زيـاد و شريح نيز از سرداران حماسه ساز و ياران خالص اميرمؤ منان (ع ) بودند كه در دفاع از آرمـان هـاى حـكـومـت عـلوى ، بـا دشـمـنـان و مـخـالفـان بـه نبرد پرداختند و در اين راه كمترين ترديدى نداشتند.
پرسش
1 - چرا به سعيد بن قيس ، فدايى اميرمؤ منان (ع ) مى گفتند؟ 2 - سعيد در خنثى سازى ترور اميرمؤ منان (ع ) چه نقشى داشت ؟ 3 - سعيد بن قيس در حكومت علوى چه مسؤ وليت نظامى داشت ؟ 4 - مسؤ وليت هاى نظامى شريح بن هانى را نام ببريد.5 - نقش زياد بن نضر در نبرد با قاسطين را توضيح دهيد.
مالك اشتر
در سـال 38 هـجـرى ، سردار ارشد سپاه علوى ، مالك اشتر مِذْحَجى نخعى مكنّى به ابوابراهيم ، بـه شـهـادت رسيد و قلب مقدس اميرمؤ منان على (ع )، را فشرد امام از سوگ او گريست به منبر رفت و با اندوه فراوان در وصف عظمت و جايگاه سردار بصير و مقتدرش فرمود:(اِنـّا لِلّه وَ اِنـّا اِلَيـْهِ راجـِعـوُنَ. وَالْحـَمـْدُلِلّهِ رَبِّ الْعـالَمـيـنَ...رَحـِمَ اللّهُ مـالِكـاً فـَلَقـَدْ اَوْفـى عَهْدَهُ...)(373) امـام (ع ) بـه خـانـه رفـت بـزرگـان نـخـع بـه مـلاقات حضرت آمدند.امام (ع )باتاءسف واندوه فرمود:وَ للّهِ دَرُّ مالِكٍ وَ ما مالِكٌ. لَوْ كانَ مِنْ جَبَلٍ لَكانَ فِنْدًا، وَ لَوْ كانَ مِنْ حَجَرٍ لَكانَ صَلْدا...)(374) توجه به شدت اندوه اميرمؤ منان و سخنان آن حضرت ، اين پرسش ها را ايجاد مى كند كه :مگر سردار سپاه علوى ، چه شخصيتى بود كه امام (ع ) در وصف او چنين گفت ؟ مالك اشتر به چه مراتب و كمالاتى دست يافته بود كه امام (ع ) درباره او فرمود:(... وَ هَلْ مَرْجُوُّ كَمالِكٍ؟ وَ هَلْ مَوْجوُدٌ كَمالِكٍ؟ وَ هَلْ قامِتٌ النِّساءَُعَنْ مِثْلِ مالِكِ)(375)