سه گونه آزمايش
آزمايش به سه گونه صورت مى گيرد : يكى آزمايشى كه يك انسان مى كند درباره انسان ديگرى يا درباره چيزديگرى براى اينكه خودش مى خواهد به حقيقت امر واقف شود . مثلا شخصى مى خواهد با شما در كاسبى شريك شود
او را درست نمى شناسيد
وى را تحت آزمايش و امتحان درمىآوريد
براى اينكه مى خواهيد ماهيت او بر شما
معلوم شود . به اين معنا آزمايش در مورد ذات حق معنى ندارد .گاهى كسى را مورد آزمايش قرار مى دهيد نه براى اينكه بر شما معلوم شود
بلكه براى اينكه شما بر خود او
معلوم كنيد . شما مى دانيد
ولى قبل از اينكه او را در معرض آزمايش قرار بدهيد
اگر شما به علم خودتان
عمل كنيد او خيال مى كند كه شما درباره او ظلمى روا داشته و تبعيضى كرده ايد . مثل اين است كه يك معلم
كه در تمام سال با شاگردها سر و كار دارد
بسا هست كه قبل از امتحان كاملا مى داند كه كدام دانشآموز
يا دانشجو چه نمره اى را استحقاق دارد
ولى خود دانشآموز يا دانشجو چنين اعترافى ندارد . اگر بنا شود
او براساس علم خودش نمره بدهد
آن هم كه به او نمره بالا داده است راضى نيست چون بالاترش را مى خواهد
يا اگر بالاترين نمره را هم داده باشد مى گويد كارى نكرده است
و آن كه نمره كم آورده مسلم ناراضى است
مى گويد : خير
من بيش از اين استحقاق دارم . ولى وقتى كه پاى امتحان در كار آمد
ديگر زبان معترض
بسته مى شود
كه من همان هستم كه اين نمره را به من داده اند .