بررسی ارتباط نظام ارزشی دینی با سازگاری اجتماعی جوانان 18 تا 25 سال شهر قم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی ارتباط نظام ارزشی دینی با سازگاری اجتماعی جوانان 18 تا 25 سال شهر قم - نسخه متنی

حمیدرضا وطن ‏خواه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بررسي ارتباط نظام ارزشي ديني با سازگاري اجتماعي جوانان 25-18 سال شهر قم

حميد رضا وطن‏خواه

اين پژوهش براساس مطالعات متعدد ديني كه رابطه دين و سازگاري اجتماعي را مورد تائيد قرار داده‏اند ، ترتيب داده شد و هدف آن بررسي تأثير ديني بودن جوانان بر ميزان سازگاري اجتماعي آنان است . در كنار اين بررسي ميزان ديني بودن و سازگاري اجتماعي جوانان مجرد و متأهل ، شاغل و غيرشاغل ، تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم زن و مرد شهر قم مورد بررسي قرار گرفت .

در اين تحقيق 420 نفر از جوانان 25-18 سال شهر قم به صورت نمونه‏برداري تصادفي از مناطق مختلف شهر انتخاب شدند كه 201 نفر از جوانان «زن» و 219 نفر از جوانان «مرد» به عنوان نمونه‏هاي مورد مطالعه شركت داشتند . براي جمع‏آوري اطلاعات از پرسشنامه «ديني بودن وابسته به فرهنگ» ، آزمون «نظام ارزشي ديني آلپورت» و آزمون سازگاري اجتماعي كاليفرنيا» استفاده شد .

در تجزيه و تحليل اطلاعات ، از آزمون مقايسه ميانگين در گروه‏هاي مستقل tاستودنت ، آزمون ضريب همبستگي پيرسون و آمار توصيفي استفاده شد .

نتايج مطالعات نشان داد كه بين ميزان ديني بودن جوانان و سازگاري اجتماعي آنان رابطه مستقيم وجود دارد .

جوانان زن و مرد از لحاظ ديني بودن با هم تفاوت دارند و شاخص‏هاي مجرد و متأهل بودن ، شاغل و غير شاغل و تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم جوانان برميزان تدين آنان تأثير ندارد . و در سازگاري اجتماعي شاخص‏هاي متأهل و مجرد ، شاغل و غير شاغل بودن و تحصيلات بر ميزان آن در جوانان نمي‏تواند مؤثر باشد . ولي نتيجه تحقيق حاكي از آن است كه ميزان ديني بودن و سازگاري اجتماعي با افزايش سن بيش‏تر مي‏شود . هم‏چنين در اين تحقيق يافته‏هاي به دست آمده نشان داد كه جوانان شهر قم 32% از ميزان ديني بالا و 53% از ميزان ديني متوسط و 15% از ميزان ديني پايين و 4/47 % از ميزان سازگاري اجتماعي بالا و 1/2% از ميزان سازگاري اجتماعي پايين و 5/50% از سازگاري اجتماعي متوسط برخوردارند .

تعريف مفاهيم

دين معادل كيش ، طريقت ، مسئوليت و مقابل كفر است . اصطلاحا دين ، مجموعه عقايد موروث مقبول در باب روابط انسان با مبدأ وجودي و التزام بر سكوت و رفتار بر مقتضاي آن عقايد است . مسلمانان دين را عبارت از مجموعه قوائد اصولي مي‏دانند كه انسان را به پروردگار نزديك مي‏كند . شهيد مطهري در كتاب مقدمه‏اي بر جهان‏بيني اسلامي ايمان و دين را اين‏گونه تعريف مي‏كند : ايمان مذهبي ، پيوندي است دوستانه ميان انسان و جهان ، به عبارت ديگر نوعي هماهنگي است ميان انسان و آرمان‏هاي كلي جهان .

سازگاري اجتماعي عبارت است از تعامل شخص با محيط اجتماعي . به عبارت ديگر مجموعه واكنش‏هايي كه فرد به وسيله آنها ساخت يا رفتار خود را تغيير مي‏دهد ، تا بتواند به گونه‏اي موزون به شرايط معيني با تجربه‏اي جديد پاسخ دهد . يا اين كه سازگاري جنبه برخورد و سازش با محيط را در تعامل بين فرد و محيط نشان مي‏دهد .

پيشينه نظري و مطالعاتي قبلي نشان مي‏دهد كه افرادي كه داراي نظام ارزشي ديني قوي هستند ، براساس اعتقادات و ارزش‏هاي خود عمل مي‏كنند و در بسياري از موقعيت‏هاي زندگي نظير كار ، خانواده و ارتباطات ميان فردي و اجتماعي به گونه‏اي عمل مي‏كنند كه انگار بر حوادث كنترل دارند ، بنابراين به نظر مي‏رسد كه چنين افرادي در مواجهه با مشكلات ، كم‏تر دچار تعارض و تزلزل شوند . برعكس ، افرادي كه به نظام ارزشي خود پاي‏بند نيستند و يا نظام ارزشي متعارضي با اجتماع را برگزيده‏اند ، احتمال بيش‏تري دارد كه در مواجهه با ناملايمات و موانع ، رفتارهاي سازش نايافته‏اي را بروز دهند . بازنگري پيشينه مطالعاتي نشان مي‏دهد كه پژوهشگران توانسته‏اند روابط معناداري بين ارزش‏هاي ميان فردي ديني و ساير متغيرهاي مورد بررسي نظير ادراك ، انتخاب ، رقابت شغلي و سازگاري اجتماعي بيابند .

هدف‏هاي تحقيق

هدف اساسي اين پژوهش مثل ساير پژوهش‏هاي علمي فراهم نمودن پاسخ‏هايي روا و معتبر براي سئوالات اساسي تحقيق است . سئوالات اصلي تحقيق نيز حول محور چگونگي ارتباط نظام ارزشي ديني جوانان با سازگاري اجتماعي آنان سامان يافته است . اين هدف خود متضمن چند هدف جزيي به شرح ذيل است :

- بررسي و ارتباط نظام ارزشي ديني با سازگاري اجتماعي زنان و مردان جوان 18 تا 25 سال شهر قم ؛

- ميزان نظام ارزشي ديني زنان و مردان جوان 18 تا 25 سال شهر قم در ابعاد مختلف ؛

- ميزان سازگاري اجتماعي زنان و مردان 18 تا 25 سال شهر قم در ابعاد مختلف ؛

مباني نظري تحقيق

ارزش‏ها و تأثير آن در زندگي انسان از ديدگاه بسياري از نظريه‏پردازان مورد بررسي قرار گرفته و مقالات بسياري در مورد تغيير و تحول ارزش‏ها و رابطه آن با رفتار ، نگرش و شخصيت آدمي نگاشته شده است . به طور كلي دو دسته از نظريات در اين مورد وجود دارد . دسته اول نظريه‏هايي كه مذهب را افيون بشري تلقي مي‏كنند مثل نظريه هيوم ، ماركس ، فرويد . و دسته دوم نظريه‏ها به مذهب نگرش مثبت دارند . مثل نظريه‏هاي وبر ، دوركيم ، كنت ، ابن‏خلدون ، سيد جمال‏الدين اسدآبادي كه همگي معتقدند دين موجب انسجام عاطفي ، بازآفريني فرهنگي ، معناسازي و انسجام اجتماعي است .

پيشينه مطالعاتي قبلي

پژوهش‏هاي متعددي در مورد اثر مذهب بر سلامت رواني انجام شده است و نتايج اكثر مطالعات نشان دهنده اثر مثبت مذهب بر سازگاري اجتماعي و بهداشت رواني و اثر منفي مذهب بر علائم بيماري بوده است . (مذهب باعث كاهش علائم مي‏شود) .

سن ونيتروپ (1980) ، براون وندبوسيس وگري (1990) ، برگين ، ماسترزور- ريچاردز (1988) ، لويس وهاركيدز (1988) ، ويليامز ولدرسون ، بيكرهگمان و پيل (1991) ، هانس برگر (1985) ، هندل ، بلاك لويز و موركن (1989) ، كابستاك بارتريك (1972) . اثر مثبت مذهب بر سلامت رواني و روابط اجتماعي سالم و سازگاري اجتماعي و كاهش آشفتگي‏هاي رواني را گزارش نموده‏اند ، و از وجود يك رابطه مثبت بين مذهب و بهداشت رواني و سازگاري اجتماعي حمايت نموده‏اند .

در سال‏هاي اخير پژوهش‏هايي در مورد رابطه بين مذهب و بهداشت انجام شده است . محققاني نظير ، لكين ، براون و موگر (1983) در پژوهش خود ، در مورد اثر مذهب و مقابله با سرطان ، به اين نتايج رسيدند كه بين مذهب دروني و معناي زندگي رابطه مثبتي وجود دارد . و هم‏چنين بين يأس و نااميدي ، خصومت و انزواي اجتماعي و مذهب رابطه‏اي منفي وجود دارد .

كاكزروسكي (1989) در بين بيماران مبتلا به سرطان رابطه‏اي منفي بين مذهب و اضطراب به دست آورد . اكثر پژوهش‏ها حاكي از آن هستند كه مذهب نقش مهمي در مورد استرس‏هاي زندگي دارد . و مي‏تواند اثر بحران‏هاي شديد زندگي را تعديل كند .

پاراگرانت ، نقل از بارك ، لارنس ، كوهن و هرپ (1990) و كوك ويمنبي (1983) نشان دادند كه تعهدات مذهبي برسازگاري والديني كه به تازگي فرزندانشان را به علت سرطان از دست داده‏اند اثر مي‏گذارد . به اين ترتيب بر اثر ديدگاه‏هاي مذهبي متفاوت ، افراد رويدادهاي زندگي را به گونه‏اي متفاوت ارزيابي كنند .

باورهاي مذهبي فرد مي‏تواند ارزيابي ثانويه را تحت تأثير خود قرار بدهد ، اين باورها بر ادراك و دسترسي از فرصت‏هاي مقابله‏اي اثر مي‏گذارد .

آندرسون (1972) بين ارزش‏هاي ميان فردي ديني و نوع برنامه انتخابي دانش‏آموزان ارتباط مثبت به دست آورد .

بورو (1978) در خصوص تحقيقات خود اشاره مي‏كند كه پژوهشگران توانسته‏اند روابط معناداري را بين ارزش‏هاي ميان فردي ديني و ساير متغيرهاي ادراك ، انتخاب ، شغل ، بهداشت رواني ، روابط اجتماعي و سازگاري اجتماعي ، مورد بررسي به دست آورند . بنابراين ارتباط بين ارزش‏ها و پيگيري‏ها مي‏تواند نشانگر گستردگي تأثير ارزش‏ها در زندگي آدمي باشد .

از طرف ديگر فرد براي احراز سطحي از سازگاري اجتماعي بايد در مدرسه و منزل و به طور كلي محيط زندگي ، ويژگي‏هاي انگيزشي - شخصيتي و ارزش‏هاي خود را با توقعات و فشارهاي محيطي درگير سازد تا به طور همزمان به رضايت از زندگي ، استقلال شخصي و پذيرش اجتماعي دست يابد .

ضرورت و اهميت تحقيق

هر جامعه‏اي نسل فردايش را چنان تربيت مي‏كند كه خود دوست دارد آن چنان باشد ، و آن نسل را به گونه‏اي آماده مي‏نمايد كه سعادت و بهروزي را آن چنان كه موردنظر اوست تامين كند . جامعه‏اي كه فصيلت‏هاي معنوي و اخلاقي را ايده‏آل و كمال مطلوب مي‏شمارد طبعا نظام تعليم و تربيت خود را در جهت رسيدن به اين هدف سامان مي‏دهد .

پس از گذشت دو دهه از انقلاب اسلامي در ايران كه همه دست‏اندركاران نظام جمهوري اسلامي سعي و تلاش فراواني در جهت رشد فضيلت‏هاي معنوي و حاكم گرداندن ارزش‏ها و باورهاي ديني در نسل جديد به خرج داده‏اند نگاهي پژوهشي به نتايج بيست ساله اين كوشش‏ها در خصوص پايبندي نسل جديد به دين و آثار و پيامدهاي آن ضرورتي انكارناپذير است . در واقع پژوهش حاضر از اين حيث كه مي‏تواند ميزان موفقيت يا عدم موفقيت سياست‏هاي متعدد و متنوع تربيت يك نسل از افراد مؤمن را تا حدودي مشخص نمايد واجد اهميت به سزايي است .

اگرچه هر پژوهش روشمندي از آنجا كه معرفت‏زاست في نفسه ارزشمند محسوب مي‏شود با اين حال حاصل تحقيقات مربوطه به واقعيت دينداري مردم و ميزان نفوذ دين در حيات فرهنگي جامعه ماده ذي‏قيمتي در شناخت وضعيت فرهنگي و اجتماعي بوده و مي‏تواند تصحيح كننده تصويرهاي خام و قالبي ، ادراكات گزيده و شهودي و هم‏چنين تعديل كننده نظام توقعات و انتظارات مسئولين و متدينان باشد .

از طرف ديگر پس از گذشت سال‏هاي اوليه از رحلت حضرت امام‏خميني قدس‏سره به تدريج قضاوتي در جامعه شكل گرفت كه فضاي مذهبي جامعه روز به روز كمرنگ‏تر شده و مي‏شود .

در برخي محافل ، مطبوعات و مراسم مذهبي به مناسبت‏هاي مختلف ، قضاوت‏هاي تندتري نيز ارائه شده است . به هر حال تبليغ كم فروغ شدن ارزش‏هاي ديني و از دست رفتن و هدم دين در ميان جوانان ، لگدمال شدن مقدسات ، رواج فساد و فحشاء و بي‏بندباري در ميان نسل جديد كه دغدغه بسياري متدينان و مسئولين مملكتي و نخبگان مذهبي در سال‏هاي اخير بوده است نياز جدي به آزمون تجربي در جهت كشف ميزان صحت و سقم دارد . هرگونه مدعا در خصوص وضعيت ديني مطلوب يا نامطلوب جوانان قاعدتا اشاره به واقعيتي تجربي دارد كه مي‏بايست با مشاهده روشمند ميزان اعتبار آن مشخص گردد .

تا آن‏جا كه پژوهشگر اطلاع دارد اين موضوع در شهر قم مورد پژوهش قرار نگرفته است لذا بر آن شديم تا اين موضوع را در اين شهر براي اولين‏بار مورد پژوهش قرار داده تا با توجه به روابط احتمالي موجود بين اين دو متغير بتوان در جهت تقويت ارزش‏هايي كه همبستگي مثبتي با سازگاري اجتماعي دارد ، كوشش نمود و كيفيت نظام تربيتي و تبليغي و نظام ارزشي و فرهنگي را به سمتي سوق داد كه به شكل‏گيري ارزش‏هاي بين فردي مؤثر بر سازگاري اجتماعي كمك كند . انتظار مي‏رود چنين اقداماتي باعث شكل‏گيري يك نظام ارزشي مقاوم در مقابل استرس‏ها و تبادل فرهنگي و در نهايت باعث حفظ بهداشت رواني فرد و جامعه شود . از طرف ديگر در صورت تاييد فرضيه مربوط به تأثير نظام ارزشي برسازگاري اجتماعي مي‏توان تأثير چنين نظامي را به عنوان يك متغير شخصي تعديل كننده روابط موجود بين عوامل استرس‏زا و سازگاري اجتماعي مورد بررسي قرار دارد .

روش تحقيق

پژوهش حاضر جهت بررسي موضوع تحقيق ، دو متغير نظام ارزشي ديني و سازگاري اجتماعي بدون دست‏كاري مورد مطالعه قرار گرفت .

نظر به اين كه در اين تحقيق متغير مستقل (نظام ارزشي ديني) قبلاً به وجود آمده و اثر آن را بر سازگاري اجتماعي مورد مطالعه قرار مي‏دهيم ، روش مناسب در اين تحقيق مطالعه پس رويدادي يا پس از وقوع است . در اين روش عوامل يا حالاتي كه در زمان قبل اتفاق افتاده و اثر خود را گذاشته مورد بررسي قرار مي‏گيرند . به عبارت ديگر متغير مستقل اثر خود را بر روي متغير وابسته گذاشته و حال با بررسي اين دو و در صورت امكان با به دست آوردن همبستگي رابطه آن دو را مورد بررسي قرار گرفت . در تحقيقات پس رويدادي كه موضوع همبستگي مورد توجه قرار مي‏گيرد ، بايد خاطر نشان كرد كه همبستگي فقط رابطه بين دو متغير را مي‏سنجد و رابطه عليت را مشخص نمي‏كند و اين موضوع بايد در تفسير مورد توجه قرار گيرد .

جامعه تحقيق

جامعه مورد مطالعه در اين تحقيق شامل كليه جوانان 25-18 سال مؤنث و مذكر جامعه شهري قم است .

حجم نمونه

نمونه مورد نظر در پژوهش حاضر شامل 201 نفر دختر و زن و نمونه دوم شامل 219 نفر مرد و پسر جوان 18 تا 25 سال كه جمعا 420 نفر مي‏باشند از اقشار مختلف ، كارمند ، نظامي ، دبير ، معلم ، دانشجو ، دانش‏آموز ، كارآموز ، بيكار و . . . به صورت تصادفي در پارك‏ها ، منازل ، كتابخانه‏ها ، مراكز آموزشي و خدماتي و . . . انتخاب و بعد از آماده‏سازي و جلب همكاري با افراد نمونه و تكميل دو پرسشنامه به طور هم‏زمان به صورت انفرادي و به مدت تقريبا يك ماه در تابستان 79 بعد از پاسخگويي به پرسشنامه‏ها جمع‏آوري شد . تعداد پرسشنامه‏هايي كه ناقص تكميل گرديده يا آزمودني‏ها تمايل به همكاري را نداشتند از نمونه‏هاي مورد مطالعه حذف شدند . در پاسخگويي به پرسشنامه براي آزمودني‏ها محدوديت زماني وجود نداشت . بعد از جمع‏آوري پرسشنامه‏ها و نمره‏گذاري و تهيه داده‏هاي خام ، اطلاعات به كمك نرم‏افزار SPSSكامپيوتر مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت .

ابزار جمع‏آوري اطلاعات

به منظور گردآوري اطلاعات از ابزارهاي ذيل استفاده گرديد :

1 . آزمون نظام ارزشي ديني آلپورت و ورنون و ليندزي .

2 . آزمون سازگاري اجتماعي كاليفرنيا

3 . پرسشنامه ميزان ديني وابسته به فرهنگ (خود ساخته)

تجزيه و تحليل داده‏ها

يافته‏هاي به دست آمده از آمار توصيفي نشان داد كه جوانان شهر قم 32% از ميزان نظام ارزشي ديني بالا و 53% از ميزان نظام ارزشي ديني متوسط و 15% از ميزان نظام ارزشي پايين و 4/47% از ميزان سازگاري اجتماعي بالا و 1/2% از ميزان سازگاري اجتماعي پايين و 5/50% از ميزان سازگاري اجتماعي متوسط برخوردارند .

در رابطه با فرضيه اول تحقيق مبني بر اين كه «بين ديني بودن و سازگاري اجتماعي جوانان شهر قم رابطه وجود دارد .» با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون مورد بررسي قرار گرفت .

جدول (1) : ضريب همبستگي مجموع نمرات ميزان ديني بودن و مجموع نمرات ميزان سازگاري اجتماعي جوانان 25-18 سال شهر قم

| ضريب‏همبستگي | ميانگين‏نمرات‏ميزان‏سازگاري‏اجتماعي | ميانگين‏نمرات‏ديني | تعداد | x | y | rxy

| 375/0 | 0095/18 | 5119/40 | 420

Sinification

با توجه به مثبت بودن و مقدار ضريب همبستگي (357) معلوم مي‏شود كه يك رابطه مستقيم (مثبت) متوسطي بين ديني بودن افراد با سازگاري اجتماعي جوانان شهر قم وجود دارد به عبارت ديگر فرضيه اول تاييد مي‏شود و نتيجه مي‏گيريم كه يك رابطه متوسط و مستقيمي بين ميزان ديني بودن و سازگاري اجتماعي وجود دارد . يعني هرچه ميزان ديني بودن و پاي‏بندي به اصول ديني بيشتر باشد به همان نسبت و اندازه سازگاري اجتماعي افراد نيز بيشتر خواهد شد .

با توجه به آزمون ، معني‏دار بودن ضريب همبستگي معلوم شد كه ، چون ضريب محاسبه شده بزرگتر از ضريب جدول با احتمال 05/0 و درجات آزادي df=418است ، بنابراين فرض تحقيق تأييد مي‏شود و نتيجه گرفته مي‏شود كه رابطه معني‏داري بين ضرايب همبستگي وجود دارد و اين ضريب همبستگي به دست آمده ، ناشي از شانس يا تفاوت‏هاي فردي نيست .

در مورد فرضيه دوم مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن زنان و مردان 25-18 سال شهر قم متفاوت است» با استفاده از t استودنت ميزان ديني بودن دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است .

جدول(2) : مقايسه‏ميانگين‏و انحراف استانداردميزان‏ديني‏بودن جوانان‏زن‏ومرد 25-18سال شهر قم

گروه جنسيت ميزان ديني | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان زن | 98/43 | 56/7 | 201

| جوانان مرد | 32/37 | 45/10 | 219

t= 7.42Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول شماره (2) ارائه شده است مي‏توان گفت كه ميزان ديني بودن زنان بيش‏تر از مردان جوان و اما از لحاظ اعتقادات نزديك به هم هستند در حالي كه ميزان ديني بودن آقايان نسبت به خانم‏هاي جوان كم‏تر و از لحاظ اعتقادي پراكندگي بيش‏تري در اين قشر ديده مي‏شود . و از آنجاي كه tمحاسبه شده 42/7 بزرگ‏تر از tجدول 674% با درجه آزادي df=418 با سطح 99% است بنابراين فرض صفر رد مي‏شود و فرض خلاف تأييد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني زنان و مردان 25-18 سال شهر قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود دارد .

در مورد فرضيه سوم مبني بر اين كه در ميزان سازگاري اجتماعي زنان و مردان جوان 25-18 سال متفاوت است . با استفاده از t استودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت .

جدول (2) : مقايسه ميانگين و انحراف ميزان سازگاري زنان و مردان جوان 25-18 سال شهر قم

گروه ميزان سازگاري اجتماعي | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان زن | 11/18 | 29/3 | 201

| جوانان مرد | 91/17 | 88/3 | 219

t= 7.42Signification

به طوري كه در جدول شماره (3) ارائه شده است مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (569%) كوچك‏تر از tجدول (674%) با درجه آزادي 418 در سطح 99% است . بنابراين فرض صفر تأييد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏شود . و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي زنان و مردان 25-18 سال قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . با توجه به متفاوت بودن ميانگين سازگاري اجتماعي ، ولي جنسيت زن و مرد بر ميزان سازگاري افراد نمي‏تواند اثر بگذارد . تفاوت ظاهري مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي است .

در رابطه با فرضيه چهارم مبني بر اين كه ميزان ديني بودن جوانان بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم شهر قم متفاوت است با استفاده از t استودنت ميزان ديني بودن دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت .

جدول (3) : مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد ميزان ديني بودن جوانان با سطح تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم شهر قم

| گروه تحصيلي ميزان دين | ميانگين | انحراف استاندارد | تعداد

| جوانان بالاتر از ديپلم | 51/43 | 68/7 | 54

| جوانان پايين‏تر از ديپلم | 06/40 | 96/9 | 366

t= -1860 Signification.

به طوري كه داده‏ها در جدول (4) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (86/0-) كوچكتر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674/0>860/0-) .

بنابراين فرض صفر تاييد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني جوانان با تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم شهر قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . با توجه به اين كه ميانگين‏ها متفاوت است ، تحصيلات عالي و غيرعالي بر ميزان ديني بودن نمي‏تواند اثر بگذارد . يعني تحصيلات به عنوان عاملي نيست كه بتواند بر ميزان ديني بودن مؤثر باشد . ميانگين ميزان ديني بودن با تحصيلات بالاتر از ديپلم بيش‏تر از ميانگين ميزان ديني بودن با تحصيلات پايين‏تر از ديپلم است . به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معني‏دار نيست و تفاوت مشاهده شده ناشي از تفاوت‏هاي فردي و شانس است .

در مورد فرضيه پنجم مبني بر اين كه «ميزان سازگاري اجتماعي جوانان با سطح تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم متفاوت است» با استفاده از tاستودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه مطالعه مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است .

جدول (5) : مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد ميزان سازگاري جوانان با سطح تحصيلات عالي و پايين‏تر از ديپلم شهر قم

| گروه ميزان سازگاري | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان بالاتر از ديپلم | 89/17 | 67/3 | 366

| جوانان پايين‏تر از ديپلم | 75/18 | 07/3 | 54

t= -1.63 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول شماره (5) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه چون t محاسبه شده (63/1-) كوچك‏تر از t جدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح 99/0 است . (674/0>63/1-) .

بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد . و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي جوانان بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . يعني تحصيلات به عنوان عامل مؤثري نيست كه بتواند بر ميزان سازگاري اجتماعي مؤثر باشد .

در مورد فرضيه ششم مبني بر اين كه ميزان سازگاري اجتماعي جوانان مجرد و متأهل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از t استودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه و مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است .

جدول(6) :مقايسه‏ميانگين‏وانحراف‏استانداردميزان‏سازگاري‏اجتماعي‏جوانان‏مجردومتأهل25-18شهرقم

| گروه ميزان سازگاري | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان بالاتر از ديپلم | 82/17 | 71/3 | 328

| جوانان پايين‏تر از ديپلم | 04/18 | 43/3 | 92

t= 0.543 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول شماره (6) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه چون t محاسبه شده (543/0) كوچكتر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح 99/0 است . (674/0>543/0) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض پژوهشي رد مي‏گردد . و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي جوانان مجرد و متأهل تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد . با توجه به اين كه ميانگين‏ها در يك سطح نيست تأهل و تجرد بر ميزان سازگاري اجتماعي افراد نمي‏تواند اثر بگذارد . ميانگين سازگاري اجتماعي در جوانان مجرد كم‏تر از ميانگين ميزان سازگاري اجتماعي جوانان متأهل است به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري نيست و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

در رابطه با فرضيه هفتم مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن جوانان مجرد و متأهل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از tاستودنت ميزان ديني بودن دو گروه مطالعه مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است .

جدول (7) : مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد ميزان ديني بودن جوانان مجرد و متأهل 25-18 شهر قم

| گروه ميزان دين | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان مجرد | 77/39 | 22/10 | 328

| جوانان متأهل | 87/39 | 87/9 | 92

t= 0.432Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول (7) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (432/0) كوچكتر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674/0>432/0) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني جوانان مجرد و متأهل 25-18 سال شهر قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . به عبارت ديگر مجرد و متأهل بودن بر ميزان ديني بودن نمي‏تواند اثر بگذارد . يعني تأهل و تجرد به عنوان عاملي نيست كه بتواند بر ميزان ديني بودن اثر بگذارد . ميانگين ميزان ديني در جوانان مجرد كم‏تر از ميانگين ميزان ديني بودن جوانان متأهل است . اما طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نيست و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

در مورد فرضيه هشتم مبني بر اين كه در ميزان سازگاري اجتماعي جوانان شاغل و غيرشاغل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از tاستودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است .

جدول(8):مقايسه‏ميانگين‏وانحراف‏استانداردميزان‏سازگاري‏اجتماعي‏جوانان‏شاغل‏وغيرشاغل25-18قم

| گروه ميزان سازگاري | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان شاغل | 09/18 | 55/3 | 318

| جوانان غيرشاغل | 58/17 | 78/3 | 91

t= -1.20 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول (8) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (20/1-) كوچك‏تر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674/0>20/1-) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي جوانان شاغل و غيرشاغل تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد . به عبارت ديگر شغل نمي‏تواند به عنوان عاملي بر ميزان سازگاري اجتماعي مؤثر باشد . ميانگين سازگاري اجتماعي در جوانان شاغل بيش‏تر از ميانگين ميزان سازگاري اجتماعي جوانان غيرشاغل است به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نيست . و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

در رابطه با فرضيه نهم مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن جوانان شاغل و غيرشاغل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از t استودنت ميزان ديني بودن شاغلين مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت .

جدول(9) : مقايسه‏ميانگين‏و انحراف استانداردميزان‏ديني‏بودن جوانان شاغل‏وغيرشاغل25-18 شهرقم

| گروه ميزان ديني | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان شاغل | 92/40 | 10/9 | 318

| جوانان غيرشاغل | 86/39 | 64/11 | 91

t= 0.65 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول (9) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (65/0) كوچك‏تر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674<×654) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد . نتيجه اين كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني جوانان شاغل و غير شاغل 25-18 سال شهر قم تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد . به عبارت ديگر شاغل و غيرشاغل بودن بر ميزان ديني بودن افراد نمي‏تواند اثر بگذارد . يعني شغل به عنوان عاملي نيست كه بر ميزان ديني بودن مؤثر باشد . ميانگين ميزان ديني بودن در جوانان شاغل بيش‏تر از ميانگين ميزان ديني بودن جوانان بي‏كار است . به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نيست ، و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

جهت بررسي اعتبار آزمون نظام ارزشي ديني آلپورت از آزمون وابسته به فرهنگ كه معيارهاي فرهنگ ديني ايران و بومي بودن در آن مدنظر بوده است انتخاب و اجرا شد كه جهت اعتباريابي آزمون آلپورت (نظام ارزشي ديني) از ضريب همبستگي پرسون استفاده شد . و عدد rxy=%328 به دست آمد با توجه به مثبت بودن و مقدار ضريب همبستگي معلوم مي‏شود كه رابطه مستقيم و مثبت بالايي بين آزمون ديني آلپورت با آزمون وابسته به فرهنگ خودساخته وجود دارد . يعني هرچه آزمودني‏ها در آزمون نظام ارزشي ديني آليورت نمره بالا كسب كنند به همان اندازه نيز در آزمون وابسته به فرهنگ نمره بالا خواهند گرفت . و برعكس ، و با توجه به معنادار بودن عدد به دست آمده با اطمينان 99% مي‏توان گفت كه هر كدام از آزمون‏ها مي‏تواند براي اندازه‏گيري ميزان ديني افراد به كار گرفته شود و ميزان ديني بودن فرد اندازه‏گيري شود .

بحث و بررسي و نتيجه‏گيري

با توجه به اطلاعات به دست آمده از پژوهش فوق جوانان 25-18 سال شهر قم از لحاظ ميزان ديني بودن 32% از نظام ارزشي ديني بالا و 53% از نظام ارزشي ديني متوسط و 15% از نظام ارزشي ديني پايين برخوردارند . هم‏چنين يافته‏هاي پژوهش به دست آمده حاكي از آن است كه جوانان 25-18 سال شهر قم از لحاظ ميزان سازگاري اجتماعي ، 4/47% از ميزان سازگاري اجتماعي بالا و 5/50% از ميزان سازگاري اجتماعي متوسط و 1/2% از ميزان سازگاري اجتماعي پايين برخوردارند .

با توجه به گذشت 21 سال از انقلاب اسلامي ايران مشاهدات حاكي از كم‏رنگ بودن و ضعيف بودن اعتقادات ديني در بعضي از جوانان قم است كه اصلاً شايسته فرهنگ مذهبي شهر قم نمي‏تواند باشد . اين اعتقادات ضعيف و پايين در برخي از جوانان احتمالاً ناشي از عدم درون‏سازي اعتقادات در دوران آموزش مدارس ، كم كاري رسانه‏هاي گروهي در معرفي و شناخت دين و نقش و عملكرد مذهب ، كم كاري نظام تربيتي و پرورشي دانشگاه‏ها ، كم كاري نظام فرهنگي كشور ، تبليغ ناصحيح و نامناسب برخي از مبلغان دين . . . مي‏تواند باشد (است) .

براي گسترش و توسعه و تعديل وضعيت موجود ، تغيير برنامه‏هاي آموزشي و متون درسي ، گزينش و بازپروري معلمان ، تغيير نظام آموزشي دانشگاه‏ها ، گزينش دانشجو استاد ، تحول برنامه‏هاي راديو و تلويزيون ، تأسيس برخي نهادها و مؤسسات در راستاي جامعه‏پذيري ديني و تبيين مسائل و شبهات ديني ، تشويق مبلغان به تبيين مسائل ديني و آموزشي ، به صورت علمي و كاربردي مؤثر به جوانان ، هم‏چنين جهت‏گيري علمي نظام فرهنگي كشور در راستاي تقويت و گسترش ارزش‏ها و باورهاي ديني در ميان مردم بالاخص نسل جوان صورت گيرد . در رابطه با فرضيه اول تحقيق مبني بر اين كه ديني بودن افراد با سازگاري اجتماعي رابطه دارد ، از لحاظ آماري همبستگي مستقيم بالايي را نشان مي‏دهد . بدين معنا كه هرچه ميزان اعتقادات ديني افراد بيش‏تر باشد ميزان سازگاري اجتماعي افراد نيز بالاتر خواهد بود ، مورد تأييد قرار گرفته است .

اين يافته با نتايج تحقيقات براون وندبوسيس وگري (1990) ، ماسترزو ريچادز (1988) ، لوئيس وهاركيدز (1988) ، ويليامز ، لارسون ، بيكلر و بيل (1991) ، هانس برگر (1985) ، هندل ، بلاك لويز و موركن (1989) ، كوك (1980) ، كاستاك بارتريك (1972) ، شبيه است و با نتايج هيوم و ماركس متفاوت است .

براي تبيين يافته‏هاي فوق مي‏توان گفت كه : آشنا ساختن خانواده‏ها و افراد مسلمان به آيين معاشرتي اسلام و به كاربستن آن موجب مي‏شود كه افراد در معاشرت‏هاي خود با يكديگر از مزاياي بيش‏تري بهره‏مند شده و روابط حسنه بين آنان برقرار گردد .

اسلام يك آيين الهي و آسماني است و براي سازگاري افراد با همنوعان و زندگي اجتماعي به تربيت افراد ، توجه نموده و پايه اين تربيت را براساس ايمان به خدا و تقويت روح و فضيلت و انسانيت بنيان نهاده است . دستورهاي دين اسلام به حدي دقيق و عميق است كه اگر افراد بشر آن را به كار ببندند سيماي زندگي آنان درخشان خواهد شد و معاشرت‏ها و برخوردها رنگ انساني به خود مي‏گيرد .

ايمان با پيوند دادن زندگي معنوي و دنيوي ، فرد را به راه راست و حفظ تعادل بين منافع شخصي و نيازهاي جامعه هدايت مي‏كند . در اسلام همه چيز در عين انسجام و وحدت است . واجبات شرعي از لحاظ ظاهري و حتي مادي ، نمودار اين وحدت و توافق است .

مسلمانان در نماز ، پنج بار در روز در ساعت‏هاي نسبتا برابر رو به قبله سجده مي‏كنند . وقتي نيت با حركات بدن نمازگزار همراه شود ، وحدت روحي و جسمي او را نشان مي‏دهد . به علاوه ، نماز در قرآن‏كريم ، عمدتا با زكات آمده است كه تكليفي شرعي و حقي متقابل است و مسلمانان را به هم مي‏پيوندد . روزه ماه رمضان نيز در بين كليه مسلمانان كه در طول ساعاتي يكسان از خوردن و آشاميدن مي‏پرهيزند ، مظهر پيوستگي است . به علاوه روزه يكي از اركان مساوات اسلامي است كه غني را نيز مانند فقير به امساك وامي‏دارد .

فطريه نيز به نوبه خود در ايجاد مفهوم اتحاد و هم‏آهنگي جامعه مؤثر است . وظيفه دستگيري توأم با شفقت ، موجد تعاون مي‏شود . سرانجام حج بارزترين نمودار اتحاد جامعه‏اي است كه داراي ايمان واحد است . ايمان و واجبات شرعي انسان را به خدا نزديك مي‏كند و بدين طريق در ايجاد اتحاد و تجانس جامعه اسلامي مؤثر مي‏افتد و به موازات آن ، جامعه اسلامي را به جهان منشي سوق مي‏دهد . قرآن‏كريم مسئوليت مشترك ميان اعضاي جامعه اسلامي را به جد مورد تأكيد قرار مي‏دهد و به صراحت تمام به آن جنبه شرعي مي‏دهد .

اين مسئوليت مشترك را بايد به عنوان احساس وابستگي متقابل و اجتناب‏ناپذير و شرط لازم تعاون جمعي به شمار آورد . انگيزه آن در وهله اول عقلاني و نوع دوستانه است و در وهله دوم ، توأم با شفقت و بار عاطفي است . اين مسئوليت مشترك به صورت وظيفه‏اي شبه حقوقي محرز مي‏گردد كه از هر فردي مسئوليتي مي‏طلبد . پس وابستگي متقابل (در آنچه به رعايت شريعت اسلامي و همكاري اجتماعي به منظور گسترش امت مربوط مي‏شود) به صورت مسئوليتي اخلاقي و مشترك درمي‏آيد ؛ . . . . عوامل طبيعي تفكر مسلمانان از قبيل وابستگي به امت ، اهميت دادن به فضايل اجتماعي ، نوعي گرايش به زندگي جمعي ، حسن سلوك و علاقه به مناسك - پس از اندك مدتي به عنوان مشخصات فرهنگي خاص اسلام متجلي گشته است ، زيرا اين فرهنگ ، سرشار از تأثيرات ديني است كه جزء حركت جمعي زندگي است .

در رابطه با فرضيه دوم تحقيق مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن زنان و مردان متفاوت است» تاييد شد يعني زنان نسبت به مردان از ميزان ديني بيش‏تري برخوردار بودند كه اين افزايش از لحاظ آماري معنادار است . از آن‏جايي كه زنان نسبت به مردان در مراسم‏هاي مذهبي و جلسات هيئت‏هاي مذهبي و اسلامي بيش‏تر شركت كرده و نقش فعالانه‏تري را ايفا مي‏كنند و حضور آنان در اين جلسات و آموزش ديدن آنها باعث مي‏شود كه از ميزان ارزش فرهنگ ديني بيش‏تر برخوردارند و مقررات و آيين‏هاي شريعت اسلامي را بيش‏تر درون‏سازي مي‏كنند .

در رابطه با فرضيه‏هاي بعدي تحقيق مؤلفه‏هاي مجرد و متأهل ، شاغل و غير شاغل بودن ، تحصيلات عالي عامل مؤثري در افزايش تدين نداشتند . و هم‏چنين مؤلفه‏هاي مجرد و متأهل ، شاغل و غيرشاغل بودن و تحصيلات عالي عامل مؤثري در افزايش ميزان سازگاري ندارند . ولي ميزان ديني بودن جوانان زن و مرد با افزايش سن بيش‏تر مي‏شود يعني با افزايش سن انرژي‏ها و نيروي زندگي صرف پديده‏هاي معنوي مي‏شود در حالي كه در سنين پايين‏تر انرژي‏ها و نيروي زندگي صرف پديده‏هاي مادي است .

دين اسلام براي استحكام نظام اجتماع و بهبود بخشيدن به روابط انسان‏ها تمام مسلمانان و مؤمنان را به منزله برادران يكديگر دانسته است . مسلمان موردنظر اسلام از لغزش‏هاي برادر ديني خود چشم‏پوشي و گذشت مي‏كند ، در ناراحتي‏ها بر او ترحم مي‏نمايد ، اسرار او را پنهان مي‏دارد ، اشتباهات را ناديده مي‏انگارد ، عذر او را مي‏پذيرد ، در برابر بدگويان و عيب‏جويان از او دفاع مي‏كند ، هميشه او را پند و اندرز مي‏دهد ، روابط دوستانه خود را با او حفظ مي‏كند ، با او به بيان خوب سخن مي‏گويد ، با دوستان او دوست است ، او را در برابر حوادث تنها نمي‏گذارد ، آنچه را كه براي خود دوست دارد براي او نيز مي‏خواهد و آنچه را براي خود نمي‏پسندد براي او نيز نمي‏پسندد . . . .

بدون ترديد هر كدام از اين دستورات در ايجاد دوستي و روابط اجتماعي و صميمي و سازگاري اجتماعي افراد اثر انكارناپذيري دارد .

آن چيزي كه بيش از همه چيز حق را محترم ، عدالت را مقدس ، دلها را به يكديگر مهربان و اعتقاد متقابل را ميان افراد برقرار مي‏سازد تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمي نفوذ و مي‏دهد به ارزش‏هاي اخلاقي اعتبار مي‏بخشد ، شجاعت مقابله با ستم ايجاد مي‏كند ، و همه افراد را مانند اعضاي يك پيكر به هم پيوند مي‏دهد و متحد مي‏كند ، ايمان مذهبي است . تجليات انساني انسان‏هايي كه مانند ستارگان در آسمان تاريخ پرحادثه انساني مي‏درخشد همانهايي است كه از احساسات مذهبي سرچشمه گرفته است .

مهم‏ترين عامل پيوند اجتماعي ، ضرورت زندگي اجتماعي ، اجبارهاي اقتصادي ، جبرهاي قانوني ، كمبودها و وابستگي‏هاي اقتصادي و نيازهاي عاطفي افراد هستند . اما در اين ميان نبايد از باورها ، آيين‏ها و ارزش‏ها غافل شد . در مراحل خاصي از زندگي اجتماعي تنها اين مجموعه اخير هستند كه پيوند اجتماعي ايجاد مي‏كنند يا باعث تقويت پيوندها مي‏شوند . در جوامع جديد نيز كه عوامل پيوند اجتماعي متعدد شده‏اند نهاد دين اگر تنها عامل پيوند نباشد مي‏تواند يكي از عوامل پيوند باشد يا حداقل بر سر راه پيوندها قرار نگيرد . ديني كه نظام ارزشي آن مبتني بر همكاري و تعاون اجتماعي باشد ، شكل‏گيري تشكل‏ها و انجمن‏ها را تسهيل مي‏كند و از اين طريق انسان‏ها را از فرد محوري به تفرد و پس از تفرد به فرديت مي‏رسد .

توجه به واقعيات است كه بي‏اختيار هر شخص منصفي را در پيشگاه قانون‏گذار اسلام وادار به تعظيم مي‏كند . قانون‏گذاري كه با توجه به تمام نيازمندي‏هاي جسمي و روحي و غرائز انسان ، قوانيني سعادت‏بخش تشريع فرموده كه با اساس فطرت بشر ، منطبق و جوابگوي تمام خواسته‏هاي او باشد .

قوانيني كه قرن‏ها مورد عمل قرار گرفت و نتايج رضايت‏بخشي از آن به دست آمد . قوانيني كه تنها در سطور نبود بلكه به تمام معني اجرا شد و هنگام اجرا نيز ، با هيچ مشكلي مواجه نگرديد .

بحث از گناه ، شر ، مرگ ، سوگناكي زندگي ، بخشايش ، عهد و ايمان توسط مبلغان دين در زندگي خصوصي و عمومي ظاهر مي‏شود كه نشان دهنده اين مسأله بنيادين در دين است كه مسايل و مباحث آن ، گرچه به حيات جمعي و زندگي خصوصي هر دو ارجاع دارنده به فرد و فرهنگ جامعه او مربوط مي‏شوند ، فراتر از سياستند و مي‏خواهند فرد را از چارچوب نقش‏هايي كه در جامعه دارد فراتر بكشاند .

دين و يا ايمان نهادينه شده معمولاً در دو جهت عمل مي‏كنند : از يك سو وسيله نفوذ زندگي عمومي به زندگي خصوصي است . و از سوي ديگر تلاش مي‏كند تا زندگي خصوصي را به حيات جمعي بسط دهد . به نظر مي‏رسد كه ايمان و دين ابتدائا با زندگي خصوصي ارتباط دارد ، با اين استدلال كه معناي زندگي خصوصي و حيات شخصي را عمق مي‏بخشد اما وجه بيروني ايمان يا پديده دين يك پديده عمومي نيز هست .

/ 1