بر كسانى است كه ولاى او را پذيرفته اند .
خداى متعال حافظ و رقيب اين گونه بندگان ( 1 ) است . بنابر قول آن مفسرينى كه مى گويند مفهوم تصرف هم در
((مهيمن )) خوابيده
يعنى وقتى اين بنده خودش را به او سپرده احيانا اگر غل و غشى در او هست خدا خودش
خالصش مى كند مثل فلزى كه شما آن را به زرگر سپرده و خودتان رفته ايد
او با آن مهارت و لياقتى كه خودش
دارد احيانا اگر غل و غشى هم در لابلاى آن وجود دارد
ديگر بعد از اين سپردن او خودش آن غل و غش ها را
خارج مى كند .
معني كلمه " عزيز "
((العزيز )) . براى (( عزيز )) دو معنا هست كه به هر دو معنا خداى متعال عزيز است :يكى عزت در مقابل ذلت وزبونى . هر موجودى غير از خدا زبون است يعنى اگر از نظرى عزت دارد از نظرى ديگر ذلت دارد . هر عزيزى در
عالم آميخته اى است از عزت و ذلت . هيچ موجودى از خودش استقلال ندارد
همه موجودها وابسته به موجود
ديگر و اسير و مقهود موجود ديگر هستند . حال مثالهاى كوچك راجع به خود انسانها ذكر مى كنيم :يك انسان
اگر همه مردم دنيا را هم ذليل كرده باشد
در مقابل همه مردم ديگر عزيز باشد و يك فرد هم باقى نمانده
باشد الا اينكه او عزت خودش را بر وى ثابت كرده است
در عين حال همان آدم
ذليل همين هواست
اگر دو
دقيقه همين هوا به او نرسد كارش ساخته است
يا ذليل يك ميكروب كوچك در درون خودش مى شود اما آن عزيزى
كه در ذات او ذلت و خوارى اصلا نمى تواند وجود داشته باشد چون ما فوق همه موجودات است
خداست .معنى ديگر ((عزيز )) همين است كه ما مى گوييم (( گرانبها )) . مى گوييم
فلان شىء عزيز است
يعنى گرانبهاست .
1 . ( يعنى بندگانى كه خود را به او سپرده اند ) .