سوارى مى داشت
مى فرستاد اينجا
ما برايش مى چرانديم . فرشته فهميد اين
معرفت در كارش نيست . عمل بى
معرفت ارزشى ندارد ( ليبلوكم ايكم احسن عملا ) .آدمى كه خدايى را عبادت مى كند كه درباره آن خدا فرض
مى كند كه يك الاغ داشته باشد مثل آنهايى كه مى گفتند : خداوند هر شب جمعه از آسمان برين به آسمان
دنيا پايين مىآيد و از آسمان دنيا روى زمين مىآيد
و بوده اند افرادى كه مى رفتند روى پشت بامشان يك
مقدار جو مى ريختند كه اگر الاغ خدا روى پشت بام آنها آمد بى جو نماند و يك مقدار جو بخورد چنين آدمى
تمام عمر زحمت بكشد و جان بكند
چه ارزشى و چه اثرى دارد ؟
معرفت
ارزش عمل را بالا مى برد
پس يكى از چيزهايى كه ارزش عمل را از نظر كيفيت بالا مى برد معرفت است . چرا در باب زيارات اينقدر آمده است كه مثلا "من زار الحسين عليه السلام عارفا بحقه . . . " هر كسى كه امام را زيارت كند به شرط اينكه او
را بشناسد چنين و چنان است ؟زيرا اساس شناخت است . اينكه بعضى از اشخاص شبهه مى كنند كه يك قطره اشك
براى امام حسين مگر مى تواند اينقدر ارزش داشته باشد
پاسخ اين است كه گاهى ممكن است انسان آنقدر
براى امام حسين بگريد كه اگر اشك همه عمر را جمع كنند يك استخر بشود و هيچ ارزشى هم نداشته باشد . ولى
يك انسان ممكن است به اندازه يك بال مگس براى امام حسين اشك بريزد كه ارزشش از آن استخر اشك ديگرى
خيلى بيشتر باشد .