كلمه " قدر " در قرآن به دو معنا اطلاق شده است - آشنایی با قرآن جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با قرآن - جلد 8

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن
مى گويد : بجاى اينكه بر حرث وارد شوند بر حردى وارد شدند :

" ( و غدوا على حرد )" بجاى " حرث " بر " حرد "
وارد شدند . سالى كه از باران دادن امتناع و امساك دارد " حارد " يا " حرد " گفته مى شود
حيوانى كه از
شيردادن ابا دارد و لگد مى زند " حرد " گفته مى شود
همين طور زمينى كه ابا كند از اينكه چيزى به انسان
بدهد و كانه بر صاحب خودش خشم گرفته است كه هر چه او كوشش مى كند از اين زمين چيزى بگيرد اين زمين چيزى
به او نمى دهد
يك زمين خشمناك و ممسك . اين زمينى كه تا ديروز حرث بود امروز به صورت يك حرد درآمده
است .

" ( و غدوا على حرد )" وارد شدند بر چنين زمينى
زمينى كه گويى قسم خورده است كه يك دانه ميوه به
اينها ندهد .

( قادرين ).

كلمه " قدر " در قرآن به دو معنا اطلاق شده است

بيشتر به همان معنى قدرت اطلاق شده است
يعنى توانايى . معنى ديگرى كه در قرآن اطلاق شده است " قدر " است به معنى اندازه گيرى .

در آيه اى هست :

" ( لينفق ذو سعه من سعته ") كسى كه ثروتمند است انفاق كند " ( و من قدر عليه رزقه )" و كسى كه روزى اش بر
او مقدور شده است
يعنى محدود و اندازه گيرى شده است.

( مقصود اشخاص فقير هستند )

" ( فلينفق مما اتيه
الله )".(1)

يا در داستان حضرت يونس آيه :

" ( و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه )"

معنايش اين
نيست كه او گمان كرد كه ما تواناى بر او نيستيم
ما قدرت نداريم او را بگيريم ( چنين چيزى محال است )
بلكه يعنى باور نمى كرد كه ما او را بگيريم
اخذش كنيم
محدودش كنيم .


1. طلاق . 7


/ 327