معقل در عصر امام حسن (ع ) - اسوه های نظامی صدر اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های نظامی صدر اسلام - نسخه متنی

محمد عباسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بـسـپـارد. امـام (ع ) پـيـش از حـركـت ، مـعـقـل را بـه تـقـواى الهـى سفارش كرد و پس از توصيه هاى جنگى به او فرمان داد تا از راه موصل و نصيبين خود را به رقّه برسانند و به آن حضرت ملحق شوند.(410) نـيـروى سـپـاه عـلوى در نـخيله گرد هم آمدند. امام (ع ) به سازماندهى آنان پرداخت و فرماندهان آنان را تعيين كرد. از جمله : معقل بن قيس را به فرماندهى شش ‍ قبيله بزرگ به نام هاى : تميم ، ضبّه ، رباب ، قريش ، كنانه و اسد منصوب نمود.(411) يـكـى از اقـدامـات مـؤ ثـر مـعـقل در صحنه نبرد، يورش هاى پى در پى نيروهاى او به صفوف قـاسـطـيـن و ايـجـاد جـنـگ روانـى بـر عليه دشمن و سرودن اشعارى در تشجيع رزمندگان اسلام بود.(412) مـعـقـل و سـركوبى فتنه جويان :سردار سپاه علوى ، پس از نبرد با قاسطين ، در دو صحنه مهم به سركوبى فتنه جويان پرداخت :

الف ـ سـركـوبى شورش خريت بن راشد : پس از اعلام نتيجه شوم حكميت ، خريت به همراه سى نـفـر، بيعت خود با امام (ع ) را شكستند و شبانه از كوفه فرار كردند. على رغم مراقبت دورادور آنان توسط زياد بن خصفه ، آشوبگران در منطقه نفِّر با مرد تازه مسلمانى به نام زاذان فرّخ روبرو شدند و او را به جرم دوستى با امام على (ع ) كافر دانسته و قطعه قطعه اش كردند و در همان حال مرد يهودى ذمّى دستگير شده اى را آزاد كردند.(413) امام (ع ) ، با دريافت گزارش نبرد زياد بن خصفه با خِرّيت و پيشنهاد او مبنى بر تعقيب دشمن ، مـعـقـل را بـه فرماندهى دو هزار نفر از كوفه به سوى بصره فرستاد ودر نامه اى از عبدالله بـن عـبـاس اسـتـانـدار بـصـره خـواسـت تـا مـردى را بـه فـرماندهى دو هزار نفر رزمنده به كمك مـعـقـل بـفـرسـتـد تـا پـس از الحـاق ، مـعـقـل فـرمـانـده كـل نـيـروهـا بـاشـد.(414) مـعـقـل بـا دريـافت رهنمودهاى لازم از امام (ع ) پيش از نبرد، خطابه آتشينى در افشاى ماهيت فتنه جـويـان بـراى نـيـروهـا ايـراد كـرد.(415) نبرد را آغاز كرد و بسيارى از آشوبگران كـشـتـه شـدنـد. امّا سركرده آنان از ميدان به سوى قبيله اش فرار كرد و با تبليغات سوء خود توانست عدّه اى از طرفداران عثمان و مسيحيان تازه مسلمان شده را به سوى خود فراخواند .

معقل پس از گزارش پيروزى عمليات براى اميرمؤ منان (ع ) و دريافت اجازه ادامه نبرد، اعلام كرد :

(هـر كـس بـه ايـن پرچم پناه برد، درامان است . مگر خرّيت و اطرافيانش كه نخستين بار پيمان شكستند.) بـا شـنـيـدن ايـن پـيـام ، بـسـيـارى از فـريب خوردگان امان گرفتند.(416) و پس از ساعتى يكصد و هـفـتـاد نـفر از اطرافيانش كشته شدند و فراريان دستگير شدند . سردار علوى پانصد اسير را به سوى كوفه حركت داد.

امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) بـا خـوشـحـالى از ايـن پـيـروزى ، بـه معقل فرمود :

آفرين بر تو! خوب و درست به ماءموريت خود عمل كردى و موفق شدى .(417) ب ـ تـعـقـيـب مـتجاوزان : پس از جنگ صفين ، معاويه در اجراى سياست ايجاد آشوب در قلمرو حكومت علوى ، گروهى را به سركردگى يزيد بن شجره ، به سوى مكه اعزام كرد. حاكم مكه مردم را بـراى مـقـابـله دعوت كرد و لى بجز يك نفر هيچ كس به او پاسخى نداد. وى آماده حركت بسوى كوفه شد كه نامه اميرمؤ منان (ع ) به او رسيد كه در آن آمده بود:

(... گـروهـى از مـسـلمـانـان شـجـاع را بـه هـمـراه رادمـردى دلاور، پـرهـيـزكـار و خـداتـرس ، معقل بن قيس رياحى ، براى سركوبى آنان اعزام كردم .)(418) با حركت معقل ، شاميان پا به فرار گذاشتند. معقل در تعقيب آنان ، تعدادى را در وادى القرى دستگير كرد و آنان را در كوفه تسليم اميرمؤ منان (ع ) نمود.(419)

معقل در عصر امام حسن (ع )

پس از شهادت اميرمؤ منان (ع )، مردم دعوت امام حسن (ع ) مجتبى براى نبرد با معاويه را پـاسـخـى شـايـسـتـه نـگـفـتـنـد، چـنـد تـن از بـزرگـان قـبـايـل ، از جـمـله مـعـقـل بـراى مـردم سـخـنـرانـى كـردنـد و آنـان را بـه اطـاعـت از امـام حـسـن (ع ) و جـهاد در راه خدا فراخواندند، امام (ع ) آنان را دعا كرد.(420)

/ 92