كافران آرزوى مرگ پيغمبر را داشتند - آشنایی با قرآن جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با قرآن - جلد 8

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نزديك و دور در مورد اشيائى گفته مى شود كه جدا از وجود انسان باشد
فاصله انسان با آن يك وقت زياد است و يك وقت كم . ولى وقتى كه مى بينند اساسا با وجود آنها يكى است
بنابراين آن را نه تنها نزديك مى بينند بلكه عين نزديكى مى بينند .

" فلما راوه زلفه سيئت وجوه الذين
كفروا
"

هنگامى كه قيامت را نزديك مى بينند زشت مى شود چهره آن كافران و منكران . مى بينيد انسان
وقتى كه يك خبر فوق العاده ناگوار ناراحت كننده اى را كه ديگر آن شكست نهايى و قطعى را در آن مى بيند
مى شنود
مقرون به يك عصبانيت فوق العاده
چهره او دگرگون مى شود
مثلا چشمش كج مى شود
ابرويش حالت
ديگرى پيدا مى كند . يكمرتبه مى بينيد در ظرف يك دقيقه گويى اين چهره غير از آن چهره يك دقيقه قبل است .

" ( و قيل هذا الذى كنتم به تدعون )"

مى گويند آنچه كه با مسخره مى گفتيد چه زمانى است
پس چرا پيدا نمى
شود
چرا نمىآيد
من كه نمى بينم
تاريخچه اش را بگو
همين است .

كافران آرزوى مرگ پيغمبر را داشتند

( قل ارايتم ان اهلكنى الله و من معى او رحمنا فمن يجير الكافرين من عذاب اليم ) .

كافران چون پيغمبر
را براى خودشان مزاحم و موى دماغ تشخيص مى دادند
يكى از حرفهايشان اين بود كه چه زمانى خواهد بود كه
ما از شر اين راحت بشويم
يعنى آرزوى مرگ پيغمبر را مى كردند .

يك حادثه اى پيدا بشود
يك دشمن قوى
پيدا بشود
بيايد او و همراهانش را نابود كند .

چون اغلب به خداى بزرگ معتقد بودند ( به الله معتقد
بودند
بتها را شفعا مى دانستند ) مى گفتند بلكه خدا اين را بكشد
ما از شرش راحت بشويم .

/ 327