بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كه اگر در يك نقطه متمركز باشد آن نقطه همان دست قدرت الهى است . فرمود : " ( تبارك الذى بيده الملك )" تمام اقتدارها و سلطه ها در نهايت امر در دست او متمركز است . به تعبير ديگر كه در نهج البلاغه آمده است زمام همه امور به دست اوست مهار همه امور در دست اوست و خيال نكنيد كه يك وقتى چنين امكانى وجود داشته باشد كه زمام العياذبالله از دست خدا بيرون برود اين امر امكان پذير نيست و جز محالات عالم است .در آيه بعد فلسفه موت و حيات را بيان كرد اين مرگ و زندگى چه فلسفه اى دارد ؟اين آمدن و رفتن ما انسانها براى چيست ؟فرمود : براى حسن عمل يعنى آنچه كه در اين بوته آزمايش هدف اولى و مقصد اولى است اين است كه انسانها برسند به حسن عمل . نفرمود : به عمل نفرمود به كثرت عمل فرمود : به مرحله " احسن عملا " كه اينها را توضيح داديم و تشريح كرديم .اين آيه كه آيه سوم است توصيف ديگرى است از خدا . در آيه دوم فرمود : خداست كه نظام مرگ و زندگى را آفريده است به آن غرض و براى آن مقصد بعد اشاره اى به اشيا ديگر تقريبا مى شود گفت به كل عالم خلقت و طبيعت مى كند مى فرمايد : " ( الذى خلق سبع سموات طباقا ) " آن خدايى كه ملك و اقتدارها در يد قدرت اوست و زمام امور در دست اوست همان است كه هفت آسمان هفت سما آفريده است هفت سمائى كه طباق هستند يعنى بعضى بر بعض ديگر[ احاطه دارند ] متطابق و طبقه به طبقه اند طبقات هفتگانه آسمانها را آفريد .