بصائرـ ش : 20 احمد صادقي اردستانياگر چه براي تأسيس جامع نوبنياد اسلامي در مدينه، اختلافات قبيله اي و فطرت خداجوئي زمينه مساعدي را فراهم كرده بود و خود مردم هم آماد پذيرش چنين نظامي بودند امّا غير از اين ها، در پرتو تعاليم درخشان اسلام، يك سلسله علل و عوامل طبيعي رواني هم به عنوان پايه هاي اساسي تشكيل اين جامع نوبنياد اسلامي، نقش تعيين كننده داشته است.اين موضوع مهم را قرآن كريم به صورت يك فلسف اجتناب ناپذير تاريخي مطرح نموده، كه در راستاي تقويت و تداوم نظام اسلامي، قابل ارزيابي و در خور توجه دقيق مي باشد.علل و عوامل مورد اشاره در قرآن كريم در سور «حشر» در چهار بخش محبّت، غناي نفس، ايثار و خويشتن داري از حرص شديد، مطرح شده كه در اين نوشتار همراه با جنبه هاي تاريخي موضوع، به تجزيه و تحليل آن مي پردازيم:
برگي از تاريخ
پيامبر عاليقدر اسلام، از سال چهارم بعثت دعوت علني خويش را در مكه آغاز نمود و طي مدت ده سال متوالي قبايل مختلف مكّه را به اسلام فراخواند، اما نتيج مطلوبي بدست نياورد.بحيرة بن فَراس از قبيل «بني عامربن صَعصَه» پذيرفتن اسلام و ياري نمودن پيامبر را مشروط به اين كرد كه جانشيني پيامبر (ص) در قبيل او قرار گيرد، اما رسول خدا (ص) كه مقام جانشيني خود را امري الهي مي دانست، زير بار اين باج خواهي نرفت و بحيره هم از ياري او خودداري نمود.از سوي ديگر در مدينه، دو قبيل بت پرست اوس و خزرج سالياني با هم جنگ و خونريزي داشتند و نيز در برابر قبايل يهود بني نضير و بني قريظه و بني قينقاع كه از يمن به مدينه مهاجرت كرده بودند و در آن شهر مي زيستند، احساس زبوني مي كردند، آنان از اين درگيري ها به ستوه آمده و در مقابل قبايل رقيب هم احساس خطر مي كردند. بدين جهت سويدبن صامت اوسي كه براي حج يا عمره به مكه آمده بود و نيز گروهي از قبيل خزرج كه سخنان رسول خدا (ص) را حكمت لقمان يافته و او را پيامبر موعود مي دانستند، در سال يازدهم بعثت دعوت و حمايت پيامبر (ص) را پذيرفتند.اوّلين گروهي كه دعوت رسول خدا (ص) را قبول كردند، شش نفر از قبيل خزرج بودند كه به مدينه بازگشتند و به تبليغ اسلامپرداختند، اما در سال دوازدهم بعثت كه دوازده نفر از مسلمان مدينه در موسم حج به مكّه آمدند، در گردن منا نخستين بيعت رسمي خود را با رسول خدا (ص) انجام دادند.رسول خدا (ص) هم مصعب بن عمير را براي پيشوائي و آموزش آنان به مدينه اعزام داشت. اما در روز دوازدهم ذيحجه سال سيزدهم بعثت كه مصعب با گروهي از مردم مسلمان مدينه براي انجام مناسك حجّ به مكّه آمده بودند، هفتاد و پنج نفر ديگر در گردن مِنا بيعت دوّم عقبه خود را بطور رسمي با رسول خدا (ص) صورت دادند و اين گروه مسلمانان با تازه مسلمانان مدينه، در اثر تلاش فوق العاد خويش، زمينه را براي هجرت پيامبر (ص) به مدينه هموار نمودند، تا جائي كه در برابر آراء و عقائد مختلف و قدرتهاي قبيله اي، خانه اي از انصار در مدينه نبود كه مرد و زن آن زمزم اسلام و پيامبر (ص) را به زبان نداشته باشند.قرآن كريم داستان پيشگامي مسلمانان انصار را با اهميّت و عظمت ياد كرده، آنان را زمينه سازان و همواركنندگان راههاي مادي و معنوي رسول خدا (ص) براي هجرت به مدينه معرفي نموده است.آري، اين دسته از مسلمانان و گروههائي كه تحت عنوان انصار به جمع ياران رسول خدا (ص) پيوستند، همانطور كه در بالا اشاره كرديم، در پرتو نورانيّت اسلام داراي آن چنان خصلتهاي والاي انساني گرديدند كه اين خصلتها پايه هاي رواني و معنوي تشكيل جامع نوبنياد اسلامي در مدينه و سپس ساير شهرها گرديد كه به دليل اهميت اين خصلتهاي رواني و انساني كه قرآن كريم داشته، اندكي به بررسي آنها مي پردازيم:
الف- محبّت
اولين ويژگي مسلمانان انصار در مدينه محبّت است. قرآن كريم مي فرمايد: كساني كه در دارالهجره و خان ايمان يعني مدينه قبل از مهاجران استقرار يافته بودند، مسلمانان مهاجر را سخت دوست مي داشتند و نسبت به آنان ابراز محبّت مي نمودند. چنانكه مي دانيد مسلمانان مهاجر كساني هستند كه خانه و كاشانه و دارائي و زندگي خويش را به خاطر اسلام و پيامبر (ص) رها كرده و شبانه از مكّه گريخته اند و اكنون كه به مدينه آمده اند، هم از لحاظ مادّي و هم از نظر رواني در شرائط سختي به سرمي برند. اما آغوش گرم مسلمانان مدينه به روي آنان گشوده شد و از لحاظ مسكن و نيازمندي مادّي و به خصوص عواطف انساني مهاجرين را پذيرا گرديدند و آنان توانستند به عبادت و آموختن تعاليم دين و حمايت از رسول گرامي اسلام ادامه دهند.آري، مهر و محبّت در ميان انصار و محبّت آنان نسبت به مهاجرين فضاي پاك و باصفا و جذّاب و همبستگي آفريني را به وجود آورد و مسلمانان را كه چون شمع گرد وجود رسول گرامي اسلامي مي چرخيدند، به يك تشكّل چشمگير، امت واحد، قدرت پرصلابت و جبه نيرومندي تبديل گردانيد.دقّت كنيد، اسلام و ايمان در ميان مسلمانان چنان صفا و صميميتي بوجود آورد كه دلها را به هم پيوند داد و كينه ها و كدورتها و خودخواهي ها و خودسري ها و فردگرائي ها را به جمع گرائي و برادري و مهرورزيدن به يكديگر مبدّل ساخت. گروهها همه يكديگر را دوست مي داشتند و به پيشواي معصوم و نازنين خويش عشق مي ورزيدند، آنان در برابر دشمنان متعدد و مختلف قدرت واحدي بودند و به پيشرفت و تعالي ادامه مي دادند.باري، چنين محبّتي كه قرآن كريم آن را يك پاي مهم تشكيل دهند جامع اسلامي معرفي مي كند، خاصيّت طبيعي و عيني ايمان است و اگر در قنوت نماز هم وظيفه داريم كه قبل از دعا براي خود، به چهل مؤمن دعا كنيم و آنگاه كه ديگران در خواب هستند، در فكر آنان و دعاگو و خيرخواه ايشان باشيم، يك راز آن تحكيم همين محبّت و تقويت پيوندها و روابط انساني و اسلامي مي باشد تا جامع اسلامي همواره به سوي تربيت و تشكّل ايماني عروج نمايد، و شعاع اسلام و ايمان بر هم زواياي زندگي نورافشاني كند.
ب- غناي نفس
غناي نفس و مناعت طبع به خاطر دست يافتن به آرمانهاي متعالي اسلام، خصلت ديگر اخلاقي و رواني انصار بود.محبّت، يك حالت رواني و دروني است، و آنجا ارزش اين كيمياي سعادت روشن مي شود كه در راه امتحان آن انسان سرفراز گردد.در شأن نزول اين آيه نوشته اند: انصار، مهاجرين را در خانه هاي خود اسكان دادند و آنان را در دارائي خود شريك نمودند و در مورد غنائم بني نضير كه پيامبر (ص) آن را به مهاجرين داد، در عين نيازمندي، هيچگونه حسد و رشكي نورزيدند و بلكه با غناي نفس و روح بزرگواري، محبّت قلبي خود را تحقق عيني بخشيدند.پيامبر اسلام هم فرموده است: خيرالغني، غني النفس.بهترين غني، غناي نفس و روح بزرگواري است. مسلمانان انصار چون رسول خدا (ص) را به شهر خود دعوت كرده بودند، به آرمانهاي مقدّس الهي و معنوي مي انديشيدند و از او انتظار مادّي نداشتند و نسبت به مهاجرين نيز كمال بلند نظري و بزرگواري را معمول مي داشتند.
ج- ايثار و مقدم داري
ويژگي سوم انصار، كه پايه گذاران جامع نوبنياد اسلامي در مدينه بودند، اين بود كه روحي ايثار داشتند.قرآن كريم فرموده است: و يؤثرون علي انفسهم ولو كان بهم خصاصة آنان ديگران را بر خود مقدّم مي داشتند، اگر چه خود هم نياز شديد مالي داشتند.در تفسير اين آيه، ابن عباس روايت مي كند: روزي كه پيامبر (ص) بر يهوديان بني نضير پيروز شد و غنائمي بدست آورد به انصار فرمود: اگر مايل هستيد اموال و خانه هاي خود را با مهاجرين تقسيم كنيد تا در اين غنائم با آنان شريك شويد و اگر مايل به اين كار نيستيد، خانه هاي شما متعلق به خودتان باشد و از اين غنائم هم چيزي به شما تعلّق نگيرد.اما انصار گفتند: هم مهاجرين را در اموال و دارائي خود شريك مي كنيم و هم به غنائم جنگي چشمداشتي نخواهيم داشت، بلكه آنان را بر خود مقدّم مي داريم تا هم اين اموال متعلق به آنان باشد.به هر حال، خصلت ايثار را امام علي (ع) اعلي المكارم، ناميده است. چنين ويژگي اخلاقي كه از روح عشق و ايمان نشأت مي گيرد، زيباترين چهره و عاليترين صحنه را از مقام والاي انساني به نمايش مي گذارد.مفسرين قرآن در مورد مصداقهاي ايثار كه رمز پيروزي مسلمانان بود، داستانهاي متعددي را روايت كرده اند و ما خود نمونه هاي ايثار و آثار حيرت آفرين آن را در جبهه هاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي، بارها به چشم خود مشاهده كرده ايم.البته بايد توجه داشته باشيم كه رسيدن به مقام ايثار كار ساده اي نيست، بلكه ايمان و خودساختگي فراواني را مي طلبد. امام علي (ع) هم فرموده است: مِن يُتيم الابرار، حمل النفوس علي الايثار.اين از خصوصيات نيكان برجسته است، كه نفوس خود را به قلّ ايثار مي توانند برسانند.چنانكه در صدر اسلام هم، آن هفت نفر مجروح جبه جنگ احد خود تشنه بودند اما سهمي آب خود را به ديگري دادند يا آن ميزبان چراغ را خاموش مي كرد تا ميهمان بدون اينكه از گرسنگي اعضاء خانواد وي با خبر شود، بتواند با خيال راحت غذاي آنان را بخورد.خلاصه، روحي ايثار و ديگران را بر خود مقدّم داشتن، يك خصلت بسيار ممتاز انساني است. قرآن كريم و احاديث فراواني آن را مورد ستايش قرار داده اند و دست يافتن به قلّ آن هم مجاهد نفس زيادي را مي طلبد.در هر حال بايد توجه داشت كه ايثار از خصلت هاي ابرار است و پيروزي و عظمت در پي خواهد داشت.
د- مهار حرص شديد
خصلت ديگري را كه قرآن كريم، به عنوان چهارمين عامل رواني پيروزي مسلمانان صدر اسلام ياد مي كند، مهار شحّ نفس و حرص شديد است.در دو جاي قرآن كريم مي خوانيم: و من يوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون.شحّ از نظر لغت عبارت است از: بخل شديد كه با حرص آميخته گردد و به صورت يك عادت ريشه دار در وجود انسان درآيد. امام صادق (ع) از فضيل بن عياض سئوال كرد: مي داني شحيح كيست؟فضيل گفت: منظور انسان بخيل است.ولي امام صادق (ع) فرمود: حالت شحّ در وجود انسان از بخل شديدتر است، زيرا بخيل كسي است كه در مورد آنچه خود دارد بخل مي ورزد، اما شحيح نه تنها نسبت به آنچه خود در اختيار دارد، بلكه به آنچه در اختيار ديگران هم هست، بخل مي ورزد، تا جائي كه تلاش مي كند آنچه را در دست ديگران است از راه حلال يا حرام بدست آورد و به آنچه خداوند به او داده قانع نيست! امام علي (ع) فرموده است: انّ صلاح اوّل هذه الامّة بالزّهد واليقين و هلاك آخرها بالشحّ والامل.اولين مرحل خير و صلاح اين امت به ساده زيستي و يقين به مباني ديني و آخرين مرحل هلاكت و نابودي آن، حرص شديد و آرزوهاي دور و دراز است.پيامبر اسلام (ص) فرموده است: هيچ چيز به انداز حرص شديد ايمان را نابود نمي كند، و خصوصيّت اين خوي، خطرناك هم اين است كه مانند مورچ كوچكي به طور مرموز در وجود انسان نفوذ مي كند و به صورت شعبه اي از شرك و الحاد، وجدان و ايمان انسان را نابود مي سازد!باري، خطر شحّ و حرص شديد، از نظر رواني و مناسبات اجتماعي، كه ايمان و تعهّد و حق شناسي و بيم از معاد و عواقب امور را مي طلبد، تا آنجا تباه كننده و عدالت سوز و حقّ كش و فسادآور است كه وقتي در جنگ صفّين يكي از ياران اميرالمؤمنين (ع) از آن حضرت سئوال مي كند: چگونه اطرافيان شما، شما را از حقّ خلافت خويش در حالي كه از ديگران به اين مقام شايسته تر بودي، بازداشتند؟، حضرت پاسخ مي فرمايد: با وجود اينكه ما بالاترين مقام قوم و خويشي را با پيغمبر (ص) داشتيم و نزديكترين كس هم به آن حضرت بوديم، استبداد بر ما سلطه يافت، چون گروهي گرفتار حرص شديد شدند و گرو ديگري هم حق ما را سخاوتمندانه بذل و بخشش كردند.خلاصه، در حديثي مي خوانيم: شحّ و ايمان در قلب يك مسلمان جمع نمي شود، همانگونه كه غبار در راه جهاد با دود آتش جهنم همراه نمي گردد.بدين جهت است كه رسول گرامي اسلام فرموده: اياكم والشحّ فانّما هلك من كانقبلكم بالشحّ، امرهم بالكذب فكذبوا، امرهم بالظلم فظلموا، وامر هم بالقطيعة فقطعوا.از مبتلاشدن به بيماري رواني حرص شديد، سخت مراقبت داشته باشيد، زيرا افراد زيادي قبل از شما به خاطر آلوده شدن به اين بيماري نابود و هلاك شدند. اين خوي خطرناك افراد را به دروغگويي واداشت و حقايق را تكذيب كردند، آنان را به راه ظلم كشانيد و مرتكب ظلم و ستمگري شدند، و بالاخره افراد را به قطع روابط انساني وادار نمود و آنان در كوران آتشين حرص ويرانگر، هرگونه پيوند و ارتباط خويشاوندي و انساني را قطع كردند و به وادي سقوط فرو لغزيدند!بنابراين، قرآن كريم عوامل رواني تشكيل جامع نوبنياد اسلامي در مدينه را چهار خصلت مهمي كه در وجود مسلمانان تبلور يافته بود مي داند، كه عبارتند از:محبّت، كه پيوند دلها را تقويت مي كند و روح اخوّت را تحكيم مي بخشد.غناي نفس و مناعت طبع، كه شخصيّت انساني را به تكامل مي رساند و با آرمان گرائي معنوي، افراد را از چنگال زخارف مادّي و جيغه هاي فريبنده وامي رهاند و با چشم اندازي بلند به سرنوشت امّت مسلمان مي انديشد و براي متعالي ساختن آن از هيچ كوششي دريغ نمي ورزد.ايثار و ديگران را بر خود مقدّم داشتن كه موجب مي گردد انسان خود آب ننوشد و تشنگي را تحمّل كند و آب را به ديگران بدهد، خود گرسنه بماند، و ديگران را با غذاي خويش سير نمايد، خود در كنار كوچه جاي گيرد و آوارگان را در خان خويشتن اسكان دهد و...و بالاخره، پرهيز از شحّ و حرص شديد كه موجب مي گردد انسان خود را در تارهاي عنكبوتي مال و منال و جاه و مقام، به اسارت درآورد و هلاك شود.البته احاديثي كه در بار شحّ وارد شده، عموماً به جهات مادّي توجه دارد. اما از ساير احاديث و نيز از سخن امام علي (ع) كه در بالا بيان شد، معلوم گرديد، كه قلمرو حرص شديد و ولع هاي آتشين و لگام گسيخته به جنبه هاي مادّي اختصاص ندارد، بلكه همانطور كه امام علي (ع) در مورد تاراج حقّ مسلّم خلافت خويش تصريح نمود، كوران حرص شديد گاهي كيان حقّ و ساختار يك نظام انساني را در هم مي ريزد، و آنطور كه رسول خدا (ص) فرمود: امت موجود را، چون ملتهاي پيشين به نابودي مي كشاند!بدين جهت است، كه غير از انصار و مهاجرين، گروه ديگري از مسلمانان و بزرگمرداني كه شالوده هاي مكتب حياتبخش اسلام عزيز را پي سازي و ستون بندي كردند، با وجود اين كه عملاً از بوت آزمايش سرفراز بيرون آمدند، براي حفظ آن موقعيت طلايي و زيربنائي ترين انديش ساختاري اسلاميّت خويش، دست نياز به درگاه خالق بي نياز برمي داشتند و از ذات مقدّس پروردگار عالم هستي مي خواستند:خداوندا! ما و برادران ما را كه در حوز ايمان بر ما پيشي داشتند، مورد غفران خود قرار بده، و در دلهاي ما نسبت به اهل ايمان هيچگونه روزنه و راه نفوذ حسد، حيله گري، كدورت و دشمني قرار مده.