استخاره انواع و روشهاي آن
بصائر ـ شماره20ابوالفضل طريقه داريکي از نعمتهاي بزرگي که خداوند متعال به انسان ارزاني داشته، عقل است. انسان با چراغ عقل مي تواند راههاي تاريک زندگي را به سهولت طي کند و از خطرگاههاي آن به سلامت بگذرد، هر که اين چراغ را در خود فروزان نگه دارد دنيا و آخرت او روشن و پرفروغ است.در قرآن سفارش زيادي به باروري عقل و بهره وري از آن شده است. در اين کتاب عظيم، بدترين موجودات آنانند که تعقل نمي کنند: «انّ شرّالدّواب عندالله الصّمّ البکم الّذين لايعقلون.» اساساً يکي از علل مهم بعثت پيامبران همين بوده است که عقلهاي آدميان را شکوفا سازند و دفينه هاي آن را استخراج کنند؛ چنانکه امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: «و يثيروا لهم دفائن العقول؛ پيامبران آمدند تا گنجهاي پنهاني عقلها را آشکار سازند.»تکيه بر عقل و استفاده از اين چراغ روشني بخش، تا آن حد پراهميت است که در شرع هم يکي از منابع استنباط احکام به شمار مي رود و رابطه تنگاتنگي ميان آن دو برقرار است. تلازم بين عقل و شرع با اين قاعده مشهور بيان شده است: «کلّما حکم به الشّرع حکم به العقل و کلّما حکم به العقل حکم به الشّرع؛ هر چه را شرع بدان حکم کند، عقل نيز حکم مي کند و هر چه را عقل حکم دهد، شرع نيز حکم خواهد کرد.»پس عقل، چراغي است همدوش شرع که در مسير استنباط احکام، نور مي پاشد و فقيهان را در عبور از قله هاي صعب العبور اجتهاد، مدد مي رساند. همچنين قامت بلند ايمان و عقيده در علم کلام، سراپا جامه اي از تعقل به تن کرده است و متکلمان، انديشوراني هستند که مباني استدلالي ايمان را به کمک عقل، آشکار مي سازند. و بالاتر از همه، فيلسوفان اسلامي، خداوندگاران عقلند که شناخت هستي را تنها با رياضتهاي عقلاني ميسور مي دانند. عارفان نيز که از آبشخور قلب، سيراب مي گشتند و حقايق را منحصراً در آينه صيقلي شده دل مي ديدند و بي باکانه بر عقل طعن مي زدند، سرانجام از سر آشتي درآمدند و کشف و شهودهاي قلبي خود را در قالب استدلال بيان کردند و بدين سان، عرفان نظري را پي افکندند.خلاصه اينکه تار و پود فرهنگ و باورهاي ديني ما با تعقل و انديشه گري در هم تنيده؛ به طوري که هيچ روزنه اي را براي ورود عوامل انديشه سوز، باقي نگذاشته است.باز در اعتقادات اسلامي به عواملي که عقل را در حقيقت يابي و شفاف انديشي، مدد مي رسانند، تأکيد فراوان شده است که مهمترين آنها «مشورت» مي باشد. مشورت- که همان «انديشه جمعي» است- بسياري از گره هاي کوري را که عقل فردي، قادر به گشودن آنها نيست، به راحتي مي گشايد و بر نقاط تاريک، نور مي تاباند. پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) که عقل کل است، از طرف خدا موظف بود که در برخي از کارها با اصحاب خود مشورت کند: «و شاورهم في الامر»؛ اي پيامبر، در کارها با آنان مشورت کن. در احاديث نيز مشورت، بهترين پشتيبان و برترين عامل دلگرمي است: «لاظهير کالمشاورة.»با مشورت، نقص عقل فردي تا حدود زيادي جبران مي شود و مجموعه اي از اطلاعات و تجربيات گرانبها که ديگران در طي سالهاي بسياري بدانها دست يافته اند، به آساني در دسترس قرار مي گيرد. کساني که به مشورت معتقدند و حاصل آن را در عمل به کار بسته اند، از زيانهاي مادي و معنوي فراواني جَسته اند.
مشورت ادراک و هشياري دهد
امـر «شاورهم» بـراي آن بـود
کز تشاور، سهو و کژ کمتر شود
عـقلـهـا را عـقلـها يـاري دهد
کز تشاور، سهو و کژ کمتر شود
کز تشاور، سهو و کژ کمتر شود
مرا ز خضر طريقت، نصيحتي ياد است
که بي «گواهي خاطر» به هيچ راه مرو
که بي «گواهي خاطر» به هيچ راه مرو
که بي «گواهي خاطر» به هيچ راه مرو