بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كه دست كمى از جايگاه معصومين : ندارد:(اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَاالْعَبْدُ الصّالِحُ، الْمُطيعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لاَِميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْن :)(558) د ـ امام هادى (ع ) در زيارت سردار كربلا فرمود :(اَلسَّلامُ عَلى اَبىِ الْفَضْلِ العَبّاسُ بنُ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ. اَلْمَواسى اَخاهُ بِنَفْسِهِ...) (سلام بر ابوالفضل العباس پسر اميرمؤ منان كه با ايثار و فداكارى ، جان خود را نثار برادرش كرد. نگهبان دين و سپاه بود.)
حضرت عباس (ع ) در عصر علوى
عـبـاس در حـكـومـت اميرمؤ منان (ع ) از ياوران دلاور آن حضرت در صحنه هاى نبرد بود. او جوانى نـورس و داراى قـد و قـامـتى رشيد بود و در نبرد با ناكثين شركت كرد ودر سركوبى قاسطين نـيـز در ركـاب بـرادرانـش امـام حـسـن (ع ) و امـام حـسـيـن (ع ) حـضـور فـعـال داشـت . او اگـر چـه 12 سـال بـيـش نـداشـت ولى بـسـان مـردى كامل و بلند اندام در ميدان حضور يافت .(559) عـبـاس در عـمـليـات فـتح شريعه فرات ، همدوش امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) به جنگ با دشمن پرداخت و در نبردى دلاورانه ، شريعه را از تصرف دشمن خارج كردند.(560) علاوه بر اين ، از نبردهاى قهرمانانه عباس با يكى از فرماندهان جنگجوى معاويه به نام (ابن شعثاء) و هفت پسرش است كه قمربنى هاشم نقاب زده و بطور ناشناس يك يك آنان را به هلاكت رساند و موجب شگفتى ناظران شد. عباس (ع ) به فرمان اميرمؤ منان (ع ) از ميدان بازگشت و امام (ع ) بـه اسـتـقبال او شتافت و نقاب را از صورتش بازكرد و بين دو چشمانش را بوسيد . آنگاه سپاه علوى دانستند كه او عباس فرزند رشيد امام (ع ) است .(561)
حضرت عباس در عصر امام حسن (ع )
در ايـن عـصر ، كه حدود ده سال به طول انجاميد، عباس (ع ) همراه و مطيع امام (ع ) در مدينه بود هـمسنگر و هم موضع آن حضرت در مقابل معاويه بود. عباس با جمعى از جوانان بنى هاشم ، به صـورت يـك گروه آماده ، شمشير به دست و سواره ، همراه امام حسن (ع ) و امام حسين (ع ) بود كه در رفـت و آمـدهـا ، هـمـواره آن دو بـزرگـوار را همچون نگينى در برگرفته و از هر نوع آسيبى محافظت مى كردند.(562)
حضرت عباس در عصر امام حسين (ع )
در اين عصر، عباس (ع ) نمونه بارز : ادب و وفادارى ، اطاعت و فرمانبردارى ، ايثار و فداكارى ، جـهـاد و شـهـادت طـلبـى نسبت به ساحت مقدس سالار شهيدان و آرمان هاى او بود. اينك به طور خلاصه به آنها اشاره مى كنيم .
الف ـ از مكه تا كربلا
هنگامى كه وليد از امام درخواست كرد تا با يزيد بيعت كند، عباس هم ندا با امام حـسـيـن (ع )، بـا قـاطعيت به فرستاده او گفت : (يزيد هرگز به آرزوى خود نخواهد رسيد و ما بـيـعـت نـمـى كنيم ) و آنگاه كه امام (ع ) در فرماندارى مدينه حضور يافت ، عباس (ع ) و ساير دلاوران هـاشـمى با علامت امام (ع ) وارد فرماندارى شدند و آن حضرت را از توطئه دشمن رهايى بخشيدند.(563) با تصميم محرمانه امام حسين (ع ) بر هجرت شبانه از مدينه به مكه ، بعضى بجاى پيروى از امـام (ع ) اقـدام بـه نـصـيـحـت و خيرخواهى كردند ولى عباس (ع ) پيشاپيش كاروان حركت كرد و خانواده خود و برادران مادرى اش : عبداللّه ، جعفر و عثمان را نيز همراه كاروان حسينى كرد.از مـكـه تـا كـربـلا نـيـز حوادث مختلفى رخ داد. بعضى كاروان را همراهى نكردند و برخى با احـساس خطر، از نيمه راه بازگشتند ولى عباس همچنان با صلابت و استوارى در خدمت آرمان هاى امـام حـسـيـن (ع ) بـود. او مـسؤ وليت مهم آب رسانى به كاروان را به عهده داشت و از آن پس به سقاى كاروان لقب يافت .(564)