ابوايوب در حكومت علوى - اسوه های نظامی صدر اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های نظامی صدر اسلام - نسخه متنی

محمد عباسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شام رفت و تا ايام خلافت بنى اميه زنده بود.(483)

ابوايوب در حكومت علوى

ابـوايـوب پـس از رحـلت پـيـامـبـر(ص ) از مـسـيـر حـق مـنـحـرف نـشـد و بـا قتل عثمان ، مردم را به بـيـعـت بـا امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) دعـوت كرد.(484) او در حكومت علوى به مقابله با فتنه جويان پرداخت و مسؤ وليت هاى مهم نظامى پذيرفت . او در حمايت از تصميم اميرمؤ منان (ع ) مبنى بر نبرد با ناكثين ، سخنانى به اين شرح ايراد كرد كه مانع از تضعيف احتمالى جبهه حق شد:

اى اميرمؤ منان ! اينان پيمانشان را شكستند و از عهد با شما سرباز زدند و بطور پـنـهـانـى مـا را دعوت كردند كه از شما دست برداريم . زيرا آنان از ايثار به دور بودند و از هـمـگامى با ديگران خوددارى مى كردند و زمانى كه بين عرب و عجم برابرى برقرار كردى ، آنان را خوش نيامد و در نتيجه با دشمن تو [معاويه ] همصدا شدند و اظهار خونخواهى كردند تا وحـدت مـسـلمـانان را بر هم زنند و به وحدت گمراهان تحقق بخشند. بنابراين ، نظر شما مبنى بر جنگ با پيمان شكنان مورد اطاعت ماست .(485) امام (ع ) ابوايوب را به فرماندهى يگان هزار نفرى انصار منصوب كرد . پس از متلاشى شدن نـاكـثـيـن ، سپاه علوى پيروزمندانه وارد بصره شد. در پيشاپيش ‍ انصار، سوار نيرومندى حركت مـى كـرد كـه كـلاه و لبـاس سـفـيـدى بـر تـن داشـت . شـمـشـيـرش را حـمـايـل كـرده بـود و پـرچـمـى در دسـت داشـت .

ابـهـّت او چـشـمـان مـردم شهر را خيره كرده بود. پرسيدند : او كيست ؟ پاسخ داده شد : ابوايوب انصارى و نيروهايش .(486) ابـوايوب انصارى در ركاب امام (ع ) براى نبرد با قاسطين در حركت بود. قبيله (ازد) درباره نبرد با قاسطين از او سؤ ال كردند. پاسخ داد :

پـيـامـبـر بـه مـا سـفـارش كـرد هـمراه على (ع ) با ناكثين بجنگيم ، با آنان جنگيديم . و سفارش فـرمـود بـا قـاسـطـيـن بـجـنـگـيـم كـه هـم اكـنـون بـا آنـان در حال جنگيم . و نيز به ما سفارش ‍ كرد با مارقين هم بجنگيم . البته من هنوز آنان را نديده ام .امّا با آنان نيز خواهم جنگيد.(487) سـردار عـلوى در جـنـگ بـا مـارقـيـن ، فـرمـانـدهـى سـواره نـظـام سـپـاهـيـان را بـه عـهـده داشـت .(488) پيش از حركت در تشويق و تهييج نيروها گفت :

... شمشيرها را تيز كنيد. وسايل جنگى را فراهم كنيد و آماده جهاد باشيد.

پس هر گاه فرمان داده شد، اطاعت كنيد تا در گفتار خود صادق باشيد.(489) پيش از شروع نبرد، اميرمؤ منان (ع ) به ياران خود فرمود كه دست نگهداريد تا آنان شـروع كنند. سپس براى اتمام حجت ، پرچم امان را برافراشت و آن را به دست ابوايوب داد. او به سخن ايستاد و گفت :

(هر كس از شما به سوى پرچم آيد، در امان است .... ما را نيازى به ريختن خون شما نيست .) عده اى از فريب خوردگان ، با شنيدن سخنان سردار سپاه اميرمؤ منان ، به پرچم امان پناهنده شدند.(490) پـس از سـركـوبـى فـتـنـه جـويـان مارقين ، اميرمؤ منان (ع ) ابوايوب را به فرماندارى مدينه مـنـصوب كرد. سپس هنگامى كه آن حضرت دوباره تصميم به جنگ با معاويه گرفت ، ابوايوب انصارى را به فرماندهى ده

/ 92