كسى پيدا مى شود . به قول نظامى :
مگر مى كرد درويشى نگاهى
كواكب ديد چون شمع شب افروز
بگفتى اختران استاده اندى
كه هان اى خاكيان هشيار باشيد
در اين درگه شبى بيدار باشيد
به اين درياى پر در الهى
كه شب از روى ايشان گشته چون روز
زبان با خاكيان بگشاده اندى
در اين درگه شبى بيدار باشيد
در اين درگه شبى بيدار باشيد
چه مى جويند از اين منزل بريدن
در اين محرابگه معبودشان كيست ؟از اين آمد شدن مقصودشان چيست ؟آيا اينها يك حركات بيهوده و لغوى است ؟يا نه
راز و معنى اى دارد و آن راز و معنى را بايد كشف كرد .اصلا حرف قرآن و حرف انبيا اين است كه شما نه فقط تعبدا قبول كنيد
بلكه بايد به اين راز برسيد . اگر
صرفا حركت كردن باشد
بروند و برگردند
هيچ مقصدى نداشته باشند
يعنى يك كار باطل و پوچ . ولى يك وقت
هست كه همه اينها مثل اجزا يك كارخانه اند . شما اگر وارد كارخانه عظيمى شويد
هزاران
دستگاه جز مى بينيد .