حضرت ابوالفضل (ع )
حـضـرت عـبـاس (ع ) از بـرجـسـتـه تـريـن چـهـره هـاى تـابـنـاك سرداران عصر امامت است . او در سـال 26 هجرى متولد شد و در مكتب اميرمؤ منان (ع ) پرورش يافت و در ركاب امام حسن (ع ) و امام حـسـيـن (ع ) تـا مـرحله شهادت در دفاع از امامت و ولايت پايدارى كرد. در اين درس ، پس از اشاره بـه كـنـيـه و القـاب و نـيـز بـرخى از كمالات آن حضرت از ديدگاه امامان : به نقش او در ميدان دفاع از ولايت و امامت مى پردازيم .كنيه و القاب
از سـردار كـربـلا بـه كـنـيـه هـاى زيـر يـاد مـى شـود: (ابـوالفـضـل )؛ زيـرا فـرزنـدى بـه نـام فـضـل داشـت و در حـقـيـقـت او را ابوالفضل گويند زيرا پدر ارزش ها و فضيلت هاى بسيار بود.(ابـوقـربـه )؛ بـه مـعـنـى (صـاحـب مشك آب ) كه در چندين نوبت لب تشنگان حرم حسينى را سيراب ساخت .(552) هـمـچـنين به سبب درخششى كه در ميدان كسب فضائل داشت : به القاب زير نيز مشهور بود: قمر بـنـى هـاشـم ، بـاب الحـوائج ، شـهـيـد مـمتاز، عبدصالح ، سقّاى تشنگان ، المستجار(پناهگاه )، قـائدالجـيش (فرمانده لشكر)، حامى و محامى (نهايت حمايت از دين و ولايت )، فادى (فداكارى تا آخـريـن مراحل آن )، ضيغم (شير ژيان و چابك )، مؤ ثر (ايثارگر)، كبش الكتيبه (سردار پيشتاز سـپـاه )، پـرچـمـدار ، ظـهـر الولايـة (پـشـتـيـبـان ولايت و رهبرى )، المواسى ، الواقى (نگهبانى وپـاسـدارى اسـتـوار از حق امام )، باب الحسين (ع ) (دربان امام حسين (ع )، الساعى (تلاشگر)، الصـديـق (مـرتـبـه عـالى راسـتـى و حـقـانـيـت و اخـلاص )، بـطـل العـلقـمـى (قـهـرمـان نـهـر عـلقـمـه )، اطـلس (دلاور و دريادل ).(553)عباس از ديدگاه امامان
از راه هاى شناخت عظمت و منزلت سردار كربلا، توجه به سخنان امامان : است كه بخشى از آنها عبارتند از :الف ـ امام حسين (ع ) در عصر تاسوعا، به هنگام اعزام عباس در برابر نفوذ يزيديان به حريم جبهه حسينى (ع ) اين چنين به او خطاب كرد :اِرْكَبْ بِنَفْسى اَنْتَ+!)+(554) +++و آنگاه كه امام (ع ) در كنار علقمه سردار سپاه را آغشته به خون ديد، به او فرمود :(جَزاكَ اللّهُ خَيْراً! يا اَخى ! لَقَدْ جاهَدْتَ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ.)(555)ب ـ امام سجاد(ع ) در سيزدهم محرم براى خاكسپارى شهيدان از بنى اسد كمك گـرفـت ولى در خـاكـسـپـارى امـام حـسـيـن (ع ) و حـضـرت ابـوالفـضل (ع ) به تنهايى اقدام كرد و اظهار داشت : (با من كسانى هستند كه ياريم دهند.) و نيز امام سجاد(ع ) از عباس (ع ) به عنوان (عموى خود) به بزرگى ياد كرد و فرمود :(رَحِمَ اللّهُ عَمّى الْعَبّاسَ ، فَلَقَدْ آثَرَ وَاَبْلى وَ فَدّى اَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتّى قُطَّعَتْ يَداهُ...) (خدا عمويم عباس را رحمت كند كه به حقيقت ايثار و جانبازى كرد و امتحان عظيم شـد و جـانـش را فـداى بـرادرش كـرد تـا آنـكه دست هايش قطع شد و خداوند نيز به جاى آن دو بال به او بخشيد تا همچون جعفر در بهشت همراه فرشتگان پرواز كند.) ( وَ اِنَّ لِلْعـَبـّاسِ عـِنـْدَاللّهِ تـَبـارَكَ وَ تـَعـالى مـَنـْزِلَةً يـَغـْبـِطـُهُ بـِهـا جـَمـيـعُ الشُّهـَداءِ يـَوْمـِ الْقِيامَةِ)(556) و براى عباس نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى است كه همه شهيدان در روز قيامت به آن غبطه مى خورند.ج ـ امام صادق (ع ) از عموى خود به عظمت ياد كرد و در بيان برجستگى او فرمود:(كانَ عَمُّنا عَبّاسُ بْنُ عَلى نافِذَ الْبَصيرَةِ، صُلْبَ الايمانِ جاهَدَ مَعَ اَبى عَبْدِاللّهِ(ع ) وَ اَبْلى بَلاءَ حَسَناً وَ مَضى شَهيداً)(557) عـمـوى مـا عـبـاس بـن عـلى بـصـيـرتـى نـافـذ و بينشى عظيم و ايمانى استوار داشت . در ركاب بـرادرش امـام حـسين (ع ) با دشمنان جهاد كرد و به خوبى از عهده آزمايش الهى برآمد و به مقام شهادت رسيد.و نيز در زيارت نامه حضرت عباس (ع ) عظمت او را اين چنين بيان كرد . عظمتى