كسى كنار
نمىآيد
كنار آمدن معنى ندارد
اين ضد همان ادعاست )تو راه خودت را برو
به اين بتهاى ما جسارت و
اهانت نكن
ما را به حال خود بگذار
بگذار ما كار خودمان را بكنيم
تو هم كار خودت را بكن
بياييم با
همديگر كنار بياييم . اين با همان ادعاى ديوانه بودن هم جور درنمىآيد . خودشان حس مى كردند كه اين به
تنهايى به شكل يك قدرت درآمده و مجبورند با او سازش كنند
چون انسان وقتى مطمئن است كه حريف از بين مى
رود يا مى تواند او را از بين ببرد پيشنهاد سازش به او نمى دهد
اين پيشنهاد سازش دادن دليل بر اين
است كه او را به صورت يك قدرت خيلى جدى درك كرده اند .
ادهان و مصانعه
قرآن اين[ كار] را تعبير به " ادهان " مى كند . ادهان و مداهنه در زبان عربى همان معنايى را مى دهد كه مادر فارسى به آن مى گوييم ماست مالى
عرب مى گويد روغن مالى . سروته كارى را بهم آوردن
صورتى برايش
ساختن
مقدارى از آن را كنار زدن و مقدارى را گرفتن
امروز مى گويند سمبل كردن . مصانعه تعبير ديگر آن
است . مصانعه درست همين مفهوم سازشكارى را دارد . دو فكر كه در دو قطب متضاد قرار گرفته اند امكان
ندارد كه با يكديگر كنار بيايند مگر اينكه اين فكر مقدارى از حرفهايش را حذف كند
آن هم مقدارى از
حرفهايش را
تا بشود اينها را در كنار همديگر قرار داد و الا او بخواهد روى همه حرفهاى خودش ايستادگى
داشته باشد
آن هم روى همه حرفهاى خودش
محال است كه با هم كنار بيايند . پيشنهاد همزيستى مسالمت
آميز مى دادند
همان چيزى كه خروشچف پيشنهاد كرد .