خلاصه درس - اسوه های نظامی صدر اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های نظامی صدر اسلام - نسخه متنی

محمد عباسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هـنـوز چيزى نگذشته بود كه حمزه و امام على (ع ) هماوردهاى خود را از پا درآوردند. عبيده و عتبه هـمـديـگـر را مـجـروح كـردنـد. امـام عـلى (ع ) و حـمـزه بـه يارى او شتافتند و عتبه را نيز از پا درآوردند.(53) شكستگى پاى عبيده به گونه اى بود كه استخوان آن ديده مى شد. امام على (ع ) و حمزه ، او را خدمت پيامبر اكرم (ص ) آوردند. حضرت سر او را به زانو گرفت .(54) عبيده پرسيد:

اى رسول خدا! آيا من شهيدم ؟ پيامبر(ص ) فرمود:

(آرى ) عبيده گفت :

اگـر ابـوطـالب زنـده بود، مى دانست كه من به حق اين سخن را گفتم ، ما محمّد(ص ) را رها نمى كـنـيم تا آنكه براى او نيزه بزنيم و تيراندازى كنيم . همه در ركاب او كشته مى شويم امّااو را تسليم نمى كنيم ،و در راه او از فرزندان و همسران خود خواهيم گذشت .

در اين هنگام آيه نازل شد:

(هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فى رَبِّهِمْ.(55)(56) اين دو گروه دشمن ، با يكديگر در راه پروردگارشان خصومت كردند.

مسلمانان با فتحى درخشان از بدر به سوى مدينه بازگشتند و عبيده در صفرا، نزديك مدينه ، در سن 63 سالگى به شهادت رسيد.(57) يـاد عـبـيده : نام و ياد سردار بزرگ اسلام ، در نبردها فراموش نشد. پيامبر اكرم (ص )، در جنگ خندق ، از حمزه و عبيده ياد كرد و فرمود:

پروردگارا! عبيده را در جنگ بدر و حمزه را در جنگ احد از من گرفتى ! اينك اين على است ... پس مرا تنها مگذار و تو برترين وارثان هستى .(58) اميرمؤ منان (ع ) در تجليل از سرداران سپاه اسلام و ياد عبيده فرمود:

...ايـن چنين بود كه من و عمويم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمويم عبيده ، با خدا و رسولش بر امرى به خاطر خدا و رسولش وفادار مانديم . پس دوستانم پيش از من رفتند و من به اراده خداوند، پس از ايشان مانده ام .

خداوند درباره ما فرمود:

(مـِنَ الْمـُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُوا ما بَدَّلُوا تَبْديلاً)(59) پس حمزه و عبيده و جعفر به پيمان خود وفا كردند و من هم اكنون در انتظارم .(60)

خلاصه درس

مـقـداد از صـحـابـى بـزرگ پـيـامـبـر(ص ) و پـيـرو خالص اميرمؤ منان (ع )، داراى فضيلت هاى بـزرگـى بـود: سـبـقت در اسلام ، هجرت ، استقامت در راه حق ، بصيرت ، دفاع از حريم نبوت و امامت حتى در شرايط بحرانى ، فرماندهى سپاه در جنگ ها و... از جمله فضيلت هاى اوست .

در دوران نـبـوت ، از نـيروهاى شرطة الخميس پيامبر(ص ) بود و به عنوان اولين تك سوار اسب در نـبـردهـا شركت فعال داشت . براى آوردن پيكر پاك خبيب از مكه ، داوطلبانه به نداى پيامبر لبيك گفت . مقداد در دوران سكوت ، لحظه اى از حمايت حق غفلت نورزيد. و كمترين گرايشى به باطل نيافت . او در دفاع از حريم امامت ، آنى غفلت نكرد و همواره آماده اجراى فرمان اميرمؤ منان (ع ) بـود. بـصـيرت مقداد، موجب شد كه با اجازه امام (ع )، در فتح حمص و مصر شركت كند و همواره در مقابل تخلفات خلفا موضعگيرى كند.

عـبـيـدة بـن حارث از جنگاوران و سابقان در اسلام بود و نزد پيامبر(ص )، جايگاه عظيمى داشت . وى التـزام عـمـلى خـود را در اجراى دقيق دستورات حضرت در ميدان نبرد از خود نشان داد. در جنگ بـدر، بـا يـكـى از سـران قـريـش جـنـگـيـد و مـجروح شد و سپس به شهادت رسيد. عبيده جنگاور شـجاعى بود كه

/ 92